بریده‌هایی از کتاب با افتخار خودت باش

«إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد؛ مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.

زمانی برای خودت کسی می‌شوی که خودت باشی

برای چشیدن حس خوب اعتمادبه‌نفس، کافی است تا خودتان باشید و همه‌جوره خاطرخواه خودتان باشید.

فرمول‌ها و قوانین زندگی خوب است، ولی نه همیشه. فرمول خیلی از بخش‌های زندگی را باید خودمان بسازیم.

خودت را شرح نده، خودت را با عملت توصیف و ثابت کن.

برای زندگی کردن به سبک خود، نیاز به ذهنی بدون مرز داریم.

کار بخش عمده‌ای از زمان و زندگی افراد را پر می‌کند و اگر عاشق آن نباشی، عاشق زندگی‌ات نیز نخواهی بود

آنجایی که احساس می‌کنیم، آواری از مشکلات بر سرمان ریخته است و خداوند ما را فراموش کرده است، شک نکنید که شما مشمول قانون و اصل "شدن" قرارگرفته اید. شما دارید برای مرحلهٔ بهتر و سطح بالاتری از زندگی‌تان آماده می‌شوید، زمانی که بیشترین تنهایی‌ها را تحمل می‌کنید، زمانی که تمام اتفاقات خوب، در همسایگی و حاشیهٔ شما اتفاق می‌افتد، زمانی که برای بقیه اتفاق می‌افتد و برای شما نه ... پس بدانید که شما درحال "شدن"هستید و بدانید که این زمان‌های سخت، همان شرایطی است که در تاریکی و تنهایی پیله، به سر می‌برید و بدانید که در این شرایط، خداوند شما را فراموش نکرده است، بلکه شما را کاملا تحت نظر دارد تا مراحل آمادگی‌تان را طی کنید و از درون برای مرحلهٔ بعدی زندگی‌تان که سرشار از عشق و آرامش است، آماده شوید

اگر دوست دارید به شما احترام گذاشته شود، ابتدا باید درنظر خودتان فردی قابل‌احترام باشید؛ اگر مایل هستید که شما را دوست داشته باشند، پیش از آن باید خود را لایق عشق بدانید، البته نه فقط در حد حرف و شعار، بلکه با تکیه بر فضیلت‌ها و ارزش‌هایی که کسب کرده‌اید؛

اگر خود واقعی‌تان را دوست داشته باشید و به آن مطمئن باشید، از ابراز وجود در جمع هراسی ندارید؛ درغیراین‌صورت مدام به این فکر کنید که دیگران راجع به شما چه فکر می‌کنند، این یعنی شما فرد قابل‌اعتمادی حتی برای خودتان نیستید، شما به خودتان شک دارید وهمین حس را به دنیای بیرون از خودتان نیز انتقال می‌دهید، در نتیجه بدون شکوفا شدن، پژمرده می‌شوید.

من معتقدم که نداشتن برنامه، خودش یک برنامه‌ریزی برای شکست است.

سعی کن کسی که تو را می‌بیند، آرزوکند؛ مثل تو باشد.

درفرصت‌های مشترک با بقیه، متفاوت عمل کنید

. آلبرت انیشتین معتقد است: «هنگام شروع یک کار، ابتدا باید قوانین آن را بهتر از همه یاد بگیرید و سپس آن را بهتر از همه انجام دهید.»

"واقعیت این است که اکثر میلیاردرهای خودساخته، مردمی عادی بودند، با تحصیلات، شغل، خانه و اتومبیلی متوسط. ولی آن‌ها دریافته‌اند که سایر افراد موفق چگونه عمل می‌کنند و سپس همان عمل را بارها و بارها تکرار کرده‌اند تا به همان نتایج رسیده‌اند. هیچ شانس یا معجزه‌ای در کار نیست." (برایان تریسی)

عشق سختی‌ها را از بین نمی‌برد، بلکه آن‌ها را قابل‌تحمل می‌کند.

انسان هیچ چیز نخواهد بود؛ مگر آنچه از خود می‌سازد.

خداوند ما را از شرایط سخت پیله بیرون نمی‌آورد؛ زیرا ما را دوست دارد و نمی‌خواهد که مراحل تکامل‌مان را متوقف کند، تنها به این دلیل که ما درد می‌کشیم؛ زیرا خداوند می‌داند که در پس این سختی‌ها، آسانی است و می‌داند که در پس این سختی‌ها، پروانگی و شیدایی است. خداوند درد پروانگی را بر آسودگی کرم بودن در وجود ما، ترجیح می‌دهد.

