دانلود و خرید کتاب شبگرد ناشی مصطفی خرامان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب شبگرد ناشی

کتاب شبگرد ناشی

انتشارات:نشر شهر
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب شبگرد ناشی

کتاب شبگرد ناشی نوشتهٔ یاسر رضائی کتابی مناسب گروه سنی کودکان و نوجوانان است. شبگرد ناشی را نشر شهر در ۶۴ صفحه چاپ کرده است. این کتاب داستان خانواده‌ای پنج نفره است که هرکدام شخصیت و مشکلاتی مخصوص به خود دارند اما گاهی این مشکلات بزرگتر می‌شوند و اعضای خانواده هم با هم اختلاف پیدا می‌کنند. در دل این داستان، داستان دیگری روایت می‌شود که توسط ایمان، پسر کوچک خانواده خوانده می‌شود. شباهت داستان کتابی که ایمان می‌خواند با اتفاقاتی که برای خانوادهٔ خودش می‌افتد، باعث می‌شود او که هرگز کتاب نمی‌خواند، به خواندن این کتاب علاقه‌مند شود.

کتاب شبگرد ناشی نثر روانی دارد و از تعابیر عامیانه و ضرب‌المثل‌های به‌جایی در صحبت های بین اعضای خانواده استفاده کرده است.

درباره کتاب شبگرد ناشی

ایمان فقط می‌خواست حال علی را بگیرد و برای همین وقتی دید علی علاقه‌مند است که کتاب داستان را از آقای معلم به امانت بگیرد، او هم برای به امانت گرفتن آن داوطلب شد. آن موقع فکر نمی‌کرد هیچ وقت آن کتاب را بخواند اما نمی‌دانست چه اتفاقاتی در خانه‌شان پیش خواهد آمد و چقدر داستان زندگی آن‌ها به داستان کتاب شبیه است و حتی اسم دوست برادرش هم کریم بود که اسم شخصیتی با همین موقعیت در کتاب بود. ایمان به خاطر این شباهت‌های عجیب و جالب در آن موقعیت بحرانی که برای خانواده‌شان پیش آمده بود، به خواندن آن کتاب خیلی علاقه‌مند شد و چیزهای زیادی هم در رابط با دعوای پدر و برادرش از کتاب یاد گرفت.

بخشی از کتاب شبگرد ناشی

تا آن روز چنین اتفاقی رخ نداده بود که کسی از اهل خانه قهر کند و برود. گاهی وقت‌ها آقای طاهری و زهرا خانم با هم بگومگو می‌کردند، اما هیچ وقت این دعواهای زن و شوهریشان به جاهای باریک نرسیده بود. نهایت ماجرا این بود که چند روزی با هم قهر می‌کردند و بعد یکی از دو طرف بهانه‌ای جور می‌کرد، حرف می‌زد و دوباره همه چیز برمی‌گشت به حال اول. معمولاً زهرا خانم پیش‌قدم می‌شد و آقای طاهری سابقهٔ خوبی در کوتاه آمدن و برقراری صلح نداشت. او کمی خودخواه بود چون همهٔ اهل خانه از او بی‌چون‌وچرا اطاعت می‌کردند. آن اتفاق بی‌سابقه، بیش از همه آقای طاهری را متعجب کرده بود. فکر نمی‌کرد که پیمان با او یکی به دو کند. تصور این که روزی پیمان با قهر خانه را ترک کند، هیچ‌وقت به ذهنش خطور نکرده بود. آقای طاهری به معنای واقعی شوکه شده بود. این وضعیتی بود که همهٔ اهل خانه داشتند. زهرا خانم نمی‌توانست تجزیه و تحلیل کند که چه اتفاقی دارد می‌افتد. برای فرار از این وضعیت بلاتکلیفی، هر کسی کاری انجام می‌داد تا شاید زمان بدود و پیمان برگردد. آقای طاهری که از شدت برخورد پشیمان بود، روزنامه می‌خواند. البته او تظاهر می‌کرد که روزنامه می‌خواند. روزنامه را باز کرده بود جلوی رویش، تا نشان بدهد که همه چیز برای او مثل روزهای دیگر است. یکی از کارهای معمول آقای طاهری پس از آمدن به خانه، خواندن روزنامه بود. او مثلاً داشت روزنامه می‌خواند، اما فکرش پیش پیمان بود که اگر شب برنگردد کجا می‌خوابد. زهرا خانم شام می‌پخت و به پسر بزرگش فکر می‌کرد که بی‌پناه بود. او فکر می‌کرد چه طور می‌تواند پیمان را برگرداند.

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه