بریده‌هایی از کتاب برای روابط بهتر کاری نکنید!

اشخاص اکثرا احمق نبودن را به گوش دادن ترجیح می‌دهند.

ما می‌ترسیم که مورد سوءاستفاده قرار بگیریم و به اجبار کاری را انجام دهیم که نمی‌خواهیم. در نتیجه به این دلیل درست گوش نمی‌دهیم که می‌ترسیم سخنان شخص مقابل تقاضایی باشد که علاقه‌ای به برآورده کردن آن نداریم.

بخشی از واقعیت تحول این است که خودتان را به گونه‌ای تربیت کنید تا به سخنان گوینده گوش کنید و در این فکر نباشید که آیا با آن مخالف هستید یا موافق

اگر به سادگی مطلبی را که باید بگویید رها کنید و گوش دهید، می‌بینید که گاه در پاسخ به طرف مقابل مطالبی را بیان می‌کنید که نه‌تنها برایتان کاملاً تازه و غیرمنتظره است، بلکه بسیار مناسب‌تر از مطالبی است که در ذهن برنامه‌ریزی کرده بودید.

پس از مدتی که از نزدیکی‌تان با شخصی بگذرد، فکر می‌کنید او را می‌شناسید و از قبل می‌دانید که چه می‌خواهد بگوید. همین‌که چند کلمه اول از دهان او خارج می‌شوند، خیال می‌کنید تا آخرش را می‌دانید.

عجیب این است که انسان فکر می‌کند که با طرد پدر و مادر، خودش مستقل می‌شود، اما در واقع تا ابد او را در قید پدر و مادر نگه می‌دارد.

پدر و مادر شما بهترین کاری را که بلد بوده‌اند، انجام داده‌اند.

اگر نمی‌توانید هم‌اکنون برای رابطه‌ای که دارید، شور و شوق پیدا کنید، وانمود کنید! وانمود کردن به شما این توانایی را می‌دهد که با کل وجودتان حرکت کنید؛ بعد ناگهان می‌بینید که بدون آنکه حتی متوجه شده باشید، دیگر وانمود نمی‌کنید یا آنقدر انرژی دارید که کارهای لازم را انجام دهید.

بیشتر ما مانند دانشمندان زندگی خود را مشاهده نمی‌کنیم و معمولاً وقتی اتفاقی می‌افتد که دوست نداریم، به عقب بازنمی‌گردیم و بررسی نمی‌کنیم که زمینه‌ساز این پیشامد ناگوار چه بوده است. ما نگاه نمی‌کنیم که ببینیم چه رفتارها و گفتارهایی به گرفتاری منجر شده است در نتیجه به نظرمان می‌رسد که طرف مقابل بی‌دلیل عصبانی شده است. ما به ندرت به نقش خود در واکنش او می‌نگریم و از خود نمی‌پرسیم که چه کردیم یا نکردیم که او عصبانی شد؟

شما می‌توانید در گذشته زندگی و سعی کنید که دیگران را به مناسبت آنچه پیش آمده است، توجیه کنید، تغییر دهید یا مقصر شمارید و یا ضمن پذیرش آن رویدادها، به زندگی ادامه دهید و دیگر تحت سلطه گذشته خود نباشید.

اصل دوم تحول: امکان ندارد دو چیز در یک زمان یک فضا را اشغال کنند.

۱. در زندگی‌تان نمونه‌هایی را بیابید که نشان‌دهنده سه اصل تحول باشند. ۲. ببینید در خلوت افکارتان چه نظری درباره خود دارید. ۳. توجه کنید که وقتی به سخنان شخص دیگری گوش می‌دهید، چقدر موافقت و مخالفت می‌کنید.

خواهش می‌کنیم از موافقت یا مخالفت با عقایدی که مطرح می‌شوند، خودداری کنید، زیرا اگر عقاید مطرح‌شده را از همدیگر جدا کنید، نمی‌توانید به هیچ وجه معنای مطالب گفته‌شده را درک کنید. به این علت که در حالت موافقت یا مخالفت، در واقع مشغول مقایسه شنیده‌هایتان با دانسته‌هایتان هستید و عمیقا گوش نمی‌دهید. بخشی از واقعیت تحول این است که خودتان را به گونه‌ای تربیت کنید تا به سخنان گوینده گوش کنید و در این فکر نباشید که آیا با آن مخالف هستید یا موافق.

آنچه را که مشاهده می‌کنید، قضاوت نکنید، رفتارهای خودبه‌خودی و عادتی کامل می‌شوند