بریده‌هایی از کتاب چاخان

من که در تمام دنیا یک پارتی ندارم چرا بیخودی باید امیدوار باشم؟!!.. روز به روز مأیوس‌تر وناامید تر می‌شوم.. می‌ترسم این مرض مرا نابود کند..

آدم‌های عاقل هر کلمه را مدتی می‌سنجد.

از اینجا می‌روم ولی می دانم به هرکجا بروم با این (زبوک ها) روبرو هستم.. نمی‌دانم کجا می‌روم وچه کاری می‌خواهم بکنم فقط این را می دانم که دیگر تا آخر عمر هیچ آدم چاخان وشارلاتانی نخواهد توانست مرا گول بزند.. شاید هم برعکس شد.. آخر از قدیم گفته‌اند "انسان شیر خام خورده ..."

چاخان‌ها مردم باهوش و روانشناسی هستند که نقاط ضعف ما را خیلی خوب وزود تشخیص می‌دهند وانگشت روی آن می‌گذارند.. این ما هستیم که به خواهش وتمنا آنها را وادار می‌کنیم بیایند یک کلاه گشاد سر ما بگذارند.

من هم قبل از اینکه به آنکارا برم مثل شما خیال می‌کردم زرنگ هستم ولی وقتی به مجلس رفتم فهمیدم چه اشتباهی می‌کردم. اونجا (شیر) هائی خوابیده که هزار تا آدم چاخان وکلاهبردار مثل من ناخن شستشان نمی شه!!! نمی‌دانی مادرها چه پسرهائی به دنیا آوردن. اگر من از پانزده شانزده سالگی شروع به کلاهبرداری وگول زدن مردم کردم اونا روحاً قبل از تولد وبه دنیا آمدن وعملاً از دامان مادرشان مشغول شدن!

تا به حال کی دیده که کاری بدون توصیه وسفارش خود به خود وبدون پارتی بازی حل بشه!!

اگر حقایق تلخ را می‌فهمیدیم ومی دانستیم که مردم بدون اینکه یاد بگیرند نمی‌توانند دانا وفهمیده شوند به فکر چاره می‌افتادیم حتماً به هدفمان می‌رسیدیم.. اما حیف که تعصب‌های بیجا جلوی چشم ما را گرفته وملت خودمان را از همه قوی‌تر وبالا تر می دانیم..

ما چقدر خوب وآسان می‌توانیم خودمان را گول بزنیم.. سرتاسر زندگی ما دروغ وکلاشی وکلاهبرداری است وما هر روز گرفتار نیرنگ‌ها وفریب ها هستیم وفقط به خاطر یک جمله از همه چیز صرفنظر می‌کنیم.. "مردم همه چیز را می‌فهمند!.." اشخاص زیادی به محض شنیدن این جمله تملق آمیز ساکت می‌شوند.. ما عادت کرده‌ایم درمیان این دروغ‌ها زندگی کنیم.. "مردم هیچ چیزی را احساس نمی‌کنند، اگر می‌دانستند یا احساس می‌کردند.. این همه گول نمی‌خوردند وکلاه سرشان نمی‌رفت!..

راست گفته‌اند (انسان شیر خام خورده) خر باهمهٔ خریتش وقتی پاش توی یک چاله افتاد دیگه اگر بکشیدش از اون طرف نمی‌ره.. ولی آدم که اشرف مخلوقاته هزار بار کلاه سرش میره.. صد دفعه ضرر یک کاری را می بینه بازم دست بردار نیست..

خدایا.. خداوندا چرا ما ملت اینجوری هستیم و به قول معروف "هرطرف باد بیاد بادش میدیم!.."

لابد تو روزنامه خوندی.. هروقت می خوان یک عده را استخدام کنن امتحان ورودی براشون می گذارن.. می دانی این امتحانی که می گویند چیه؟.. امتحان پدرسوختگی و زرنگی و پشت هم اندازیه!.. هرکس این صفات را بیشتر داشته باشه موفقیتش حتمی تره!!!

راستی که زندگی سرتاسرش یک «سراب» بزرگ است وقتی که آدم از دور تماشایش می‌کند باغ و سبزه و درخت و چشمه به نظرش می‌رسید ولی هنگامی که به محل می‌رسد می‌بیند جز سنگ و شن وخاک وخاشاک بیابان چیز دیگری نیست .