بریده‌هایی از کتاب داستان پیدایش

مذاهب، چارچوب‌های متفاوت و اغلب متضادی برای درک نحوهٔ شکل‌گیری وضعیت فعلی جهان ارائه می‌دهند.

«اگر می‌خواهید یک کیک سیب را از همان مرحله اول درست کنید، ابتدا باید جهان را خلق کنید.» کارل سیگن

اگر یک شی مثل موتورسیکلت با سروصدا در حال نزدیک‌شدن به شما باشد، به نظر می‌رسد بسامد امواج این صدا در حال افزایش است و گوش‌های شما بسامد بالاتر را به عنوان گام صدای بالاتر در نظر می‌گیرند. ولی وقتی موتور از کنار شما عبور می‌کند، به نظر می‌رسد صدا در حال پایین‌آمدن است، چون در این لحظه امواج در حال کشیده شدن هستند. قطعاً خود موتورسوار که پیوسته کنار موتور است همیشه یک گام صدای ثابت را می‌شنود. اثر داپلر یعنی تغییر ظاهری در بسامد ارسال‌های الکترومغناطیس هنگامی که اشیا در حال نزدیک شدن یا دور شدن از هم هستند.

در سال ۱۷۸۸، جیمز هاتن زمین‌شناس نوشت: «ما نه ردی از آغاز پیدا می‌کنیم، نه چشم‌اندازی از پایان.»

چرا گیتی معمولاً تمایلش این است که پیچیدگی کمتر و آشفتگی بیشتری داشته باشد

«ما داستان می‌گوییم تا از چیزهای مختلف معنا بسازیم، این در خون ماست.» - لیا هیلز، «بازگشت به قلب»

در سال ۱۹۸۶ ویلیام مک‌نیل، مورخ بزرگ، اعلام کرد که نوشتن سرگذشت «پیروزی‌ها و رنج‌های بشر در قالب یک مجموعهٔ کامل، وظیفهٔ اخلاقی حرفهٔ تاریخ‌نویسی در دوران ماست.» حتی قبل‌تر از او هم اچ. جی. ولز هم چنین نظری داشت، او با نگاهی مشابه تاریخ بشر را به گونه‌ای نوشت که به نوعی پاسخی به کشت و کشتار جنگ جهانی اول باشد: «ما می‌دانیم که الان دیگر هیچ صلحی در کار نخواهد بود، مگر آنکه یک صلح مشترک در سراسر جهان برقرار شود. هیچ رفاهی در کار نخواهد بود مگر یک رفاه کلی. ولی بدون ایده‌های تاریخی مشترک هیچ صلح و رفاه مشترکی در کار نخواهد بود ...اگر تنها با تفکرات ملی‌گرایانهٔ تنگ‌نظرانه، خودخواهانه و مجادله‌برانگیز سروکار داشته باشیم، نژادها و انسان‌ها محکومند به کشیده‌شدن به سمت مجادله و ویرانی.»

آنچه انسان را از دیگر گونه‌های مغزدار متمایز می‌کند، توانایی صحبت کردن است، ابزاری ارتباطی که بسیار قدرتمند است، چرا که به ما امکان می‌دهد که نقشه‌های شخصی خود از جهان را به اشتراک بگذاریم و با این کار نقشه‌های بسیار بزرگ‌تر و پرجزئیات‌تر از آن‌هایی بسازیم که تنها یک مغز واحد خلق می‌کند.

جوزف کمبل، کارشناس اسطوره‌شناسی و مذهب زمانی این سوال را پرسید؛ «گیتی چه معنایی دارد؟ یک کک چه معنایی دارد؟ فقط حضور دارد، همین. معنای خود شما هم همین است که حضور دارید.»

این نظریه معتقد است که گیتی در ابعادی عظیم همیشه به همین صورت فعلی‌اش وجود داشته است. یک نظریه مشابه دیگر هم با یک تفاوت ظریف وجود دارد که معتقد است یک لحظه در آفرینش وجود داشته است که در آن، نیروها یا هستی‌هایی عظیم در گیتی می‌چرخیدند و چیزهای مختلفی خلق می‌کردند، ولی از آن زمان به بعد دیگر چیز زیادی تغییر نکرده است.

