بریده‌هایی از کتاب ترک آسان سیگار به روش آلن کار

آنچه که ما از آن لذت می‌بریم، داشتن آرامش نیست، بلکه خاتمهٔ اوضاع وخیم است.

آنچه که فرد سیگاری واقعا می‌گوید این است که سیگار یک‌نوع انحراف و حواس‌پرتی ایجاد می‌کند، تا برای دو سه دقیقه، خستگی را فراموش کنیم. اما همین افراد ادعا دارند که سیگار به تمرکز آنها کمک می‌کند. در اینجا یک تناقض وجود دارد. زمانی که ما به تمرکز نیاز داریم باید انحراف و حواس‌پرتی را کنار بگذاریم نه اینکه آن را ایجاد کنیم. حالا سیگار منحرف‌کننده است یا برطرف‌کنندهٔ انحراف و حواس پرتی؟

ماجرای سیگار کشیدن مثل این است که عمدا کفش‌های تنگ بپوشید تا با درآوردن کفش‌ها لذت ببرید.

ترک سیگار به شکل خنده‌داری آسان است. شما فقط باید ۲ کار انجام دهید: ۱- تصمیم بگیرید که هرگز سیگار نکشید. ۲- به‌خاطر انجام این تصمیم، افسرده نباشید، خوشحال باشید.

این نکات را به خاطر بسپارید: ۱- سیگار کشیدن بیماری‌ست. شما نیاز ندارید وقتی که از بیماری خود رها می‌شوید، جایگزینی برای آن بیابید. ۲- شما به نیکوتین نیاز ندارید. نیکوتین سم است. شما نیازی به جایگزینی سم ندارید.

این چه نوع سرگرمی، وقت‌گذرانی، لذت و یا عادتی است که وقتی در حال انجام آن هستیم آرزو می‌کنیم ای‌کاش این کار را انجام نمی‌دادیم و زمانی که آن را انجام نمی‌دهیم، در تمنای انجام آن هستیم. یک‌عمر این کار را با خود انجام می‌دهیم

هروقت طی چند روز آینده و یا تا پایان عمر، اگر به سیگار کشیدن فکر کردید، بیندیشید: «هورا! من سیگاری نیستم!»

یادتان باشد کشیدن سیگار لذت‌بخش نیست، برای همین آن را کنار گذاشتید. شما از سیگاری نبودن لذت می‌برید.

حتی عبارت «ترک کردن» هم بخشی از شست‌وشوی مغزی است. این عبارت دلالت بر یک نوع قربانی شدن واقعی و اساسی دارد. حقیقت زیبا این است که مطلقا چیزی برای از دست دادن وجود ندارد، برعکس شما از بردگی رها می‌شوید و منافع بزرگی را کسب خواهید کرد

فقط زمانی که سیگار نمی‌کشیم، سیگار برای ما ارزش دارد. زمانی که در حال سیگار کشیدن هستیم، حتی متوجه نیستیم که داریم چه کاری انجام می‌دهیم.

آیا کتاب می‌تواند این کار را برای خوانندگانی که نکاتی را در حین مطالعه متوجه نمی‌شوند، روشن کند و دوباره شرح دهد؟ زمانی که در رشتهٔ حسابداری درس می‌خواندم، اگر مطلبی از کتاب را متوجه نمی‌شدم و یا مورد قبولم نبود، عصبانی می‌شدم، چون نمی‌توانستم از کتاب بخواهم دوباره برایم شرح دهد.

حتی عبارت «ترک کردن» هم بخشی از شست‌وشوی مغزی است. این عبارت دلالت بر یک نوع قربانی شدن واقعی و اساسی دارد. حقیقت زیبا این است که مطلقا چیزی برای از دست دادن وجود ندارد

می‌شدم و دوست داشتم ورزش کنم، بدوم و شنا کنم. درحا

زمانی که فرد از نظر سلامتی مشکلی ندارد، از شادی‌ها، بهتر و بیشتر لذت می‌برد و با ناملایمات بهتر دست و پنجه نرم می‌کند. ما مسئولیت‌ها و استرس‌ها را با هم اشتباه می‌گیریم. زمانی مسئولیت، استرس‌زا می‌شود که از عهدهٔ آن برنیاییم.

زمانی که تصمیم به ترک سیگار می‌گیرید، شاید احساس کنید که برای کاری غیرممکن تلاش می‌کنید، اما آنچه که واقعا نیاز به انجامش دارید این است که سیگار بعدی را روشن نکنید!