کتاب محدودیت صفر
معرفی کتاب محدودیت صفر
کتاب محدودیت صفر یا محدوده صفر اثری از جو ویتالی نویسنده و معلم معنوی مشهور آمریکایی است. ویتالی در این کتاب با الهام از روش هواوپونوپونو، روش بومیان هاوایی برای زدودن افکار منفی و رسیدن به زندگی متعادل، راهکارهای خود را برای دستیابی به شادی، رفاه و آرامش ارائه داده است. کتاب محدودیت صفر را که بسیاری از خوانندگان و حتا نویسندگان آثار خودیاری ستودهاند، «منصوره حکمی» به فارسی برگردانده و انتشارات «آرایان» به چاپش رسانده است.
درباره کتاب محدودیت صفر
کتاب محدودیت صفر نوشتهی جو ویتالی معلم معنوی و نویسندهی پرطرفدار کتابهای خودیاری است. «محدودیت صفر» با نگاه به روش بومیان هاوایی برای پاکسازی و رهاشدن از افکار منفی (هواوپونوپونو) به نگارش درآمده است. ویتالی در این کتاب ماجرای آشنایی خود با دکتر ایهالیاکالا هولن را بازگو میکند. آشنایی با کسی که او را عجیبترین درمانگر دنیا خوانده است و از طریق او با روشی متفاوت برای درمان و پاکسازی ذهن و رستن از زنجیرهای ذهنی (که بارها سنگینتر و دستوپاگیرتر از زنجیرهایی است که جسم را از حرکت بازمیدارد) آشنا شده است.
شرح ماجرای دوستی و همکاری با «ایهالیاکالا هولن» و معرفی رویکرد درمانی منحصربهفرد او، کتاب ویتالی را به اثری جذاب تبدیل کرده است، که چشمان خواننده را تا صفحهی پایانی به خود میکشاند. کتاب محدودیت صفر در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و بارها و به زبانهای متفاوت ترجمه و پایش به کشورهای مختلف جهان باز شد.
خلاصه کتاب محدودیت صفر
محدودیت صفر با داستان آشنایی ویتالی با لوهن آغاز میشود. لوهن درمانگری است که روشی بومی برای درمان ذهن و کامیابی را بهروز کرده و با همین روش بسیاری از بیماران روانی و ذهنی را معالجه کرده است. درمانگری که از کار در مخوفترین بیمارستانهای روانی نیز ابا نداشته و به خود و روشش برای درمان ایمان دارد. روشی که اتفاقا بسیار ساده است و بر پایهی عشق و مسئولیتپذیری بنا شده است. روشی که منشأ بیماریها و اختلالهای روانی را در درون فرد میبیند و حواله کردن درمان را به بیرون و بهانه کردن نابسامانیها را اتلاف فرصت میداند.
این کتاب البته محدود به دستاوردهای معنوی نمیماند و از رسیدن به ثروت و کامیابی مادی هم سخن میگوید و اصولا در این کتاب درمان و رشد معنوی از کامیابی مادی جدا نشده است. حرکت پیشروانهی فرد پس از همگامی با ویتالی و لوهن همهجانبه است. زدودن افکار منفی و سمی و عبور از خاطرات بد و آزاردهنده نهتنها ذهن فرد را میپالاید و به آرامش میرساند، موانع رسیدن به رفاه و زندگی بهتر را از جلوی پای او برمیدارد و راه را برایش باز میکند. ویتالی شواهدی نیز بر موفقیتآمیزبودن این روش آورده است.
هواوپونوپونو یعنی چه؟
هواوپونوپونو بهمعنی تصحیح اشتباه و نام روشی است که بومیان هاوایی برای پاکسازی درونی بهکار میبردند. بنای این روش بر بخشش و عشق و دگرگونی است. بومیان هاوایی افکار منفی و خاطرات تلخ را عامل اشتباهات و مشکلات ناشی از آن میدانستند و با این روش ذهن خود را پاکسازی میکردند. در دوران حاضر نسخههای بهروزشدهای از روش هواوپونوپونو برای بازگرداندن تعادل به زندگی و دستیابی به شادی و سلامتی ارائه شده است.
خواندن کتاب محدودیت صفر با ترجمه منصوره حکمی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب را به علاقهمندن ژانر خودیاری و موفقیت با رویکرد مثبتاندیشی و معنویت پیشنهاد میکنیم.
چرا باید محدودیت صفر را بخوانیم؟
این کتاب دریچهی جدیدی برای نگریستن به جهان به روی ما باز میکند. افکار سمی را با روشی ساده از ذهن ما میزداید و زمینه را برای رسیدن به زندگی شاد و موفق مهیا میسازد.
