بریده‌هایی از کتاب مهاجر (زندگینامه و خاطراتی از سردار شهید مهندس محمود شهبازی)

می‌خواهم بدانم دانشجوی نمونه در رشته‌ی مهندسی دانشگاه علم و صنعت چگونه مفّسر نهج‌البلاغه شد! تا آنجا که آیت‌الله العظمی نوری همدانی از او دعوت کرد تا برای طلّاب نهج‌البلاغه بگوید؟!

«هر دانشجویی که در زمینه‌ی انقلاب و حرکت امام (ره) سؤال داشت به سراغ محمود می‌آمد. او بیش از دویست جلد کتاب اعتقادی و انقلابی را تهیه کرده بود و در اختیار دانشجویان قرار می‌داد.

نزدیک‌تر رفتم. خشکم زد! باور کردنش مشکل بود. احمد متوسلیان، حاج محمود و حاج همت بودند که در حال شستن دستشویی‌ها بودند!

اِنْ قَدَرْتُم اَنْ لاتَعْرَفوُا فَفْعَلوُا اگر توانستید که ناشناخته بمانید، پس چنین کنید.

نشان تو را از که بپرسم؟ از قرآن تو که رازدار بیداری‌ات در سحرها بود. از سجاده‌ات که با اشک‌های نیمه‌شب تو مأنوس بود. و یا از نهج‌البلاغه‌ات که همدم تنهایی‌ات بود. یا از خانواده‌ات که تا زمان شهادت فکر می‌کردند باغبانی ساده در سپاه همدان هستی؟

در حال خوردن ناهار بود که اذان گفتند. غذایش را نیمه‌کاره رها کرد! رفت به سمت نمازخانه.

الفت زیادی با مجموعه‌ی چهار جلدی اصول کافی مرحوم کلینی داشت. کتب استاد شهید مطهری را به دفعات خوانده بود.

می‌گفت: «هر نیرویی که وارد سپاه می‌شود و قصد خدمت دارد. اول باید خودش را بسازد. هر نیرویی که خودسازی نکرده باشد، نمی‌تواند به اسلام خدمت کند.»

خود صدام به منطقه‌ی عملیاتی آمده بود. قصد بازدید از پشت جبهه را داشت. ناگهان متوجه شد یگان‌های سمت چپ و راست او در حال فرار هستند. او در حلقه‌ی محاصره‌ی رزمندگان ایرانی قرار گرفته بود! حمله‌ی ایرانی‌ها آنقدر سریع بود که فکرش را نمی‌کردیم.

اولین سفارش که به عنوان وصیت دارم همین کلمه است: «روحانیت، آخوند، ملا، طلبه، چقدر این کلمات ارزش دارد و معنا.» ای همه‌ی کسانی که سفارشم به گوشتان خواهد رسید. مبادا روحانیت را تنها بگذارید.

علاقه‌مندم که شما ان‌شاءالله کتاب‌های استاد شهید مرتضی مطهری را به آن‌ها بیاموزید و خط فکری و سیاسی شهید مظلوم بهشتی را بیان کنید و به آن‌ها یک رشد بنیادین دهید.

روزی سی ترور انقلابی! این شعار منافقین بود که در اعلامیه‌ای چاپ و پخش کرده بودند. رعب و وحشت کشور را احاطه کرده بود!

هم‌کلاسی او در دوران دانشگاه، دکتر محمود احمدی‌نژاد درباره‌ی او می‌گوید: «من درس شجاعت و شهامت را از محمود شهبازی یاد گرفته‌ام.»

شاهد این مدعا را در اسناد لانه‌ی جاسوسی بخوانید. که چقدر آمریکا از ملا می‌ترسید. با یک نمود عینی در همین صد سال اخیر ببینید هر جا کوچک‌ترین حرکت، قیام یا جنبشی شده با رهبری همین روحانیت بوده.

«هر نیرویی که وارد سپاه می‌شود و قصد خدمت دارد. اول باید خودش را بسازد. هر نیرویی که خودسازی نکرده باشد، نمی‌تواند به اسلام خدمت کند.»

آخر چه کسی می‌تواند باور کند؛ آن که هر روز صبح در حال آب و جاروی باغچه و محوطه‌ی سپاه همدان است، یا آنکه پابه‌پای بچه‌های بسیجی با لباس‌هایی خاک‌آلود در حال تخلیه‌ی بار کامیون سیب‌زمینی است، یا آنکه هنوز شب از نیمه نگذشته در حال شستن دستشویی‌های سپاه همدان است، همان فرمانده سپاه استان همدان یعنی محمود شهبازی است.