بریده‌هایی از کتاب دشمن عزیز

«هیچ لذتی در زندگی بالاتر از خوابیدن نیست.»

هرچه بیشتر مردها را می‌شناسم بیشتر می‌فهمم که آنها فقط پسرهای کوچک بالغی هستند که برای اُردنگی خوردن سن‌شان بالاست!

«هیچ لذتی در زندگی بالاتر از خوابیدن نیست.»

مردم همیشه درباره‌ی تعلیم و تربیت دختران جوان برای وقتی که مادر شدند، صحبت می‌کنند. چرا پسرها برای مسئولیت پدری تربیت و آماده نشوند؟

عجب شانس خوبی دارم که دختر به دنیا آمده‌ام.

چه مزه‌ای دارد که آدم کاری را به دیگری بسپارد و مطمئن باشد که خوب انجام می‌شود.

«هیچ لذتی در زندگی بالاتر از خوابیدن نیست.»

اگر انسان بخواهد مفید واقع شود، نباید چشم‌هایش جز خوبی چیزی را در دنیا ببیند.

زندگی من آن‌قدرها که شما فکر کرده‌اید، پوچ و بی‌هدف نیست.

ما در اینجا به‌طور عجیبی پسرِ اضافی داریم که هیچ‌کس آنها را نمی‌خواهد!

نخل در رؤیای کاج است و کاج در رؤیای نخل.

هیچ‌وقت در عمرم نمی‌دانستم که یک محیط هنری چه تأثیر شگرف و آرام‌کننده‌ای بر روح انسان دارد.

نمی‌دانی چه کیفی دارد تماشای بچه‌ها. البته اگر دل‌مرده و ناراحت نباشند.

خداحافظ رابین جان. دوستت دارم. سالی

«بهشت ممکن است وجود داشته باشد، بودن جهنم حتمی است.»

«بهشت ممکن است وجود داشته باشد، بودن جهنم حتمی است.»

عزیز من اگر در زندگی‌مان کدورتی پیش بیاید، بیا به هم قول بدهیم تا آن را درونمان زندانی نکنیم و درعوض با حرف آن را حل کنیم.

واقعاً‌ که مسخره نیست که گاهی اوقات بهترین مردها بدترین زن‌ها را انتخاب می‌کنند و بهترین زنان بدترین مردها را؟ فکر می‌کنم که خوبی خودشان چشم‌شان را کور می‌کند و بدگمانی را در وجودشان می‌کشد. می‌دانی چیست جودی‌جان، جالب‌ترین پیگیری در دنیا مطالعه‌ی شخصیت آدم‌هاست.

هرگز نمی‌شود فهمید که در جیب یک پسربچه‌ی محترم امروزی چه خبر است.

امروز صبح طلوع آفتاب از خوشحالی بیدار شدم و به جای خروس آواز خواندم!