نویسنده کتاب محدودیت صفر کیست؟
نویسنده کتاب محدودیت صفر، جو ویتالی است. جوزف ویتالی نویسنده، معلم معنوی و فعال اقتصادی آمریکایی است. او متولد ۲۹ دسامبر سال ۱۹۵۳ در نیلز اوهایو است. ویتالی تحصیلاتش را در کالجی در دانشگاه ایالتی کنت گذرانده است. او ابتدا بهعنوان یک کپیرایتر در هیوستون تگزاس مشغول به کار شد. ویتالی به دلیل علاقهاش به امور معنوی و نویسندگی، کار خود را در این زمینه ادامه داد و توفیق هم یافت. اولین کتابش با عنوان «ذن و هنر نوشتن» را در سال ۱۹۸۴ منتشر کرد. از دیگر آثار او میتوان به «فاکتور جذب»، «محدودیت صفر» و «خلسهی خرید» اشاره کرد. ویتالی در فیلم «راز» نیز نقشآفرینی کرده و بخش بزرگی از شهرتش را به این واسطه بهدست آورده است.
بهترین ترجمه فارسی محدودیت صفر
کتاب محدودیت صفر بهواسطهی موفقیتهایی که بدان دست یافته و استقبال وسیعی که برانگیخته، بارها به فارسی برگردانده شده است. اما بهترین ترجمه محدودیت صفر کدام است؟
«منصوره حکمی» یکی از مترجمان کتاب به فارسی است و برگردان روان و قابلقبول او را «انتشارات آرایان» به چاپ رسانده است.
«زهرا حسنی» دیگر مترجم این کتاب است و «انتشارات یوشیتا» این ترجمه را راهی بازار کتاب کرده است. از دیگر مترجمان کتاب محدودیت صفر میتوان به مژگان جمالی (انتشارات کتیبهی فارسی)، فروزنده دولتیاری (انتشارات نیکفرجام)، سوسن اسدی (انتشارات سما) و معصومه نصیری (انتشارات اردیبهشت) اشاره کرد.
مرور کوتاهی بر فصلهای کتاب
ویتالی کتاب محدودیت صفر را با وصف «آغاز ماجراجویی» خود شروع کرده است. او در فصل بعد ماجرای آشنایی خود با دکتر هولن یا بهتعبیر خودش «عجیبترین درمانگر دنیا» را شرح داده است. شرح اولین گفتگوی ویتالی با هولن و حقایق تکاندهندهای که دربارهی نیتها از او میشنود، فصلهای بعدی کتاب را تشکیل داده است. صحبت از استثنائات و امکان وجود آنها، اهمیت دوستت دارم، تغییراتی که به کمک الوهیت میتوان به وجود آورد، شواهد و داستانهای واقعی از افرادی که با رویکرد محدودیت صفر و روش هواوپونوپونوی جدید به پیشرفت و موفقیتهای چشمگیر رسیدند، اینکه چگونه میتوان سریعتر به نتیجه رسید، چگونه میشود ثروت بیشتری کسب کرد، حرفهایی با ذهنهای شکاک و بدبین، صحبت از انتخاب که نوعی محدودیت است، سیگار و همبرگر (و چیزهایی مانند آنها که مضر پنداشته میشوند) و کشتن الوهیت یا روح الهی، سخنی دربارهی حقیقت پشت ماجرا، سخن آخر و سه مرحلهی بیداری، اصول اولیهی محدودیت صفر، چگونگی درمان خود یا دیگران برای رسیدن به سلامتی و شادکامی و «چه کسی مسئول است» عنوان و موضوع فصلها و پیوستهای کتاب محدودیت صفر است.
نقد کوتاه کتاب
کتاب محدودیت صفر اثری معنوی و آموزنده است. ویتالی خود در آغاز کتاب به این مسئله اشاره کرده و رویکردش را به روشنی بیان نموده است. او «مسئولیتپذیری» را برای رسیدن به آرامش، سلامت روح و موفقیت اصلی اساسی و رسیدن به این نقطهی درخشان را برای همگان ممکن میداند. از نظر او انسان با تکیه بر درون خود میتواند به آرامش، شادی و ثروت برسد و ابزار نیل به این اهداف را نیز در اختیار مخاطبانش قرار داده است. ازاینجهت رویکرد ویتالی و استادش لوهن با کسانی که انسان را نوعا موجودی «بازنده» میدانند، یا این پیشفرض را برای ایمن ماندن از گزند بیماریهای روحی و افسردگی لازم میشمارند، متفاوت است.
