کتاب ناخدا و حکیم

کتاب ناخدا و حکیم نوشتهٔ «ریحانه زمانی» با تصویرگری «امین تسلیمی» و ویرایش «مرتضی زمانی» از سوی نشر «فکرونه» منتشر شده است. این کتاب در دستهٔ داستان‌های آموزنده قرار می‌گیرد و برای کودکان و نوجوانان مناسب است. اثر حاضر مفاهیم مهمی را دربارهٔ علم، تجربه و زندگی در قالب ماجرایی کوتاه و سرگرم‌کننده بیان می‌کند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ناخدا و حکیم

کتاب «ناخدا و حکیم» داستانی کوتاه و آموزنده است که به موضوع تقابل علم نظری و تجربه‌ٔ عملی می‌پردازد. داستان در فضایی خیالی و ساده شکل می‌گیرد و شخصیت‌های اصلی آن، حکیمی دانا و ناخدایی جوان هستند. ریحانه زمانی در این کتاب، با زبانی ساده و روان، مفاهیمی مانند غرور، اهمیت یادگیری، تجربه و ارزش عمل‌گرایی را مطرح می‌کند. این اثر در قالب داستانی برای مخاطبان کودک و نوجوان نوشته شده است و تلاش می‌کند با روایتی ساده، مخاطب را به تأمل دربارهٔ معنای واقعی دانش و زندگی دعوت کند.

فضای داستان، بیشتر بر محور گفت‌وگو و تعامل میان دو شخصیت اصلی شکل گرفته است و در پایان، پیام‌های اخلاقی روشنی را به مخاطبان ارائه می‌دهد. در این اثر، تصویرهایی نیز گنجانده شده است که موجب جذابیت بیشتر آن برای مخاطبان می‌شود.

خلاصه داستان ناخدا و حکیم

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان با معرفی حکیمی آغاز می‌شود که تمام عمر خود را صرف کسب علم و دانش کرده است و معتقد است چیزی در زندگی وجود ندارد که او نیاموخته باشد. شبی هنگام مطالعه، دچار بیماری می‌شود و درمی‌یابد زمان زیادی برای زندگی باقی نمانده است. تصمیم می‌گیرد برای آخرین بار به سفر برود و دانش بیشتری بیاموزد. در بندر با ناخدای جوانی روبه‌رو می‌شود که برخلاف انتظارش، رفتار صمیمانه‌ای ندارد و حکیم را به خودمحوری متهم می‌کند. حکیم که از این برخورد متعجب شده، سوار کشتی می‌شود و در طول سفر، بار دیگر با ناخدا روبه‌رو می‌شود و دربارهٔ علم و تجربه با او بحث می‌کند. 

در میانهٔ راه، طوفانی سهمگین کشتی را تهدید می‌کند و ناخدا با مهارت و تجربه، کشتی را نجات می‌دهد. حکیم با مشاهده‌ٔ این اتفاق درمی‌یابد که دانش نظری بدون تجربهٔ عملی کافی نیست. در پایان، حکیم با راهنمایی ناخدا، مسیر تازه‌ای برای یادگیری و زندگی انتخاب می‌کند.

چرا باید کتاب ناخدا و حکیم را خواند؟

این کتاب آموزنده به اهمیت تلفیق دانش نظری و تجربهٔ عملی می‌پردازد؛ همچنین مخاطب را به بازنگری در ارزش‌ «علم» و «عمل» دعوت می‌کند و نشان می‌دهد که «دانستن» در زندگی کافی نیست و باید آموخته‌ها را در زندگی واقعی به‌کار بست. برای کسانی که به دنبال داستانی با پیام‌های اخلاقی و تأمل‌برانگیز هستند، این اثر می‌تواند الهام‌بخش باشد.

خواندن کتاب ناخدا و حکیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان و کودکانی مناسب است که به داستان‌های آموزنده علاقه دارند یا می‌خواهند به درک عمیق‌تری درمورد رابطهٔ علم و دانش برسند؛ همچنین برای کسانی که به دنبال تقویت مهارت‌های ضروری زندگی و یادگیری عملی هستند، مفید خواهد بود.

بخشی از کتاب ناخدا و حکیم

«در شهری، حکیمی دانا زندگی می‌کرد که تمام عمر خود را وقف علم و دانش کرده بود. او ادعا داشت که همه‌چیز را می‌داند و دیگر چیزی نیست که او یاد نگرفته باشد. در یکی از شب‌های زندگی‌اش که داشت کتاب‌های علمی دربارهٔ زبان‌ها را مطالعه می‌کرد، ناگهان دردی در سینه‌اش احساس کرد. طبیب را خبر کرد و با شنیدن حرف‌های طبیب فهمید که دیگر زمان کافی برای کسب علم بیشتر ندارد. حکیم که دیگر روزهای آخر عمرش را می‌دید، تصمیم گرفت دلش را به دریا بزند و برای آخرین بار برای کسب علم دربارهٔ دنیا به کشورهای دیگر سفر کند. او بار سفرش را بست و با یک دفتر و مداد در دست، به سمت بندر رفت. کشتی‌ها پهلو گرفته بودند و منتظر مسافرانشان بودند. به کشتی موردنظر که رسید، اندکی صبر کرد و یکی از افرادی که آنجا ایستاده بود را صدا کرد و گفت: «جوان، به اینجا بیا و وسایل مرا به بالای کشتی ببر.» جوان که از این‌طور صدا شدن خوشش نیامد، اخمی کرد و گفت: «پیرمرد، اینجا هرکس باید کارهایش را خودش انجام دهد. به‌جای قلم و دفتر بارت را به دست بگیر.» و بعد باعجله سوار کشتی شد. حکیم که ناراحت و متعجب شده بود با خود گفت: «حتماً آدم نادانی است که تابه‌حال به سراغ علم و دانش نرفته که این‌چنین رفتاری از خود نشان می‌دهد.» و به‌سختی سوار کشتی شد.»