بریده‌هایی از کتاب نجات

دانش سلاح قدرتمندی است.

انسان‌ها فردیت دارند، نمی‌شود آن‌ها را با گروهشان شناخت.

به خبرهای خوب محتاطانه گوش کن و به خبرهای بد امیدوارانه.

راز تا وقتی راز است که آن را با کسی در میان نگذاشته باشی.

اعتماد را به دست می‌آورند، خودبه‌خود به وجود نمی‌آید.

وقتی به اسلحه نیاز داری، از هرچه دم دستت هست، استفاده کن.

رمزها هم از آدم محافظت می‌کنند، هم او را لو می‌دهند.

هیچی اون‌قدر تاریک نیست که نور نتونه بهش راه پیدا کنه.»

«هیچی اون‌قدر گم نشده که زمان نتونه دوباره اون رو به ما برگردونه.»

تا وقتی به جواب نرسیده‌ای، دست از جست‌وجو برندار.

دشمن هرچه خطرناک‌تر باشد، باید با او مهربان‌تر برخورد کرد.

توی جنگ هیچ انتخاب خوبی وجود نداره.

جنگ آدم‌ها رو ناچار می‌کنه. آدم‌های خوب هم اگه برای زنده موندن ناچار باشن، بعضی‌وقت‌ها کارهای بدی می‌کنن.

یک مأمور خوب می‌تواند در هر شرایطی، چاره‌ای برای مشکلش پیدا کند.

از حریفت باهوش‌تر باش.

«یه روزی دنیا از اتفاق‌هایی که افتاده یا ممکنه بیفته، باخبر می‌شه. این قضایا ما رو به‌عنوان یه انسان تغییر می‌ده، همه‌مون رو، برای همیشه.»

بعضی از آدم‌ها، سعی می‌کنن تمام احساساتشون رو روی رشتهٔ خیلی باریکی متعادل نگه دارن. نمی‌دونم چرا. شاید به‌خاطر اینکه توی زندگی‌شون یه مشکلی دارن.»

هیچی اون‌قدر تاریک نیست که نور نتونه بهش راه پیدا کنه