بریده‌هایی از کتاب شب را زنده بمان

اگر زیاد حرف بزنی آزاردهنده خواهی بود و اگر به اندازهٔ کافی صحبت نکنی بی‌ادبی است.

«خیلی از کارها جالبه ولی دلیل نمی‌شه که دلم بخواد انجام‌شون بدم.»

پیدا کردن آدم مناسب کار آسونیه. قسمت سختش نگه داشتنشه.»

اعتماد کردن به خوبی‌های آدم‌ها حماقت نیست و هیچ‌کس نباید به این خاطر از خودش عصبانی باشد که انسانی را خوب فرض کرده و نخواسته او را خبیث و شیطان‌صفت ببیند.

«دلم می‌خواد به همه بگم که اون دهن لعنتی‌شون رو ببندن و درمورد چیزی که بهشون ربطی نداره اظهار نظر نکنن!»

اما تو زندگیم خیلی اتفاق‌ها افتاده که خواستهٔ من نبوده

برای همین هم او عاشق فیلم است. چون فیلم‌ها به‌طور شگفت‌انگیزی درخشان‌تر و زیباتر از دنیای واقعی سرد و خاکستری و ملال‌آور هستند. ‫زندگی واقعی برای چارلی یکنواخت و خسته‌کننده است و پر از رنج و ناامیدی. در زندگی واقعی آدم‌ها با تمام وجود آواز نمی‌خوانند، با هیولاها نمی‌جنگند و آن‌ها را شکست نمی‌دهند و مهم‌تر از همه اینکه ناخواسته و ناغافل سوار ماشین یک قاتل زنجیره‌ای نمی‌شوند.

زندگی واقعی فیلم نیست که آخرش همه‌چیز به خوبی و خوشی تمام شود.

گاهی نمی‌شود همزمان شجاع و باهوش و محتاط بود. گاهی آدم مجبور است فقط یک گزینه را انتخاب کند.

زنانی که با چنگ و دندان برای زندگی می‌جنگند چون چارهٔ دیگری ندارند و مجبورند این‌گونه باشند.

چارلی می‌گوید: «پیدا کردن آدم مناسب کار سختیه.» جاش می‌گوید: «با این حرفت مخالفم. پیدا کردن آدم مناسب کار آسونیه. قسمت سختش نگه داشتنشه.»

دوست خوب یعنی کسی که پشت رفیقش باشه و حمایتش کنه،

او دیگر از بلایی که ممکن است بر سرش بیاید نمی‌ترسد، بلکه از کاری می‌ترسد که خودش انجامش داده است.

«به نظرم بهتره دیگه دست از آزار دادن خودت برداری، اونم به خاطر چیزی که در اختیار و کنترل تو نبوده.»

همیشه هوشیار باش. یکی

«فیلم‌ها مثل زندگی هستن، حتی بهتر از اون.»

آدم می‌تواند در فیلم‌ها گم شود.

وقتی چارلی متوجه شد که دارد با استفاده از دنیای خیال‌انگیز فیلم‌ها از حقیقت هولناک زندگی‌اش فرار می‌کند دیگر خیلی دیر شده بود. او در دام افتاده بود.

وقتی انسان می‌خواهد به خودش آسیب برساند و دردی به بدنش وارد کند تمام اعصاب بدنش به مغزش علامت می‌دهند تا او این کار را متوقف کند و به بدنش آسیب نرساند. بنابراین، انجام چنین کاری اصلاً آسان نیست.

مدی همیشه می‌گفت: «غریبه همون دوستیه که تا حالا ندیدیش.»

قلب انسان نمی‌تواند برای همیشه سوگوار بماند. این چیزی بود که چند ماه بعد از مرگ پدر و مادرش، نانا نورما به او گفته بود و چارلی کاملاً قبولش داشت.

هرگز شب‌ها تنها بیرون نروید. همیشه با یک همراه راه بروید. همیشه به یک نفر بگویید که کجا می‌خواهید بروید. هرگز به غریبه‌ها اعتماد نکنید.

او معمولاً وقتی مضطرب و ترسیده و پریشان است برای فرار از واقعیت‌های تلخ و بهتر کردن حالش وارد دنیای رؤیاها و خیالاتش می‌شود و چنین فیلم‌هایی را در ذهنش می‌بیند.

هیچ‌کس نباید به این خاطر از خودش عصبانی باشد که انسانی را خوب فرض کرده و نخواسته او را خبیث و شیطان‌صفت ببیند.

فرقی ندارد که او چه کسی را کشته باشد، یک انسان بی‌گناه یا یک قاتل زنجیره‌ای. حقیقت این است که دستان او تا ابد به خون یک انسان آلوده‌اند.

بعضی از جدایی‌ها به دلایل انکارنشدنی رخ می‌دهند.

این‌بار واقعاً خداحافظی می‌کند؛ خداحافظی‌ای غمگین‌تر از خداحافظی‌های تمام فیلم‌ها

هرگز شب‌ها تنها بیرون نروید. همیشه با یک همراه راه بروید. همیشه به یک نفر بگویید که کجا می‌خواهید بروید. هرگز به غریبه‌ها اعتماد نکنید.

گاهی در زندگی واقعی نمی‌تونی جلوی سرعت رو بگیری. گاهی تنها انتخابت اینه که دیوونه‌وار برونی

با استفاده از دنیای خیال‌انگیز فیلم‌ها از حقیقت هولناک زندگی‌اش فرار می‌کند