بریده‌هایی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

مهم نیست دیگران هنگامی که با شکست موقتی روبرو می‌شوید، چه می‌گویند. آنها نمی‌دانند که هر شکستی با خود بذری از موفقیت و پیروزی را به همراه دارد.

آرنولد شواتزینگر در استرالیا به دنیا آمد

توماس ادیسون رؤیای چراغی را داشت که بتواند با الکتریسیته کار کند. علیرغم بیش از ۱۰ هزار بار شکست، او رؤیای خود را رها نکرد

چه زندگی‌هایی تغییر می‌کرد اگر مردم می‌توانستند برای خود یک هدف مشخص داشته باشند و آن را دنبال کنند تا زمانی که در واقعیت به طور کامل به آن آرزو و هدف خود برسند.

بیشتر طلاها از مغز افراد استخراج می‌شود تا این که از زمین بیرون آید

محدودیت تنها، آن چیزی است که فرد در ذهن خود بپروراند.

موفقیت به هیچ توجیه و توضیحی نیاز ندارد و برای شکست هیچ عذر و بهانه‌ای قبول نیست.

بیشتر از ۵۰۰ نفر از موفق‌ترین افراد آمریکایی که تا به حال شناخته شده‌اند به نویسنده گفتند که: بزرگ‌ترین موفقیت آنها تنها از یک قدم آن سوی شکستی به وجود آمد که آنها را مغلوب کرده بود.

یکی از نقاط ضعف عمده نوع بشر حدّ متوسط آشنایی او با کلمه غیر ممکن است. او همه قوانینی که کار نمی‌کند را می‌داند.

سه قدمی طلا یکی از رایج‌ترین تأثیرات شکست، این است که هنگامی که فردی طی یک شکست موقتی مغلوب می‌شود کناره‌گیری می‌کند. هر فردی یکی دو بار مرتکب این اشتباه شده است.

بدشانسی یا بدبیاری یاد کردند. میلیون‌ها نفر باور کرده‌اند که سرنوشت آنها در فقر و شکست مقدر شده است. چرا که برخی نیروهای عجیب بر آنها مستولی شده‌اند که آنها باور کرده‌اند که نمی‌توانند آن نیروها را کنترل کنند. آنها خود مسبب بدشانسی و بدبیاری خود هستند؛ چرا که باور و ایمانی منفی دارند که از طریق ذهن ناخودآگاه آنها چیده شده و آن را با معادل مادی‌اش تبدیل کرده است. ایمان یا باور شما عنصری است که مکانیسم ذهن ناخودآگاه شما را

مشخص می‌کند. هیچ اشکالی ندارد، اگر هنگامی که تعالیم را از طریق خودتلقینی به ذهن ناخودآگاه خود می‌دهید، بخواهید آن را فریب دهید مانند من که ذهن ناخودآگاه پسرم را فریب دادم. برای این که این فریبکاری را خیلی واقع‌گرایانه‌تر کنید، هنگامی که به ذهن ناخودآگاه خود چیزی را می‌گویید، خود را هم در همان حال تصور کنید که آن چه را می‌خواهد به دست آورده‌اید. ذهن ناخودآگاه از طریق مستقیم‌ترین و کاربردی‌ترین روش، تبدیل به معادل مادی‌اش می‌شود و هرگونه

دستوری که به ان ایمان و یا باور همراه باشد به انجام خواهد رسید. به اندازه کافی گفته شد که برای شروع، فرد باید توانایی این را داشته باشد تا خواسته خود را با ایمان آمیخته و آن را به ذهن ناخودآگاه منتقل کند. کمال از طریق تمرین محقق خواهد شد و صرفاً با خواندن تعالیم به دست نمی‌آید. اگر فرض کنیم این گفته درست باشد که شخص با ارتباط داشتن با جنایت، قاتل می‌شود، پس این امر هم درست است که فرد می‌تواند از طریق القای اختیاری به ذهن

ناخودآگاهش که ایمان و باور دارد، ایمان خود را متعالی کند. نهایتاً ذهن به مرحله‌ای می‌رسد که هر آن چه را که در طبیعت تسلط و نفوذ دارد جذب کند. این حقیقت را درک کنید آن وقت خواهید فهمید چرا مهم است که احساسات مثبت را به عنوان نیروی مشرف بر ذهن خود تقویت کنید و در مقابل، احساسات منفی را سرکوب و حذف نمایید. ذهنی که تحت تسلط احساسات مثبت باشد خواستگاه مساعد برای ذهنی است که ایمان را می‌شناسد و ذهنی که ایمان دارد به ذهن

ناخودآگاهش که ایمان و باور دارد، ایمان خود را متعالی کند. نهایتاً ذهن به مرحله‌ای می‌رسد که هر آن چه را که در طبیعت تسلط و نفوذ دارد جذب کند. این حقیقت را درک کنید آن وقت خواهید فهمید چرا مهم است که احساسات مثبت را به عنوان نیروی مشرف بر ذهن خود تقویت کنید و در مقابل، احساسات منفی را سرکوب و حذف نمایید. ذهنی که تحت تسلط احساسات مثبت باشد خواستگاه مساعد برای ذهنی است که ایمان را می‌شناسد و ذهنی که ایمان دارد به ذهن

