بریده‌هایی از کتاب یکی پس از دیگری

اکنون می‌خوابم دعا می‌کنم خداوند روحم را در آرامش نگه دارد. اگر روزی دیگر زنده ماندم از خداوند می‌خواهم که هدایتم کند آمین!

شرایط سخت چهرهٔ حقیقی آدم‌ها را نشان می‌دهد.

گاهی فکر می‌کنم ارزشش را دارد. همه‌چیز را از دست بدهی تا از شرِ بعضی چیزها خلاص شوی.

بهتر است آدم یک‌چیزهایی را نداند.

«دو نفر نمی‌تونن یه راز رو نگه دارن؛ مگه اینکه یکی از اون‌ها بمیره! این حقیقته. من همیشه تنها کار می‌کنم.»

این سفر بدترین تجربهٔ زندگی‌ام بود، اما فکر کنم قرار است زندگی مشترکم را نجات بدهد. البته اگر زنده به خانه برگردیم

راست است که می‌گویند شرایط سخت چهرهٔ حقیقی آدم‌ها را نشان می‌دهد.

گاهی فکر می‌کنم ارزشش را دارد. همه‌چیز را از دست بدهی تا از شرِ بعضی چیزها خلاص شوی.

می‌توانیم باهم باشیم، زندگی می‌کنیم. می‌دانیم تا ابد هم ادامه ندارد، اما فعلاً از آن لذت می‌بریم.

باورم نمی‌شود تا مُردن پیش رفتم تا به واقعیتِ یک موضوع برسم.

«در جنگلی زردْفام دو راه از هم جدا می‌شدند. آری... من راهی... را در پیش گرفتم که رهگذر کمتری داشت و تمامیِ تفاوت در همین بود.»

گاهی فکر می‌کنم ارزشش را دارد. همه‌چیز را از دست بدهی تا از شرِ بعضی چیزها خلاص شوی.

«دو نفر نمی‌تونن یه راز رو نگه دارن؛ مگه اینکه یکی از اون‌ها بمیره! این حقیقته. من همیشه تنها کار می‌کنم.»

«هنوز هم نمی‌فهمم اینکه آدم چند ساعت بی‌حرکت کنار دریاچه بشینه تا ماهی بگیره، کجاش هیجان داره! خیلی هم کسل‌کننده‌ست.»

خیلی خوب است که آدم بچه باشد؛ در یک‌لحظه با یک غِلغِلک همهٔ ناراحتی‌هایش را فراموش می‌کند.

چقدر راحت عمر آدم تمام می‌شود

چقدر راحت عمر آدم تمام می‌شود.

بالاخره آن‌ها هم به آنچه لیاقتش را دارند، می‌رسند.

شرایط سخت چهرهٔ حقیقی آدم‌ها را نشان می‌دهد.

بدون لیوان از شیشه شیر می‌خورد (نمی‌دانم چرا اغلبِ مردها این کار را می‌کنند)

اکنون می‌خوابم دعا می‌کنم خداوند روحم را در آرامش نگه دارد. اگر روزی دیگر زنده ماندم از خداوند می‌خواهم که هدایتم کند آمین!

ناشناس ما شش نفریم؛ شش آدمِ بزرگ‌سال. مثل بستهٔ شش‌تایی ماهیِ ساردین، با کلی وسایل و چمدان توی یک ماشین وَن کوچک فشرده نشستیم و برای گذراندن تعطیلات راهی سفر شدیم.

انسان و شیطان روز ششم آفریده شدند. شیطان؛ همان ماری است که آدم و حوا را مجاب کرد میوهٔ درخت ممنوعه را بخورند و باعث شد که از بهشت عدن رانده شوند.

راست است که می‌گویند شرایط سخت چهرهٔ حقیقی آدم‌ها را نشان می‌دهد.

«خودت رو به حماقت نزن! یه گوزن فرصتش رو داشته باشه، تو و عزیزانت رو می‌کُشه!»

من یک اشتباه بودم و مردم اشتباهات خود را تصحیح می‌کنند.

چرا سؤالی بپرسم که خوشبختیِ تازه به‌دست‌آمده را نابود کند؟ بهتر است آدم یک‌چیزهایی را نداند.

هیچ‌کس یک زنِ زیبا را به زندان نمی‌اندازد. مردم خیلی ظاهربین هستند،

شیطان؛ همان ماری است که آدم و حوا را مجاب کرد میوهٔ درخت ممنوعه را بخورند و باعث شد که از بهشت عدن رانده شوند. به‌همین‌خاطر، عدد شش عامل ضعف و نابودی انسان و شیطان است.

فرمان ششم انجیل هم این است: قتل نکن!