بریده‌هایی از کتاب میلیونر شدن در جوانی

لطفآ اين روش را با قانون جذب يكسان تلقی نكنيد، قانونی كه می‌گويد:«تنها كاری كه بايد بكنيد، اين است كه به آنچه می‌خواهيد، بينديشيد و آن به سمت شما خواهد آمد.» اين كمی ساده‌انگارانه به‌نظر می‌رسد. بگذاريد صراحت داشته باشيم، هيچ چيز قرار نيست به سمت شما بيايد. اين شما هستيد كه بايد برويد و آن را به‌دست آوريد. شما بايد در بسياری از زمينه‌ها به سختی تلاش كنيد. شما بايد با شور و حرارت رؤياهای‌تان را دنبال كنيد. بنابراين، من به‌هيچ وجه نمی‌گويم:«سخت تلاش نكنيد.» در حقيقت، من عكس آن را می‌گويم. من می‌گويم شما بايد با هر ميزان توان و امكانی كه داريد، به دنبال هر آنچه در زندگی می‌خواهيد، برويد.

بالاترين پاداش تلاش، اين نيست كه چه چيزی به‌دست می‌آوريم، بلكه اين است كه به چه كسی تبديل می‌شويم.

ويژگی كه شما را از سايرين متمايز خواهد ساخت، اين است كه همچنين از شما می‌خواهم از حالا به بعد، برای شكست‌های‌تان هم جشن بگيريد. واضح‌تر بگويم، بايد برای شكست‌های‌تان به منزله موفقيت‌های‌تان جشن بگيريد.

مراقب افكارتان باشيد، آن‌ها تبديل به سخنان شما خواهند شد. مراقب سخنان‌تان باشيد، آن‌ها تبديل به اعمال شما خواهند شد. مراقب اعمال‌تان باشيد، آن‌ها تبديل به عادات شما خواهند شد. مراقب عادات خود باشيد، آن‌ها تبديل به شخصيت شما خواهند شد. مراقب شخصيت خود باشيد زيرا تبديل به سرنوشت‌تان خواهد شد.

همه ما خودساخته‌ايم. اما تنها افراد موفق به آن اعتراف خواهند كرد.

تا به حال در جايی بوده‌ايد كه احساسی منفی به بدنتان بدهد و بخواهيد همان زمان از آنجا خارج شويد؟

در شرايط كنونی اقتصاد جهانی برنامه‌ريزی برای انجام هر كسب‌وكاری هشياری خاص خود را می‌طلبد.

تنها محدوديت‌های زندگی‌تان، باورهای محدودكننده ذهن‌تان هستند.

هرگز به رؤياهای دوردست خود دست نخواهيد يافت، مگر زمانی كه آرزوهای دوردست داشته باشيد.

آن زوج مسن، چيزی را آرزو كرده بودند كه در حقيقت هيچ تفاوتی در زندگی آن‌ها ايجاد نكرده بو

آنچه شما را به يك ميليونر بيكار تبديل خواهد كرد، آغاز كسب‌وكاری با معيارهای زير است.       انجام كاری كه دوستش داريد.       آغاز كسب‌وكاری در هر كجا كه می‌خواهيد زندگی كنيد.       آغاز كسب‌وكاری كه می‌تواند به‌طور خودكار اداره شود.       آغاز كسب‌وكاری كه می‌توانيد بدون حضور فيزيكی آن را مديريت كنيد.

بالاترين پاداش تلاش، اين نيست كه چه چيزی به‌دست می‌آوريم، بلكه اين است كه به چه كسی تبديل می‌شويم.

اين اولين توصيه طلايی در حوزه مديريت زمان است. ديگر به خودتان نگوييد:«زمان كافی در يك روز وجود ندارد.» هر بار كه اين جمله را به زبان می‌آوريد، هويت خود را به‌عنوان كسی كه زمان كافی ندارد، تقويت می‌كنيد. هرقدر بيشتر چيزهايی از اين قبيل بگوييد، بيشتر آن‌ها را به حقيقت بدل می‌كنيد و درنهايت در دور باطل فقدان و كمبود باقی می‌مانيد. حرف آخر اينكه، اين جمله‌ای تضعيف‌كننده است و هربار كه آن را می‌گوييد، خودتان را ضعيف‌تر می‌كنيد.

شايد اين فكر كمی ناخوشايند به‌نظر برسد، اما اين همان روش ناخوشايندی بود كه در مورد خودم به‌كار می‌بردم. می‌دانيد، به‌نظر می‌رسيد اين بخشی از زمزمه روزانه‌ام بود. هر بار كه می‌گفتم در يك روز وقت كافی وجود ندارد، درواقع تقصير را به چيزی جز خودم نسبت می‌دادم. هميشه برای اينكه كاری را انجام نداده بودم، بهانه‌ای داشتم. به هرحال، اين تقصير من نبود! تقصير زمان بود.

و به اين شكل اوضاع را تغيير دادم. هر بار كه می‌خواستم با خودم فكر كنم يا بگويم:«در يك روز زمان كافی وجود ندارد»، آن را عوض می‌كردم و به خودم می‌گفتم:«در روز زمان خيلی زيادی وجود دارد.» من بايد برنامه‌ريزی درونی خودم در رابطه با زمان را تغيير می‌دادم. بايد ضمير نيمه خودآگاهم را طوری برنامه‌ريزی می‌كردم كه باور كند من برای انجام هر كاری زمان خيلی زيادی دارم. وقتی برنامه‌ريزی خودم را تغيير دادم، توانايی‌ام برای انجام كارها، به حد چشمگيری پيشرفت كرد.