ناخودآگاه خود فرمان می‌دهد تا بر اساس آن چه که می‌خواهد عمل کند. فرمول اعتماد به نفس ۱ ـ من می‌دانم که قادرم به هدف مسلم زندگی خود دست یابم، بنابراین، من از خودم می‌خواهم که پشتکار و مکانیزم مستمری به سمت آن توفیق داشته باشد و من اینجا و حالا تعهد می‌کنم تا چنین مکانیسمی را در پیش بگیرم. ۲ ـ من می‌دانم که افکار مسلط بر ذهن من نهایتاً خود را به صورت مکانیسمی فیزیکی و بیرونی تکثیر

ندارید، نخواهید داشت. اگر شما پیروزی را دوست دارید، اما فکر کنید که نمی‌توانید، تقریباً حتمی است که پیروز نخواهید شد. اگر فکر کنید شما شکست خواهید خورد، شما مغلوب هستید. از همه دنیا ما متوجه شده‌ایم که موفقیت با آرزوی شخص شروع خواهد شد. همه اینها بخشی از ذهن و روح شما می‌باشد. اگر شما فکر کنید که برتر هستید، برتر خواهید بود. سطح بالا فکر کنید.

حتماً می‌توانید جایزه پیروزی را از آن خود کنید. مبارزه زندگی برای فرد قوی و سریع همیشه ادامه ندارد. اما دیر یا زود شخصی برنده است که فکر می‌کند می‌تواند! کلماتی که تأکید شده است را بررسی کنید متوجه معنای عمیق این شعر خواهید شد. در جایی در ذهن شما بذر موفقیت خوابیده است. چنانچه بیدار شده و دست به کار شوید، می‌تواند شما را به چنان سطوح بالایی برساند که هرگز امید دستیابی به آنجاها را

درست مانند یک استاد موسیقیدان که نواهای موسیقی را از میان رشته‌های ویلون به بیرون می‌ریزد، شما هم می‌توانید نبوغ و قابلیت خود را که در مغزتان خوابیده بیدار کنید و در جهتی تحریکش کنید تا شما را به هر هدفی که آرزوی دستیابی به آن را دارید برساند. آبراهام لینکلن در هر کاری که تلاش می‌کرد شکست می‌خورد تا زمانی که سن ۴۰ سالگی را پشت سر گذاشت. او آقای هیچ کس از ناکجا آباد بود تا زمانی که یک تجربه بزرگی وارد زندگی او شد، نبوغ نهفته‌اش را در قلب و مغز او بیدار کرد و به دنیا

در گذشته‌های دور جنگجوی بزرگی بایدی تدبیری می‌اندیشید تا پیروزی او را در میدان مبارزه تضمین کند. او باید ارتش خود را مقابل دشمن قدرتمندی می‌فرستاد که سربازانش بیشتر از مردان او بودند. او سربازانش را سوار قایق ها کرد و به سمت کشور دشمن حرکت کرد. سربازان و تجهیزات را از قایق‌ها پیاده کرد سپس دستور داد تا کشتی‌هایی که آنها را به آن جا رسانده آتش بزنند. او قبل از اولین مبارزه به مردانش گفت: «شما دیدید که قایق‌ها در هاله‌ای از دود نابود شدند. و این به آن معنی که ما نمی‌توانیم از این سواحل جان سالم بدر ببریم مگر این که پیروز شویم! ما انتخاب دیگری نداریم؛ یا باید پیروز شویم یا نابود!» آنها پیروز شدند. هر شخصی که می‌خواهد در هر وظیفه و مسئولیتی پیروز شود باید مشتاق آتش زدن کشتی‌ها باشد

۱ ـ به جایی ساکت و آرام بروید (ترجیحاً در رختخواب هنگام شب) جایی که کسی مزاحم شما نشود چشمانتان را ببندید و با صدای بلند (به طوری که خودتان صدایتان را بشنوید) خواسته مکتوبی که در آن مقدار پولی را می‌خواهید به دست آورید محدوده زمانی برای رسیدن به آن کاری که باید انجام دهید و متاعی که در ازای آن باید بپردازید را بخوانید. هم چنان که این کار را انجام می‌دهید، خود را ببینید که آن پول را به دست آورده‌اید. به عنوان مثال: فرض کنید شما می‌خواهید تا

اول ژانویه ۵ سال بعد ۱۰۰.۰۰۰ دلار داشته باشید و خدماتی مانند فروش را به ازای به دست آوردن آن انجام دهید. نوشته شما باید چیزی شبیه این باشد: در اول ژانویه سال ... من صاحب ۱۰۰.۰۰۰ دلار می‌شوم و روز به روز بر مقدار آن افزوده خواهد شد. در قبال این پول من سودمندترین خدماتی که توانایی آن را دارم انجام خواهم داد. من ایمان دارم که این پول را تصاحب خواهم کرد. ایمان من بسیار قوی است به طوری که همین حالا می‌توانم این پول را در مقابل