نوترون‌ها، پروتون‌ها و الکترون‌ها که ذرات تشکیل‌دهندهٔ اصلی اتم هستند، ثانیه‌هایی پس از مه‌بانگ پدیدار شدند، به همین ترتیب پادذرههای پروتون و الکترون (که عبارتند از پروتون با بار منفی و الکترون با بار مثبت) هم ظاهر شدند. ذره‌ها و پادذره‌ها چیزی را تشکیل می‌دهند که فیزیکدان‌ها از آن‌ها تحت عنوان ماده و پادماده یاد می‌کنند. وقتی دمای گیتی به حدی پایین آمد که در آن ماده و پادماده به آسانی شکل گرفتند، یک مسابقهٔ تخریب خشن در ابعاد جهانی رخ داد که در آن، ماده و پادماده دست به ویران‌گری همدیگر زدند و با این کار، باعث آزادسازی حجم عظیمی از انرژی شدند. بخت یار ما بود و در این میان یک خرده ماده اضافه (شاید یک ذره از یک میلیارد) در این کشتار باقی ماند. ذرات باقی مانده ماده در یک محل ثابت ماندند، چرا که دما به حدی پایین بود که نمی‌توانستند به انرژی محض تبدیل شوند. گیتی ما از همان ذرات باقیمانده شکل گرفته است.

«بشر از ستاره درست شده است.» هارلو شپلی

آن‌طور که نیوتن نشان داد، در جاهایی که جرم بیشتر است و چیزها به هم نزدیک‌تر هستند، قدرت جاذبه بیشتر است. به همین دلیل کشش گرانشی زمین از کشش شما بیشتر است و همچنین به همین دلیل است که هرچه از سطح زمین دورتر باشید و مثلاً بر روی ایستگاه فضایی بین المللی باشید، به شکل آرام‌تری به طرف زمین کشیده می‌شود.

ماه خودمان هم احتمالاً حدوداً ۱۰۰ میلیون سال پس از تولد سامانهٔ خورشیدی، در اثر برخورد بین زمین جوان و یک پیش‌سیاره در ابعاد مریخ (تیا) شکل گرفته است.

برای درک تاریخ بشر، باید این نکته را درک کنید که چنین گونهٔ نادری چگونه مراحل تکامل را طی کرد، در این صورت باید با فرآیند تکامل سیارهٔ زمین هم آشنا شوید، در این صورت باید با نحوهٔ تکامل ستاره‌ها و سیاره‌ها آشنا شوید، در این صورت باید از فرآیند تکامل کل گیتی آگاه شوید.

داستان‌ها قدرت زیادی دارند چرا که قابل اطمینان هستند. حقیقی به نظر می‌رسند چرا که تکیه بر بهترین دانشی می‌کنند که در طول چندین نسل میان نیاکان منتقل شده است.

بلز پاسکال، فیلسوف فرانسوی می‌گوید: «دانش مانند یک کره است، هرقدر حجم بیشتری داشته باشد، تماس بیشتری با ناشناخته‌ها خواهد داشت.»

چرا گیتی معمولاً تمایلش این است که پیچیدگی کمتر و آشفتگی بیشتری داشته باشد. این تمایل به سمت آشفتگی فزاینده (چیزی که دانشمندان از آن تحت عنوان آنتروپی یاد می‌کنند) در نهایت پیروز شده و گیتی به توده‌ای تصادفی و بدون الگو و ساختار تبدیل می‌شود. ولی این اتفاق در آینده‌ای خیلی خیلی دور رخ می‌دهد.

ارشمیدس، فیلسوف یونانی می‌گوید: «به من یک اهرم و جایی برای قرار دادن آن بدهید تا زمین را حرکت بدهم.»

زمان هیچ لبه یا شروعی ندارد، درست همان‌طور که روی سطح زمین هم هیچ لبه‌ای دیده نمی‌شود.

اوضاع طوری است که به نظر می‌رسد آفرینش گیتی ما به حدی پرآشوب بوده که تمام اطلاعات مربوط به منشاء آن از میان رفته است.

در لحظهٔ مه‌بانگ، کل گیتی از یک اتم کوچک‌تر بود. درون آن تمام انرژی و ماده موجود در گیتی جهان امروز انباشته شده بود. تمام آن. این نظریه خیلی مرعوب‌کننده و حتی در نگاه اول دیوانه‌کننده به نظر می‌رسد،. ولی تمام شواهدی که در حال حاضر داریم به ما می‌گویند که این چیز عجیب وکوچک که گرمای عجیبی هم دارد واقعاً در حدود ۱۳.۸۲ میلیارد سال پیش وجود داشته است.

