بریده‌هایی از کتاب چرا هیتلر یهودیان را می کشت؟

لوئیس نیلسن، یکی از اعضای تیم برگزارکننده جشنواره مارکسسیم در لندن می‌گوید: «برای تغییر جامعه به انقلاب نیاز دارید؛ برای بهتر کردنش به اعتراض. با این روش بود که مردم عادی در بریتانیا توانستند به سیستم سلامت همگانی دست پیدا کنند و ساعت کار روزانه را به ۸ ساعت برسانند.»

برای تغییر جامعه به انقلاب نیاز دارید؛ برای بهتر کردنش به اعتراض.

زنان چه طور حق رأی پیدا کردند؟ نه به این دلیل که دل مردان حاضر در مجلس برایشان سوخت، این اتفاق افتاد چون زنان کنار هم جمع شدند و اعتراض کردند.

آیا فقط مسائل مذهبی عامل دشمنی میان مسیحیان و یهودیان بود؟ خیر! اگرچه دشمنی این دو گروه به صورت بنیادی ریشه در مسائل مذهبی داشت، اما یکی دیگر از عوامل گسترش این دشمنی به روش درآمدزایی یهودی‌ها مربوط می‌شد. تقریباً در تمام ادیان رباخواری پدیده‌ای نکوهیده بود و آنرا زشت می‌پنداشتند اما یهودیان از انجام آن هیچ ابایی نداشته و به آن حرفه مشغول بودند، به گونه‌ای که می‌توان آنان را بنیانگذاران بانکداری امروزی نامید.

«علاوه بر اینکه اوضاع و احوال زمان عوض شده بود انقلاب کبیر فرانسه نیز که در سال ۱۸۴۸ بوقوع پیوست در مردم یک‌نوع تمایل و روح آزادیخواهی و حریت برانگیخت و در کشورهای ایتالیا، اتریش و پروس و سایر کشورهای اروپا اهالی برای بدست آوردن این کیمیای هستی یعنی آزادی تهییج شده بودند.

و درجایی دیگر (اشعیاء باب ۴۵) کورش را مسیح معرفی می‌کند

حضرت مریم از کودکی تا سن ۱۳ سالگی و بلوغ در این مسجد به عبادت و زهد مشغول بود تا آنکه در این ایام، جهت استراحت از مسجد خارج و به سمت شرق بیت‌المقدس در خیابان‌ها شروع به حرکت کرد. در این هنگام به ناگاه جوانی سفید روی و زیبا و خوش‌اندام در مقابلش ظاهر شد، حضرت ابتدا از این مواجهه ترسید، اما بعد که جبرئیل به او اعلام داشت که او جبرئیل (یا روح‌القدس) است و از سوی خداوند بر او نازل شده که فرزندی به او ببخشد، او اجازه داد که جبرئیل بر جیب پیراهن او بدمد، و در اثر آن او باردار شد.

«هراسناک‌ترین چیز برای دین و انسان دین خو، منطق و عقل سلیم است. اولین روحانی جهان، اولین شیادی بود که به اولین ابله رسید»

امنون نصر میگوید: «در دنیای مسیحیت، حتی امروز که دو هزار سال از مصلوب شدن حضرت عیسی می‌گذرد، هنوز انگشت اتهام به سوی یهودیان دراز می‌کنند و می‌گویند: «شما یهودیان بودید که پیامبر ما را به صلیب کشیدید» و می‌گویند «لذا ما با یهودیان دشمن هستیم»......».

«هراسناک‌ترین چیز برای دین و انسان دین خو، منطق و عقل سلیم است. اولین روحانی جهان، اولین شیادی بود که به اولین ابله رسید»

ملتی که وابسته به یک کشور و تمدن مخصوص نباشد نمی‌تواند غیر از تقویت غریزه نفع پرستی شخصی، کاری دیگر داشته باشد.

دلیل مسیح نامیده شدن کورش و نقش نجات بخشی وی در دین یهود، برای پژوهشگران پوشیده نیست. چنانکه می‌دانیم در سال ۵۶۷ پیش از میلاد، اورشلیم، پایتخت کشور یهود به دست نبوکدنصر Nabukadnssar پادشاه بابل افتاد و چندین هزار تن از یهودیان به اسارت وی درآمده از اورشلیم به بابل انتقال یافتند و تا سال ۵۳۹ پیش از میلاد در اسارت بسر می‌بردند. در همان سال (۵۳۹) بابل به دست کورش بزرگ گشوده شد و فرمان آزادی بنی‌اسرائیل از جانب این پادشاه آزاده و دادگر داده شد.

به فرمان کورش هزینه بازسازی بیت‌المقدس را که به دست بابلیان ویران گشته بود از خزانه دولت ایران پرداختند

«تولد عیسی چنین بود، مریم مادر او به عقد یوسف (یوسف نجار) درآمده بود. قبل از آنکه آن‌ها با هم به سربرند معلوم شد که مریم در انتظار کودکی است که به‌وسیله روح‌القدس ایجاد شده است. یوسف که مرد نیک نفسی بود و نمی‌خواست مریم را پیش مردم رسوا کند تصمیم گرفت مخفیانه از او جدا شود. در این فکر بود که فرشتۀ خداوند در رؤیا به او ظاهر شد و گفت: یوسف پسر داود، از بردن مریم به خانه خود مترس، زیرا، بچه‌ای که در رحم اوست از روح‌القدس است» (۲۲۰-۱/۱۸)

یهودیان با مسیح خوانده شدن حضرت عیسی به مبارزه برخواستند و او را بدعت‌گذار و فریبکاری خواندند که در میان یهودیان ایجاد تفرقه می‌کند. آنان معتقد بودند که ظهور منجی یا مسیح با اتفاقاتی بزرگ همراه است و حال‌آنکه ظهور حضرت عیسی و مسیح خوانده شدنش نه‌تنها آنچه را که آنان منتظرش بودند را به ارمغان نیاورده بود بلکه موجب ظهور دینی جدید گشته بود.