چشمانم ببینم. من می‌توانم آن را با دستانم لمس کنم. این پول اکنون منتظر است تا در مقابل کاری که می‌خواهم برای به دست آوردن آن انجام دهم به من داده شود و من آن طرح را برای رسیدن به آن انجام خواهم داد. ۲ ـ این کار را صبح و شب تا زمانی که بتوانید (در تصورات خود) پولی را که می‌خواهید به دست آورید انجام دهید. ۳ ـ رونوشتی از نوشتهٔ خود را در جایی نصب کنید که بتوانید صبح و شب آن را ببینید. آن را قبل از

استراحت و بعد از بیدار شدن از خواب بخوانید تا جایی که آن را حفظ کنید. هم چنان که این دستورالعمل‌ها را انجام می‌دهید، به خاطر داشته باشید که شما در حال به کارگیری قانون خودتلقینی به منظور دادن دستور به ذهن ناخودآگاه خود هستید. هم چنین فراموش نکنید که ذهن ناخودآگاه شما تنها بر مبنای دستوراتی که آمیخته با احساس و عاطفه هستند عمل می‌کنند. ایمان قوی‌ترین و کاربردی‌ترین احساسات است. دستورالعمل‌های ارائه شده

در بخش ۳ را دنبال کنید. این دستورالعمل‌ها شاید در ابتدا به نظر کلی و چکیده باشد. اجازه ندهید این موضوع شما را به هم بریزد. در هر صورتی آنها را اجرا کنید. چنانچه این دستورالعمل‌ها را با روح خود انجام دهید به زودی زمانی می‌رسد که همه نیروهای خداوندی برای شما پدیدار خواهد شد. تردید، در مورد همه ایده‌های جدید، ویژگی همه انسان‌هاست. اما چنانچه دستورالعمل‌های اصلی را دنبال کنید ایمان و باور شما به زودی جایگزین شک و تردید خواهد شد و

به زودی ایمان و باور تبدیل به ایمانی مطلق و راسخ خواهد شد. سپس به جایی خواهید رسید که صادقانه می‌گویید: «من بر سرنوشت خود مسلط هستم من ناخدای روح خود هستم.» بسیاری از فلاسفه اظهار داشته‌اند که مردم بر سرنوشت زمینی خود تسلط دارند اما اکثر آنها این گفته را مردود می‌دانند. دلیل این که چرا یک نفر می‌تواند بر سرنوشت زمینی خود و به ویژه بر وضعیت مالی خود کنترل و تسلط داشته باشد به طور واضح در این بخش شرح داده شد.

مردم می‌توانند کنترل خود و محیط اطراف خود را به دست بگیرند چرا که آنها قدرت نفوذ به ذهن ناخودآگاه خود را دارند و از طریق آن می‌توانند کمک و مدد شعور بی‌نهایت را به دست آورند. شما هم اکنون در حال خواندن بخشی هستید که سنگ بنای عمده این فلسفه را ارائه می‌دهد اگر می‌خواهید که در تبدیل آرزوی خود به پول موفق شوید دستورالعمل‌های آورده شده در این بخش باید درک و فهمیده شود و به طور مصرانه به کار گرفته شود.

عملکرد حقیقی برای تبدیل آرزو به پول، استفاده از قانون خودتلقینی به عنوان رابطی بین رسیدن و نفوذ به ذهن ناخودآگاه، تشکیل شده است. سایر قوانین، ابزار ساده‌ای هستند که در کنار قانون خودتلقینی، به کار گرفته می‌شوند. این فکر را در ذهن خود نگه دارید و همیشه نسبت به نقش قانون خودتلقینی که شما را در رسیدن به پول از طریق روش‌های ارائه شده در این بخش یاری می‌کند، هوشیار باشید. این دستورالعمل‌ها را به گونه‌ای انجام دهید که انگار کودک هستید.

به تلاش‌های خود، ایمان یک کودک را تزریق کنید. نویسنده همیشه دقت کرده است تا دستورالعمل‌های ناکارآمد و غیر مفید را ارائه نکند چرا که صادقانه آرزوی کمک به شما را دارد. بعد از این که به طور کامل کتاب را خواندید به این بخش بازگردید و با تمام وجود توصیه زیر را اجرا کنید: هر شب همهٔ بخش را یکبار با صدای بلند بخوانید تا زمانی که به طور کامل متقاعد شوید خودتلقینی یک قانون قابل اعتماد و منطقی است که این قانون می‌تواند شما را به هر آن

چه که می‌خواهید برساند. هم چنانچه که مطالب را می‌خوانید زیر مطالبی که به طور خوشایندی شما را تحت تأثیر قرار می‌دهند خط بکشید. این کار را تا انتها انجام دهید، خواهید دید راهی برای درک کامل تسلط بر قوانین موفقیت برای شما باز خواهد شد.