کتاب لینمارا عشق و آرزو

سعی کن سالم بمانی ـ خوب؟ برای من سخت است که روزی تو را از دست بدهم.

«بخت یار کسانی است که آماده‌اند.»

تا آنجا که می‌توانی به همه چیزهای زیبا باور داشته باش. یک بار بیش پیش نمی‌آیند.

«مادام که نفر اول من باشم، می‌توانی هر کسی را که می‌خواهی دوست داشته باشی.»

زندگی اینجا مثل کفش کهنه‌ای است که پاهام به آن عادت کرده...»

آدم وقتی دروغ اول را گفت کار خراب می‌شود

گاهی اوقات که به دوروبرم نگاه می‌کنم پیش خودم فکر می‌کنم که در واقع همین مردم مسن و جاافتاده هستند که این کشور را سرپا نگه داشته‌اند ـ پیرها و جوان‌های بسیار کم‌سن و سال.

برای اولین بار در زندگی دلم می‌خواهد ضعیف باشم و به او تکیه کنم.

وقتی جنگ تمام بشود قهرمان‌های حقیقی آنهایی نیستند که نشان و مدال به سینه می‌زنند، بلکه آنهایی هستند که بهترین توپ را می‌سازند.

کاش گذاشته بود یک بار ـ فقط یک بار ـ می‌دیدمش. اگر دیده بودمش حالا اینقدر بهم گران نمی‌آمد.