بریده‌هایی از کتاب خرد راهبری خود و دیگران

پدرم همیشه به من می‌گفت چهار ویژگی در هر انسان هست که اگر پرورش بیابد، موفقیت او حتمی است. ویژگی نخست، انضباط، ویژگی دوم تمرکز، ویژگی سوم صبر و ویژگی چهارم، پشتکار بود. من

فرانکلین می‌گوید: سکه‌های خرد خود را از کیف پولتان بیرون آورید و خرج ذهن خود نمائید. در عوض ذهن شما کیف پولتان را با اسکناس‌های بزرگ پر خواهد کرد و برای همیشه پر نگه خواهد داشت.

آلبرت اینشتین جمله حکیمانه‌ای دارد: خیلی اوقات متوجه شده‌ام که چقدر زندگی درونی و بیرونی‌ام به تلاش‌ها و زحمات همنوعانم بستگی دارد و باید چقدر مشتاقانه تلاش کنم تا بتوانم همانقدر که می‌گیرم، پس دهم.

بهار گذشته است، تابستان رفته و زمان اینجاست. سرودی که می‌خواستم بخوانم هنوز ناخوانده مانده است. روزهایم را با کوک کردن سازم، و به هم زدن کوک آن از دست داده‌ام.»

«مگر بیشتر مردم خودشان را نمی‌شناسند؟» «به هیچ عنوان. بیشتر مردم هیچ تصوری نسبت به توانمندی‌ها یا ضعف‌های خود ندارند و در نتیجه، اشتباهات همیشگی خود را در طول زندگی مدام تکرار می‌کنند.

«مقصر دانستن اتفاقات تنها بهانه‌ای برای تبرئه خودمان است.

زندگی و افکارم را چنان اداره می‌کنم که گویی قرار است تمام دنیا زندگی مرا ببیند و افکارم را بخواند.

رهبران باید تا جایی که می‌توانند راهنمایی کنند و سپس خود را کنار بکشند. خاکسترشان نباید آتشی را که روشن کرده‌اند، خفه کند.

آگاهی بر تغییر مقدم است، بنابراین از تمام احتمالاتی که در آینده وجود خواهد داشت، آگاه باش.

اولین کلید داشتن شخصیتی بزرگ، این است که در واقعیت همانی باشیم که در ظاهر هستیم.

دلیل دومی که اغلب مدیرها شنونده‌های خوبی نیستند این است که بشر قادر به شنیدن حدود پانصد کلمه در دقیقه است، با این حال در هر دقیقه ۱۰۰ تا ۱۲۵ کلمه به زبان می‌آوریم. با این همه جای خالی برای پر کردن، ذهن ما سرگردان می‌شود.

وقتی فرمانبرداری به وجود می‌آید که مردم حس کنند تو بیشترین اهمیت را به آنها می‌دهی و به فکر منافع آنها هستی. فقط زمانی که بدانند به آنها به عنوان انسان توجه می‌کنی، پشتت می‌ایستند.

اصل همراستایی یعنی وقتی دلیل عاطفی‌ای که به زبان ساده آن را "چشم‌انداز" می‌نامیم با علایق کارمندانت همسو شود، به درجات بالای اعتماد، وفاداری و تعهد می‌رسی. مطمئن شو چشم‌انداز آینده‌ات را با تمام کارمندانت در میان بگذاری. بسیاری از شعارهای شرکت‌ها فقط تابلوی روی دیوار هستند تا حسی در قلب کارکنانشان پدید آورند. به کارکنانت، از مدیران گرفته تا کارگرها، حس واقعی مالکیت نسبت به هدف شرکتت را بده. در بطن یک شرکت طراز اول دورنما و تصویری مشترک وجود دارد.

باید به کارکنانت نشان دهی اگر تو را در رسیدن به هدف آینده‌ات کمک کنند، اهداف آینده خودشان نیز تحقق می‌یابد. با تلفیق آنچه برای تو با معنا است با آنچه برای آنها معنادار است، و یا حداقل با نشان دادن این مطلب که دستیابی به تصویر تو برای شرکت، به آنها کمک می‌کند تا آنها نیز رشد و پیشرفت کنند، می‌فهمند که به آرزوها و امیدهایشان اهمیت می‌دهی، به این ترتیب به تو اعتماد کرده و وقتی حس اعتماد در شرکت فراگیر شود، دستاوردهایی که زمانی ناممکن به نظر می‌رسیدند، ممکن و دست‌یافتنی می‌شوند.

