کتاب پیشو بلا و توپ رنگی

کتاب پیشو بلا و توپ رنگی داستانی از امیر گراوند برای کودکان است. این داستان که به نظم و نثر نوشته شده است، درباره توپی است که پیشو بی اجازه از مزرعه برداشته است و دوستانش از او می‌خواهند تا توپ را دوباره به سرجایش ببرد.

پیشو یک توپ خیلی خوشگل و رنگارنگ دارد. او شاد و خوشحال برای خودش آواز می‌خواند و با توپش بازی می‌کند که دوستانش سر می‌رسند و از او می‌پرسند که توپ را از کجا آورده است؟ اما وقتی متوجه می‌شوند که پیشو توپ را بی اجازه برداشته خیلی ناراحت می‌شوند... شما فکر می‌کنید پیشو و دوستانش، بالاخره چه تصمیمی می‌گیرند؟

کتاب پیشو بلا و توپ رنگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب پیشو بلا و توپ رنگی را به تمام کودکان پیشنهاد  می‌کنیم. 

بخشی از کتاب پیشو بلا و توپ رنگی

«به من میگن پیشو بلا

زبر و زرنگ و ناقلا

می پرم پایین می پرم بالا

میوو میوو ببین حالا »

صبح یک روز بهاری بود، پیشو خوشحال و خندان اطراف جنگل می‌دوید و با صدای بلند شعر میخواند.

لاکـی و روبـی که دوسـتهای پیـشو بودند، از آنطـرف بوته‌ها صدایــش را شنیدند و از روی کنجکاوی میخواستند بدانند چرا پیشو اینهمه خوشحال است؟

لاکی خیلی آهسته به دنبال پیشو رفت، اما روبی تند دوید و زودتر رسید و دید پیشو یک توپ قشنگ و رنگارنگ دارد.

پیشو وقتی روبی را دید گفت:

«ای روباه بازیگوش

ای دُم قشنگ باهوش

ببین چه توپ نازی

با من میشی هم بازی؟»

بعد توپ را برای روبی انداخت و مشغول بازی شدند که لاکی رسید.

پیشو همین که لاکی را دید گفت:

«خوش اومدی لاکی جونم

دوست خوب و مهربونم

توپ بندازم بازی کنیم؟

با همدیگه شادی کنیم؟ »

لاکی که از دیدن توپ تعجب کرده بود گفت:

«توپ به این قشنگی

خوشگل و رنگی رنگی

قرمز و سبز و زردی

بگو از کجا آوردی؟»