نه تنها بايد باور داشته باشيد كه تغيير زندگی‌تان امری ممكن است، بلكه بايد اين را هم باور داشته باشيد كه اين كار می‌تواند آسان‌تر از آنچه فكر می‌كنيد باشد

مراقب افكارتان باشيد، آن‌ها تبديل به سخنان شما خواهند شد. مراقب سخنان‌تان باشيد، آن‌ها تبديل به اعمال شما خواهند شد. مراقب اعمال‌تان باشيد، آن‌ها تبديل به عادات شما خواهند شد. مراقب عادات خود باشيد، آن‌ها تبديل به شخصيت شما خواهند شد. مراقب شخصيت خود باشيد زيرا تبديل به سرنوشت‌تان خواهد شد.

شجاعت، يعنی شكست مداوم، بدون از دست دادن شوق حركت.

اگر كسی به بيان مطالب تضعيف‌كننده درباره شما ادامه می‌دهد، بايد به‌طور قطع خودتان را از آن فرد جدا كنيد. اگر كسی نمی‌تواند به شما احترام بگذارد، پس شايسته اين نيست كه در كنار شما باشد.

در اينجا با ترفند ديگری آشنا می‌شويد. ضمير نيمه‌خودآگاه شما، فرق بين حقيقت و يك دروغ را نمی‌داند. او فقط نهايت تلاشش را می‌كند تا دقيقآ مطابق با برنامه‌ريزی شما عمل كند. بنابراين، وقتی می‌گوييد:«من زيبا هستم، من اعتماد به‌نفس دارم، من يك ميليونر هستم»، ضمير خودآگاه‌تان ممكن است بگويد كه شما اين ويژگی‌ها را داريد، اما ضمير نيمه خودآگاه‌تان، كه قدرت خيلی بيشتری دارد، اين را به‌عنوان يك دستور تلقی می‌كند و راهی پيدا می‌كند تا تمام اين ويژگی‌ها را برای شما محقق كند.

همين كه فقط در مجاورت افراد موفق باشيد و به حرف‌های آن‌ها گوش كنيد، هميشه نسبت به رؤياهای‌تان مشتاق می‌مانيد. وقتی در كنار افرادی باشيد كه لبريز از شور و اشتياق برای كسب موفقيت در زندگی هستند، چه بخواهيد، چه نخواهيد اشتياق آن‌ها به شما نيز سرايت می‌كند

يك و تنها يك فرمول موفقيت : موفقيت = مهارت شما × تلاش شما

در اغلب موارد، موفق‌ترين افراد در جهان، كسانی هستند كه بيش از سايرين طعم شكست را چشيده‌اند.

تی خواسته خود را چنان محكم در ذهن خود نهادينه كرده باشيد كه تمام مدت به آن بينديشيد، خواسته شما تبديل به يك تعهد می‌شود و وقتی چيزی را تعهد می‌كنيد، بايد چنان پل‌های پشت سرتان را خراب كنيد كه راه برگشتی برای‌تان باقی نماند.

رايج‌ترين تعريف پذيرفته شده از موفقيت در دنيای رشد فردی، عبارت است از پيشروی بی‌وقفه به سمت هدف يا رؤيايی ارزشمند.

اما، بگذاريد به شما هشداری بدهم. مراقب باشيد گرفتار چرخه متوسط بودن نشويد. وقتی در حد متوسط احساس آسودگی می‌كنيد، آنچه اتفاق می‌افتد اين است كه عميق‌تر و عميق‌تر در وضعيت زندگی «خوب» باقی می‌مانيد كه اين شما را از زندگی «عالی» و دستيابی به آنچه واقعآ در رؤيايش هستيد، بازمی‌دارد.

عده بسياری از مردم در طول زندگی بر اين باور هستند كه پول برايشان خوشبختی می‌خرد. حالا به شما می‌گويم كه من فهميده‌ام، در حقيقت پول احساس و روحيه كنونی شما را تشديد می‌كند. بنابراين، اگر فردی غمگين و عصبانی باشيد، با پول غمگين‌تر و عصبانی‌تر می‌شويد. اگر فردی خوشحال و مهربان باشيد، با پول خوشحال‌تر و مهربان‌تر خواهيد شد. درواقع، اگر بتوانيم عملكرد درونی خود را به‌طور مداوم ارتقا دهيم، می‌توانيم ثروت و خوشبختی خود را نيز به‌طور همزمان ايجاد كنيم. به‌خاطر داشته باشيد، ثروت واقعی نه بر حسب موجودی دلارهای شما در حساب بانكی‌تان، بلكه برحسب عوامل ناملموس زندگی همچون، روابط، خاطرات و دنيای معنوی‌تان ارزيابی می‌گردد.

اغلب ما ۱۲ تا ۲۰ سال از زندگی‌مان به مدرسه رفته‌ايم تا رياضيات، تاريخ، علوم، جغرافيا و دستور زبان بياموزيم، اما هرگز مهم‌ترين موضوع زندگی را به ما نياموختند، اينكه چگونه موفق شويم. تمام مهارت‌های زندگی واقعی و اصول موردنياز برای موفقيت، هرگز در مدرسه آموزش داده نمی‌شوند. آن‌ها در مسيری دشوار، طی آزمون و خطا، شكست در روابط، شكست در كسب‌وكار و در خلال غم و نااميدی فراگرفته می‌شوند. سفر به موفقيت می‌تواند طولانی و دشوار باشد و به همين دليل است كه بسياری از مردم به سادگی از رؤياها و اهداف‌شان دست می‌كشند.

يكی از قدرتمندترين نيروهای پيش‌برنده در زندگی هر فرد، هويتی است كه برای خودش خلق كرده است.

شما تحت‌كنترل هر نوع هويت قدرت‌دهنده يا تضعيف‌كننده‌ای هستيد كه برای خود خلق می‌كنيد.