بریده‌هایی از کتاب زهر عشق

در وجود هر شخص آشنایی، غریبه‌ای پنهان هست که هرلحظه آماده بیرون جهیدن است

در وجود هر شخص آشنایی، غریبه‌ای پنهان هست که هرلحظه آماده بیرون جهیدن است.

تنها دو فعل وجود دارد که می‌توانیم آن را با اطمینان در وجه آینده صرف کنیم، دوست خواهم داشت و خواهم مرد.

اگر دیگر نخواهی دوست من باشی، این یعنی اینکه هرگز دوست من نبوده‌ای

ما در عشق انتخاب نمی‌کنیم، بلکه با آن انتخاب می‌شویم

حرف‌های درشت، احساسات بزرگ را پنهان می‌کند.»

حرف‌های درشت، احساسات بزرگ را پنهان می‌کند.»

حرف‌های درشت، احساسات بزرگ را پنهان می‌کند.»

می‌دانم آرزو دارم چه چیزی نباشم، اما نمی‌دانم چه هستم، و به علاوه چه خواهم شد.

خودم باشم! این پیچیده‌ترین چیزی است که می‌توانند از من بخواهند

شاید چون خنده‌هایمان نوعی اتصال به گذشته در لحظه پیش‌رفتن در اکنونی ناشناخته بود.

ما در عشق انتخاب نمی‌کنیم، بلکه با آن انتخاب می‌شویم

«بهترین دوست من، یعنی یکی مثل خودم، اما از من بهتر.»

در رؤیای عشق، همه‌چیز زیباست، به جز بیدار شدن