بریده‌هایی از کتاب هوش مثبت

این، یکی از استدلال‌های اصلی قاضی برای بر سر قدرت ماندن است. این، دیدگاهی منفی و پر از بدبینی‌ست که می‌گوید شما و به طور کلی همهٔ آدم‌ها، فقط زیر فشار یا از سر ترس، احساس گناه یا در نتیجهٔ پیامدهای منفی، کار درست انجام می‌دهید. این نگاه بدبینانه، نیروهای عظیم و دست‌نخوردهٔ فرزانهٔ درونتان و سرشت بنیادی جوهر شما را نادیده می‌گیرد.

موفقیت او از زمانی آغاز شد که از این باور دست کشید که شادی او به موفقیتش وابستگی دارد

موفقیت او از زمانی آغاز شد که از این باور دست کشید که شادی او به موفقیتش وابستگی دار

۱- ذهن ما، بدترین دشمن ماست. ذهنمان، شخصیت‌هایی را در خود جا داده است که در تخریب شادکامی و موفقیت ما به شدت فعال هستند، اما می‌توان این خرابکارها را به سادگی شناخت و ضعیف کرد. ۲-آن توانایی مغزی که بالاترین خرد و بینش ما را در اختیارمان می‌گذارد، در نتیجهٔ سال‌ها بدون استفاده ماندن، ضعیف باقی مانده است. می‌توان این توانایی را به سادگی پرورش داد تا ما را بیش‌تر در ارتباط با خرد ژرف‌تر و نیروهای ذهنی استفاده‌نشدهٔ خود قرار دهد.

پرسش: اگر بتوانید در نتیجهٔ خواندن این کتاب یک نکتهٔ مهم را در زمینهٔ شغلی یا خصوصی خود تغییر دهید، چه خواهد بود؟ ضمن مطالعهٔ این کتاب، آن هدف را در نظر داشته باشید.