بریده‌هایی از کتاب بازاریابی سرراست

. معمولاً وقتی سعی می‌کنیم باهوش و جذاب به نظر بیاییم، بیشتر احمق و کسالت‌بار به نظر می‌آییم

مغز انسان طوری طراحی شده است که اگر چیزی را بفهمد سرخوش می‌شود و اگر نفهمد مقاومت می‌کند و ترس وجودش را فرامی‌گیرد. این سازوکار بنیادی برای ادامهٔ حیات است و شرکت‌های معدودی را می‌شناسم که در ارتباط با مشتریانشان این نکته را مد نظر قرار می‌دهند.

مغز انسان طوری طراحی شده است که اگر چیزی را بفهمد سرخوش می‌شود و اگر نفهمد مقاومت می‌کند و ترس وجودش را فرامی‌گیرد

خردمندان می‌گویند: فقط احمق‌ها شتاب‌زده عمل می‌کنند در مقابل دانایان گام‌های کوچک برمی‌دارند و آهسته و پیوسته کارها را به سرانجام می‌رسانند.

قیف فروش روشی برای جذب و تبدیل مشتریان راغب به خریدار است.

الان، تنها هفت سال بعد از آن ماجرا، ما هر سال بیشتر از آنچه من در آن صبح دوشنبه از دست دادم، به خیریه کمک می‌کنیم.

برای هر رابطه می‌توان ۳ مرحلهٔ زیر را متصور شد: ۱. کنجکاوی ۲. آگاهی‌بخشی ۳. تعهد

هرگز نباید سفر مشتری در قیف فروش به‌گونه‌ای باشد که با زور و کلک او را مجبور به خرید کنیم چون او بعداً پشیمان می‌شود.

زمانی‌که مشتریان را وادار به خرید می‌کنیم درنهایت یک عده مشتری ناراضی و پردردسر خواهیم داشت که آن‌قدر سربار و مشکلات برای بخش خدمات مشتریانمان ایجاد می‌کنند که درنهایت به این نتیجه می‌رسیم که عجب اشتباهی کردیم که اینها را وادار به خرید کردیم.

برای ساخت یک رابطهٔ خوب لازم است با مشتری در ارتباط باشید سرعت مناسب برای پیش بردن رابطه چقدر است؟ به نظر من برای اکثر محصولات برای اینکه مشتری حاضر به خرید شود نیاز است هشت بار توجهش به نقاط تماس برند ما جلب شود.