وظیفه غایی یک راهبر آرمان‌گرا گرامی داشتن و عظمت بخشیدن به زندگی کارکنانش است، باید به آنها فرصت بدهد تا بیشترین توانایی را از خود نشان دهند.

"اگر ما جرأت به خرج نمی‌دهیم به این دلیل نیست که کارها مشکل است، چون ما جرأت به خرج نمی‌دهیم کارها مشکل به نظر می‌رسند."

دومین قانونی را که در رسم و آیین دوم برای رهبری باید رعایت کنی، این است که شنونده مشتاقی باشی، رهبران آرمان‌گرا قلب کارکنان خود را با گوش سپردن به حرف‌هایشان تسخیر می‌کنند.

اگر واقعاً می‌خواهی در رسم و آیین دوم استاد شده و قلب دیگران را تسخیر کنی، باید عادت گوش دادن به حرف دیگران را با هدف پاسخ دادن ترک کنی. در عوض، با هدف فهمیدن گوش بدهی.

بیش از نود درصد افراد نام شخصی را که به او معرفی شده، بعد از هشت ثانیه فراموش می‌کنند. علتش این است که به محض اینکه فرد جدیدی را می‌بینیم، مغز ما شروع به دریافت اطلاعات دیداری و لمسی مانند قد، وزن، جنسیت، شدت دست دادن و حالت‌های چهره می‌کند. در این مرحله، اسم از توجه ما دور می‌ماند.

بیش از نود درصد افراد نام شخصی را که به او معرفی شده، بعد از هشت ثانیه فراموش می‌کنند. علتش این است که به محض اینکه فرد جدیدی را می‌بینیم، مغز ما شروع به دریافت اطلاعات دیداری و لمسی مانند قد، وزن، جنسیت، شدت دست دادن و حالت‌های چهره می‌کند. در این مرحله، اسم از توجه ما دور می‌ماند.

رهبران آرمان‌گرا مدام به کارمندان‌شان محبت کرده و به راه‌هایی می‌اندیشند تا به آنها نشان دهند که همدلی با آنها واقعی است.

رهبران آرمان‌گرا مدام به کارمندان‌شان محبت کرده و به راه‌هایی می‌اندیشند تا به آنها نشان دهند که همدلی با آنها واقعی است.

معنی دقیق شفقت و مهربانی مداوم چیست؟» ‫«یعنی بگذاری انسانیت در کار تو نمود پیدا کند. یعنی هر روز هفته به کارکنانت نزاکت، ملاحظه و احترام نشان دهی. رعایت نزاکت در کسب و کار به طرزی باورنکردنی مهم است. پیتر دراکر این نکته را خاطرنشان کرده که رفتار با نزاکت، عامل پیش‌برنده یک شرکت است. پس با کسانی که مدیریت‌شان می‌کنی، مهربان باش. آنها را محترم و مغتنم بدان.

رئیس کل با روراست بودن با کارکنان خود واقعیت درست را نشان داد و مشکل پدید آمده را از ریشه حل کرد. نگذار مشکلات بزرگ شوند. دلیل تصمیم‌گیری‌هایت را شرح بده و با کارکنانت روراست باش.

باید به افرادت کمک کنی تا واقعیت را بشناسند و آگاه نگه داشتن آنها تو را در این راه بسیار یاری خواهد کرد. دراین‌صورت مشکلات بزرگ نشده و سوءتفاهم‌ها برطرف می‌گردند.

باید همگی به یاد داشته باشیم لحظه‌ای که همانند دانه‌های شن از دستانمان بلغزد، هرگز دوباره بازنمی‌گردد. شهامت پذیرفتن را داشته باش و در مسیر زندگی، از آن لذت ببر.

تغییر برای تکامل تمدن ما ضروری است. تغییر برای بقای ما واجب است

تغییر بهترین دوست بشریت است؛ رهبران معمولی با آن مقابله می‌کنند، درحالی‌که رهبران آرمان‌گرا از وجودش خوشحال می‌شوند.

انضباط شخصی چیزی است که به راهبر امکان می‌دهد برای عملکرد بهتر، فراتر از دانسته‌هایش برود.

"بازاندیشی مدام، مادر خرد است." خردورزی باعث می‌شود انتخابهای عاقلانه‌تری بکنی، که آن هم به نوبه خود در زندگی شخصی و حرفه‌ای برایت یک زندگی غنی‌تر به ارمغان می‌آورد.