این کتاب راه رسیدن به موفقیت و رفاه را وصل شدن به منبعی میداند که کارکرد اصلیاش تبدیل افکار غلط به عشق است، در نقطهای که محدودیت صفر است و با پاکسازیهای مداوم میتوان به آن رسید. این رویکرد البته منتقدانی هم دارد.
نظرات افراد یا مجلات مشهور درباره کتاب
دبی فورد نویسندهی محبوب کتابهای خودیاری از جمله «نیمهی تاریک وجود»، «محدودیت صفر» را کتابی خوانده که میتواند بشر را بیدار کند. کتابی که قدرت چهار عبارت ساده برای متحول کردن زندگی را آشکار میکند. دبی فور اعتقاد دارد باید ده نسخه از این کتاب تهیه کرد؛ یک نسخه برای خود و نهتا برای هدیه به دیگران.
«مارک گیترل» این کتاب را داری ظرفیتی برای آغاز جنبشی میداند که میتواند به جنگ و فقر و ویرانی محیط زیست پایان دهد.
«سیندی کشمن»، «محدودیت صفر» را بهترین کتاب ویتالی میداند و «کریگ پرین» آن را به یک دینامیت تشبیه کرده است؛ دینامیتی که الگوهای پیچیدهی گذشته برای موفقیت را از بین میبرد و راهی ساده برای تغییر در زندگی جلوی پای ما میگذارد.
جملات و بخشی از متن کتاب محدودیت صفر
وقتی در وضعیت صفر قرار دارید، جایی که محدودیت صفر وجود دارد، نیازی به قصد کردن ندارید؛ زیرا بهسادگی دریافت و عمل میکنید و معجزات رخ میدهند.
با اینحال میتوانید الهامات را متوقف کنید.
راندا میتوانست به وسوسه ساخت فیلم نه بگوید. بهنظر میرسد همان جایی که حق انتخاب به میان میآید. وقتی ایده انجام کاری به ذهن شما خطور میکند، خواه از الهامات قلبی سرچشمه گرفته باشد یا خاطرات، اگر از انگیزه آن آگاه باشید، میتوانید انتخاب کنید که آن را انجام دهید یا ندهید.
به گفته جفری شوارتز در کتاب قدرتمندش به نام «ذهن و مغز»، میل خودآگاه شما، یعنی همان قدرت انتخاب شما میتواند انگیزهای را که در ضمیر ناخودآگاه شما شروع شده است، نپذیرد؛ به عبارت دیگر، امکان دارد انگیزه برداشتن این کتاب را داشته باشید، اما اگر بخواهید میتوانید بر این انگیزه غلبه کنید. این همان اختیار است که شوارتز آن را «اختیار نداشتن» تعبیر میکند.
او مینویسد: «سالها بعد لیبت این ایده را پذیرفت که اختیار برای افکاری که در مغز طغیان میکنند حکم نگهبان را دارد؛ ولی چندان به پیامدهای اخلاقی آن توجه نداشت.»
ویلیام جیمز، روانشناس افسانهای، بر این باور بود که اختیار بعد از ایجاد انگیزه برای انجام کار و قبل از انجام آن به وقوع میپیوندد. دوباره حق انتخاب دارید و میتوانید بله یا خیر بگویید. برای دیدن این انتخاب به ذهنی کاملاً آگاه نیاز دارید. آنچه دکتر هولن به من میآموخت، پاکسازی تمام افکار بود، خواه این افکار از الهام قلبی یا خاطره سرچشمه گرفته باشند، بنابراین در این لحظه بهتر میتوانستم انتخاب کنم که چهچیز درست است.
کمکم فهمیدم وزنم کاهش یافته است؛ زیرا تصمیم گرفتم از خاطره یا عادتی که باعث میشود بیشتر غذا بخورم و کمتر ورزش کنم، پیروی نکنم. تصمیم گرفتم از انگیزههای بیهوده صرفنظر کنم که به تواناییام در حق انتخاب یا انتخاب نکردن لطمه وارد میکرد؛ به عبارت دیگر، میل من به پرخوری، خاطره بود، نه یک الهام قلبی؛ براساس برنامه بود و از روح الهی سرچشمه نمیگرفت. برنامه را نادیده میگرفتم یا با آن مقابله میکردم. آنچه از حرفهای دکتر هولن برداشت کردم این است که به برنامه عشق بورزید تا زمانی که کاملاً انجام شود و فقط روح الهی باقی بماند.
هنوز کاملاً این موضوع را درک نمیکردم؛ اما با جان و دل گوش میکردم تا مبادا از مطلبی غافل شوم؛ زیرا موضوعی کاملاً جدید بود. نمیدانستم بعد از این چهچیز در انتظار من است.
نسخهٔ الکترونیکی این کتاب هنوز به طاقچه نیامده.