موجودات زنده‌ای مثل من و شما توسط جریان‌های انرژی ظریف و به دقت هدایت‌شده‌ای کنار هم قرار گرفته‌ایم که توسط فرآیندهای متابولیکی پیچیده در درون سلول‌هایمان مدیریت می‌شوند.

انیشتین نشان داد که انرژی هم می‌تواند یک کشش گرانشی اعمال کند، چرا که ماده از انرژی ساخته شده است. انیشتین یک پیش‌بینی مهم دیگر هم دربارهٔ گرانش مطرح کرد؛ گرانش یک شکل انرژی بود، بنابراین همچون الکترومغناطیس یا صدا می‌توانست امواج تولید کند. ولی نگرانی انیشتین این بود که این امواج به قدری کوچک هستند که هیچ‌کس تابه‌حال نتوانسته بود شناسایی‌شان کند. در سپتامبر ۲۰۱۵، در روزی که دانش به شکلی زیبا خود را به رخ کشید، دو دستگاه بزرگ موفق شدند امواج گرانش را شناسایی کنند، یکی از این دو دستگاه در ایالت لوئیزیانا و دیگری در واشنگتن قرار داشت، این کار با هدایت رصدخانهٔ موج گرانشی با تداخل‌سنج لیزری یا لایگو انجام شد

این جریان‌های انرژی آزاد هستند که به زندگی اجازه می‌دهند اینجا بر روی سیاره زمین شکوفا شود.

آیا می‌خواهید بدانید چه میزان طلا در خورشید موجود است؟ طیف‌نمای خود را رو به خورشید بگیرید، به بررسی خطوط جذبی طلا بپردازید، و برآورد کنید که چقدر تاریک هستند. متوجه می‌شوید که طلا کم‌تر از یک تریلینوم جرم خورشید را تشکیل می‌دهد. ولی خورشید به حدی بزرگ است که استخراج همان میزان طلا می‌تواند شما را بسیار پولدار کند، چرا که میزان آن بسیار بیشتر از کل طلای موجود بر روی سیاره زمین است.

راه شیری یکی از اعضاء گروهی از تقریباً ۵۰ کهکشان است که به شکلی نه چندان رمانتیک آن‌ها را گروه محلی می‌نامند. گروه محلی نواحی بیرونی‌تر خوشه دوشیزه قرار دارد که حاوی حدوداً هزار کهکشان است. خود این خوشه بخشی از یک ابرخوشه محلی است که شامل صدها گروه کهکشانی می‌شود. ۱۰۰ میلیون سال طول می‌کشد تا با سرعت نور بتوانید از آن عبور کنید. در سال ۲۰۱۴ مشخص شد که ابرخوشهٔ محلی بخشی از یک امپراتوری کیهانی عظیم با شاید ۱۰۰ هزار کهکشان است، و عبور از آن با سرعت نور ۴۰۰ میلیون سال طول می‌کشد. این امپراتوری ابرخوشهٔ لانیاکیا (در زبان هاوایی یعنی «آسمان بی‌کران») نام دارد. در حال حاضر این بزرگ‌ترین موجودیت ساختاریافته‌ای است که در گیتی می‌شناسیم

علی‌رغم آنچه هالیوود می‌خواهد به ما بقبولاند، ما نمی‌توانیم وارد اعماق زمین شویم. عمیق‌ترین حفاری که تابه‌حال انجام شده حدوداً ۱۲ کیلومتر است، یعنی حدودا ۰.۲% فاصله ما با هستهٔ زمین.

رادرفورد متوجه شد که اگر بتوانیم تعیین کنیم یک نمونهٔ در نظر گرفته شده تا چه میزان واپاشی شده است، فروپاشی پرتوزا می‌تواند نوعی ساعت زمین‌شناسی در اختیار ما قرار دهد. در سال ۱۹۰۴، او سعی کرد به اندازه‌گیری فروپاشی یک نمونه از اورانیوم بپردازد و به این نتیجه رسید که عمر زمین حدوداً ۵۰۰ میلیون سال است. ایدهٔ اصلی او درست بود، ولی برآوردی که از عمر زمین داشت مجادله‌برانگیز بود، چرا که آن زمان این تصور عمومی وجود داشت که عمر زمین کمتر از ۱۰۰ میلیون سال است.

بیشتر کهکشان‌ها چیزی در حد ۱۰۰ میلیارد ستاره دارند و دست کم همین تعداد کهکشان در گیتی وجود دارد. این یعنی (نفس عمیقی بکشید) در گیتی ۱۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ (۱۰۲۲) ستاره وجود دارد.