دانلود و خرید کتاب دزد خیابان بلک فریارز میشل گریپ ترجمه سروناز فرهنگ‌فر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب دزد خیابان بلک فریارز اثر میشل گریپ

کتاب دزد خیابان بلک فریارز

نویسنده:میشل گریپ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دزد خیابان بلک فریارز

کتاب دزد خیابان بلک فریارز نوشتهٔ میشل گریپ و ترجمهٔ سروناز فرهنگ‌فر است و انتشارات نباتی آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب دزد خیابان بلک فریارز

دزد خیابان بلک فریارز رمانی به قلم میشل گریپ است. این کتاب داستان پاسبان تازه‌کار بلند پرواز و دختری زیباست که از طریق جیب‌بری منتها به روشی غیر معمول گذران زندگی می‌کند.

میشل گریپ در این داستان فراز و نشیب‌های شغلی پاسبان تازه‌کاری را به تصویر می‌کشد که از روز اول مسیر را اشتباه رفته و خشم گروهبان مافوقش را برمی‌انگیزد. جکسون فورج مرد خوشتیپی است که از بچگی رویای زندانی کردن دزدان و اجرای عدالت در مورد محکومین را در سر می‌پروراند. این رویا آنقدر قوی است که به خاطر آن به لندن می‌آید تا به عنوان پاسبان مشغول به کار شود. اما از همان ابتدا به خاطر تاخیر در روز جلسهٔ توجیهی گروهبان گریبون را خشمگین می‌کند و همین موضوع باعث می‌شود گروهبان او را برای کار نگهبانی در نظر بگیرد. در این میان افراد سرشناسی در لندن گم شده‌اند و پاسبان‌ها وظیفه دارند خیابان‌های لندن را به دنبال آن‌ها زیر و رو کنند. جکسون اشتباه بزرگ‌تری می‌کند و همین موضوع او را در خطر اخراج قرار می‌دهد. گروهبان با پا درمیانی افراد حاضر می‌شود به جکسون فرصت محدودی دهد تا رانندهٔ کالسکه‌ای به نام جو که گم شده را پیدا کند و همین موضوع او را به خیابان بلک فریارز کشانده و در مسیر کیت قرار می‌دهد که به نحوی مدیریت این خیابان را به عهده دارد.

کیت دختر فوق‌العاده زیبا و سرکشی است که در خیابان‌های لندن بزرگ شده و از طریق دزدی به اهالی فقیر خیابان بلک فریارز کمک می‌کند. یکی از این قربانیان هم جکسون فورج است. در این میان مردی که در حق کیت پدری کرده گم می‌شود و او مصمم است هرطور شده جو را پیدا کند. در نهایت پاسبان و دزد بر خلاف میلشان مجبور می‌شوند با هم همکاری کنند اما پرونده بزرگ‌تر از این حرف‌هاست و در این میان افراد دیگری را پیدا می‌کنند اما متاسفانه خبری از جو نیست و فرصت جکسون رو به پایان است همین موضوع باعث نتیجه‌گیری‌های اشتباهی می‌شود که فجایع زیادی به دنبال دارد. شغل جکسون و آزادی کیت به عنوان یک دزد در خطر قرار می‌گیرد.

میشل گریپ از زمانی که خواندن و نوشتن را یاد گرفت به نویسندگی مشغول شد. او در تمام نوشته‌هایش در صدد تشکر از خدا بود. او در تندرای مینهسوتا ساکن است و علاوه بر نویسندگی به تدریس تاریخ و برگزاری کلاس‌های نویسندگی برای بچه‌های محلی دوران دبیرستان می‌پردازد. او که به فرهنگ انگلیس علاقه‌مند است در هر فرصتی که نصیبش شود برای تحقیق به آنجا می‌رود. او عضو نویسندگان مسیحی آمریکا و مینهسوتاست.

خواندن کتاب دزد خیابان بلک فریارز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

تمام کسانی که به رمان‌های دزد و پلیسی و هیجان‌انگیز علاقه‌مندند از این کتاب لذت خواهند برد. این کتاب خالی از عشق و ماجراجویی نیست.

بخش‌هایی از کتاب دزد خیابان بلک فریارز

«کاملاً مشخصه پاسبان که اگه می‌تونستی عقربه¬های ساعت رو بخوبی ساعت هشت میومدی اینجا نه یه دیقه دیرتر. اما بهت تبریک میگم.» گروهبان دستانش را که به اندازه‌ی پای قلوه بودند به هم زد، صدای بلند آنها در دیوارها طنین انداخته و مانند گلوله او را هدف گرفتند. جکسون خودش را منقبض کرد تا چشمانش را نبندد. «اولین بی‌لیاقتی‌ات رو نشون دادی.» گریبون دست زدن را متوقف کرد و دوباره همه جا ساکت شد. «اگه دو دفعه‌ی دیگه دیر کنی اخراجی، فهمیدی؟»

«بله قربان!» جکسون دوباره سلام نظامی داد بعد روی چهارپایه نشست، به خوبی از عرق زیر بغلش آگاه بود. افسری که نزدیکش بود نگاهی ناشی از همدردی به او انداخت.

ترس سردی در رگ‌های کیت جاری شد و خنجر در دستش لرزید. آویزش دست پاسبان بود! حاضر بود شرط ببندد. این مرد هم دزد اغفال‌گری بود که پشت نشان قانون مخفی شده بود. کیت دسته‌ی خنجر را فشار داد. «شما چی می‌خواید آقای پاسبان؟» این سوال تند و مستقیم مانند خنجر هوا را برید، دیگر اثری از شوخ‌طبعی در لحنش نبود.

پاسبان نگاه معناداری به او انداخت. «اسمم جکسون فورج هست، دوشیزه ترنر و برای شروع می‌تونین دستای من رو باز کنین.» خدای من! عجب مرد جسوری بود.

گاری کج شد و گوشت گونه‌اش زیر دندان‌هایش له شد. خون طعمی برنجی داشت. چه بهتر. از درد لذت می‌برد. حاضر بود به هر چیزی فکر کند به جز خیانت جکسون که روحش را می‌خورد. چون او تنها به کیت صدمه نزده بود. چه بلایی سر خانواده‌های خیابان بلک فریارز می‌آمد؟ داف و بلیک. اِسکیمز و فرانکی کوچک. اوه، آنها برای مدتی به خوبی فعالیت می‌کردند اما طولی نمی‌کشید که مردم آنها را فریب می‌دادند. هیچ کدام از افرادش اینقدر باهوش نبودند که بتوانند کلاهبردار تازه‌ای پیدا کنند که بتواند با مرزهای قانون صادقانه بازی کند. از خط می‌گذشتند و در این صورت چه بلایی سر خانواده‌هایشان می‌آمد؟ اردوگاه کار اجباری. نوانخانه. از گرسنگی یا بیماری می‌مردند. همه‌ی اینها به خاطر تازه‌کار بیش از حد مشتاقی اتفاق می‌افتاد که فکر می‌کرد با دستگیر کردن او به دنیا خدمت کرده بود. مرد کله‌شق و نادان!

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۷۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۷۸ صفحه