می‌خواهم تأکید کنم که عیسی یک یهودی بود و به‌عنوان یک یهودی به خاک سپرده شد. در آن دوران دینی به نام مسیحیت هنوز وجود نداشت

با توجه به نبرد شدیدی که یهودیان آغاز کرده بودند نظر آن‌ها فقط این نبود که دنیا را از لحاظ اقتصادی در حیطه تصرف خویش درآورند بلکه هدف آن‌ها به جائی بالاتر می‌رفت و می‌خواستند از نظر سیاسی حلقه اسارت خود را بر گردن ملت‌ها استوار سازند

چنانکه می‌دانیم در سال ۵۶۷ پیش از میلاد، اورشلیم، پایتخت کشور یهود به دست نبوکدنصر Nabukadnssar پادشاه بابل افتاد

«هراسناک‌ترین چیز برای دین و انسان دین خو، منطق و عقل سلیم است. اولین روحانی جهان، اولین شیادی بود که به اولین ابله رسید»،

«او با خواندن روزنامه‌های آن زمان به این نتیجه رسید که آن‌ها بیش از حد به جرم‌های کوچک و جنایات مردم فقیر می‌پرداختند و در موردشان اغراق می‌کردند، در حالی که جرم‌های مؤسسات دولتی و رسوایی‌های سیاسی معمولا آن طور که باید پوشش داده نمی‌شد.»

«هراسناک‌ترین چیز برای دین و انسان دین خو، منطق و عقل سلیم است. اولین روحانی جهان، اولین شیادی بود که به اولین ابله رسید»

«هراسناک‌ترین چیز برای دین و انسان دین خو، منطق و عقل سلیم است. اولین روحانی جهان، اولین شیادی بود که به اولین ابله رسید»

غلامان و دهقانان یهودی، غیر متشکل و پراکنده بودند و هدف مشترک روشنی نداشتند و اختلافات دینی نیز آنان را رنج می‌داد، بدین‌جهت نمی‌توانستند متحد شده کاری از پیش ببرند. هیچ تلاشی – نه‌تنها منجر به آزادی نمی‌شد بلکه بهبودی‌ای هم در شرایط زندگی محرومان به وجود نمی‌آورد و چنین می‌نمود که هیچ نیرویی قادر نیست لرزه بر ارکان سلطۀ حکام رومی بیندازد

در تورات کتاب اشعیاء نبی باب ۱۱، دربارۀ ظهور مسیح چنین آمده: «مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد. داد مظلومان را از ستمگران باز خواهد گرفت و شریران را براندازد و کمربندی از عدالت به میان بسته– در نشر عدالت و برابری و حاکمیت قانون الهی و گسترش بنیادهای خدایی و الهیِ داد خواهد کوشید، با ظهور وی، ستم از گیتی رخت بسته، گرگ با بره سکونت گزیده، پلنگ و بزغاله باهم خواهند خوابید».

بر طبق روایات و اسناد، عیسی در ۲۵ دسامبر، در شهر بیت لحم و در منطقه ناصریه و در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. مدارک زیادی از سرگذشت او در دوران کودکی و نوجوانی در دست نیست، اما با توجه به مدارک موجود، می‌توان گفت، که او همانند خانواده‌اش یهودی‌ای دین‌دار بوده که بخش‌های زیادی از تورات را حفظ کرده و در کنیسه (عبادتگاه یهودیان) ساعات متمادی به عبادت مشغول می‌شده است و گویا شغل او نیز همانند پدرش نجاری بوده است.

واقعیتی را که باید به‌دقت مورد توجه قرار داد آن است که در هیچ‌یک از رسالات مذهبی و روایات و منقولات رایج بین یهودیان ظهور مسیح با شروع یک دین نوین توأم نبوده و اصولاً یهودیان متعصبی که دین خود را جدای از قومیت خویش نمی‌دانستند هرگز نمی‌توانستند بپذیرند که مسیح موعود آنان پایه‌گذار آئین جدیدی گردد

توجه کنید که عیسی در یک خانواده یهودی چشم به جهان گشود و پدر و مادر او یهودی بودند.

در حوالی عید «پسح» یا عید فطیر که معمولاً یهودیان باورمند برای زیارت معبد مقدس یهود رهسپار اورشلیم می‌شدند، مریم ناصری که باردار بود در نزدیکی بیت‌اللحم که در فاصله ده کیلومتری از جنوب اورشلیم قرار دارد دچار درد زایمان شد و پس از چندی به شهر ناصره در شمال اسرائیل که زیستگاه همیشگی آنان بود بازگشتند.

عیسی در نقش یک خاخام یهودی سخنان ارشادکننده‌ای بیان می‌داشت که افراد بسیاری را به دور او گرد می‌آورد.

«یهودیان را به طور نمونه می‌توان نقطه مقابل نژاد آریا دانست، شاید در این جهان هیچ ملتی مانند یهود وجود نداشته باشد که اساس زندگی آن‌ها حفظ جان و منافع خویش باشد، دلیل این‌که یهودیان از هزاران سال پیش باقی مانده و هنوز هم بین ما زندگی می‌کنند این است که همیشه در حفظ جان و منافع خویش کوشیده و حاضر نشده‌اند منافع اجتماع را بر منافع خویش مقدم بشمارند. از طرف دیگر هیچ ملتی در دنیا یافت نمی‌شود که در دوران هزاران سال تاریخ مانند یهودیان کمتر تغییر یافته باشد.