بریده‌هایی از کتاب افسانه قدرت مردانه

کتاب‌های الکترونیک، من با برخی عکس‌ها آزمایش‌هایی انجام دادم که می‌تواند به افراد کمک کند با نگاهی متفاوت به بی‌قدرتی مردان بنگرند. من با تصویر مردانی آغاز کردم که در کان‌های ذغال سنگ برای خانواده‌هایشان جان‌فشانی می‌کنند، یا در برج‌های سازمان تجارت جهانی یا در جنگ برای کشورشان، خودشان را فدا می‌کنند.

تنها یک راه برای پیشگیری از خودکشی یک مرد هست و آن هم این است که کاری کنیم که دیگران به او نیاز داشته باشند. البته نه فقط به عنوان یک کیف پول. مردی که احساس می‌کند او را فقط یک کیف پول می‌بینند، وقتی جیبش خالی شد، خودش را می‌کشد.

افول آموزش‌های فنی در دبیرستان‌ها که پیشتر به پسرهایی که کمتر به درس علاقه داشتند احساس شایستگی و ثمربخش بودن می‌داد؛ - زنگ تفریح که پیشتر برای پسرها خیلی مهم بود کم یا زنانه شده است (دیگر بچه‌ها وسطی یا بازی‌های دیگر بازی نمی‌کنند)؛ - سریال‌های تلویزیونی به صورت فزاینده‌ای مردان را خشن و زنان را لطیف نشان می‌دهند (مثلا مردان دیوانه) یا مردان را به صورت قاتلان سریالی و خائن نمایش می‌دهند (مثلا سقوط، هوملند، و دکستر)؛

جنبش اصیل زنان که خواهان حق رأی، حق رسیدن به بالاترین مناصب سیاسی، حق شهادت در دادگاه، حق قضاوت، حق داشتن یک زندگی زناشویی محترمانه بود اکنون چنان به گرداب ابتذال در غلتیده است که به‌طورعمده برای حق رفتن به استادیوم، حق سقط جنین و حق قدم زدن با سگ در خیابان مبارزه می‌کند

چرا برای ده‌ها هزار سال عشق و ازدواج نه زیر سلطهٔ پدرسالاری، بلکه از سر نیاز به زنده‌مانی شکل گرفته است؟

به‌دشواری می‌توان یک تک مثال در تاریخ یافت که در آن یک گروه که می‌تواند بیش از پنجاه درصد آرا را به صندوق بریزد به خودش بگوید قربانی. یا، یک مثال از یک گروه سرکوب‌شده بیابید که بیشتر ترجیح بدهد به هم‌وندی از گروه «سرکوبگر» خود رأی بدهد، نه به هم‌وندان گروه سرکوب‌شوندهٔ خودش.

احساس بی‌پدری می‌کنیم و شاهدیم که پسر بچه‌های اطراف ما «ناتوانی در بزرگ شدن» را تجربه می‌کنند. همان‌طور که می‌بینیم یک مرد جوان دست به کشتار سندی هوک می‌زند، احساس می‌کنیم انرژی مردانه که اگر به‌خوبی هدایت شود به سازنده‌ترین انرژی بدل می‌شود

سیاه‌پوستان شش برابر سفیدپوستان ممکن است قربانی قتل شوند. چهل و پنج درصد از مردان سیاه‌پوست سه بار یا بیشتر قربانی جرائم خشن می‌شوند.

فکر می‌کنیم فقط زنان می‌ترسند و این باعث شده است پول مردم فقط صرف پناهگاه‌های زنانه شود و فقط پشتیبانی روان‌شناسیک زنانه عرضه شود. مالیات بیشتر یعنی مردان عمدتا سفیدپوست مجبور خواهند بود برای به دست آوردن درآمد بیشتر شغل‌هایی که دوست ندارند را انتخاب کنند و، در نتیجه، زودتر بمیرند تا زن‌ها بیشتر زندگی کنند. نتیجهٔ عملی این وضعیت این است که نه تنها زن‌ها بیشتر زندگی می‌کنند، بلکه زنان سفیدپوست بیشترین طول عمر را دارند، پشت سر آن‌ها زنان سیاه‌پوست قرار دارند، مردان سفیدپوست جایگاه سوم را دارند و مردان سیاه‌پوست در جایگاه چهارم قرار می‌گیرند. در جهان صنعتی، مردان «کاکاسیاه‌های» جدید هستند؛ مردان سیاه‌پوست «کاکاسیاه‌های کاکاسیاه‌ها» هستند