اوشو می‌گوید: "هستی تو را این‌گونه که هستی می‌خواهد، از این رو همین هستی که هستی. این‌گونه که هستی به تو نیاز دارد وگرنه کس دیگری را به وجود می‌آورد؛ نه تو را. بنابراین خود نبودن غیرمذهبی‌ترین کار است."

خداوند ما را ذاتا پادشاه آفرید، پادشاه تمام مخلوقات. پس بر مرکب پادشاهی خود بنشین و به اینکه دیگران دربارهٔ تو چه می‌گویند و چه فکر می‌کنند، نیاندیش و فقط بران زیرا که روح خداوند بر وجود ما حاکم است،

این مهمترین اصل اعتمادبه‌نفس و دوست داشتن خودمان است که ما ارزش ذاتی‌مان را از خداوند وام می‌گیریم و نه از دیگران.

حواست باشد که برنامه‌ات باید نتیجه‌گرا و جزئی باشد. جزئی بودن آن به این خاطر است که کلی گویی باعث می‌شود تا باز هم ندانی که از کجا باید شروع کنی و هرگز شروع نخواهی کرد (دیدم که می‌گویم) و نتیجه‌گرا بودنش نیز به این خاطر است که مشخص شود، هر برنامه و هر کاری که قرار است انجام بدهی، کدام بخش از هدفت را تامین می‌کند.

هر هدفی که انتخاب کردید، سعی کنید الگوی موفقی در آن زمینه پیدا کنید. چنین الگویی همچون میانبری برای هدف شما محسوب می‌شود و فرصت آزمون و خطاهای متعدد را از شما می‌گیرد.

اگر ما تفاوتی میان خود و افراد موفق می‌بینیم، به هوش سرشار آن‌ها برنمی‌گردد، بلکه به نحوهٔ اتصال نورون‌های مغزی آن‌ها برمی‌گردد. شما می‌توانید در ذهن‌تان مداخله کنید و با الگوبرداری از نحوهٔ عملکرد افراد موفق، نورون‌های مغزی خود را به گونه‌ای دیگر سازمان‌دهی کنید؛ زیرا نحوهٔ عملکرد و عادات شما تابعی از نحوهٔ اتصال نورون‌های مغزی شما است. با کمی دستکاری در ذهن‌مان و با تقلید از عملکرد افراد موفق در زندگی، می‌توانیم اتصالات نورون‌های مغزی‌مان را تغییر دهیم. این همان علم "NLP" یا تکنولوژی ذهن است

من و تو و همهٔ انسان‌هایی که بر روی این کرهٔ خاکی زندگی می‌کنیم، بدون مرز آفریده شده‌ایم. این خواست خداوند بوده است، آنقدر بدون مرز که بتوانیم جانشین او بر روی زمین شویم. هیچ حدی برای ما تعریف نشده است. بدون حد و مرز!

"بتهوون" ناشنوا بود، محدودیت شنوایی داشت، ولی آهنگ‌های بی‌نظیری ساخت. "رنوار" دست‌هایش دچار عارضهٔ رماتیسمی بود ولی چشم‌نوازترین نقاشی‌ها را کشید. "هلن کلر" نابینا و ناشنوا بود، ولی سخنرانی می‌کرد و به یکی از موفق‌ترین زنان جهان تبدیل شد.

"دیدن خود" مهمترین خدمتی است که در هر لحظه از زندگی می‌توانیم به خود بکنیم و این دیدن خود، ابدا به معنای نادیده گرفتن دیگران نیست، بلکه به معنای فدا نکردن یا بهتر بگویم، فنا نکردن خود است؛ یعنی ما در هیچ لحظه از زندگی حق نداریم پا روی خود بگذاریم.

زمانی می‌توانی مادر مهربان، همسر مهربان، دوست مهربان و ... باشی که ابتدا با خودت مهربان باشی و با خودت خوب تا کنی.

اگر امور زندگی‌ات آن‌طور که تو می‌خواهی پیش نمی‌رود؛ اگر با وجود دویدن‌ها نمی‌رسی، با وجود خواستن‌ها نمی‌یابی و ... به حد و مرزهای زندگی‌ات نگاه کن، به بایدها و نبایدهایت، به دریچه‌ای که با آن به دنیا نگاه می‌کنی، به مرزهایی که برای شجاعت، مهربانی، محبت و ... قائلی.

رسالت ما همان هدیه‌ای است که از طرف خداوند به هر انسانی داده شده است و این وظیفهٔ ما است که این هدیه را بیابیم و بر طبق آن زندگی کنیم و تنها دراین‌صورت است که با تمام وجود احساس خوشبختی خواهیم کرد؛ زیرا دراین‌صورت ما به تنظیمات کارخانه برمی‌گردیم که توسط خداوند تنطیم شده است؛ یعنی بهترین حالت وجودمان.