بریده‌هایی از کتاب محدوده صفر

ای پروردگار عالم هستی، اگر من، خانواده‌ام، بستگانم و نیاکانم تا به امروز با افکار، سخنان، کردار و اعمال خود موجب رنجش کسی، خانواده‌اش، بستگانش و نیاکانش شده‌ایم، طلب عفو و بخشش داریم. بگذار با این کار تمام خاطرات منفی، انسدادها، انرژی‌ها و ارتعاشات پاک، خالص، رها و بریده شوند و تمام این انرژی‌های ناخواسته به نور خالص تبدیل گردند... و چنین خواهد شد.

آن‌که به بیرون خویش می‌نگرد، رؤیا می‌بیند؛ و آن‌که به درون خویش، بیدار می‌شود. کارل یونگ

لطفاً همیشه به یادمان باشد که: کسی را آزار ندهیم. به همه چیز عشق بورزیم. به همه کس عشق بورزیم.

«مردم چیزهایی را که می‌خواهند به دست نمی‌آورند؛ آن‌ها چیزهایی را به دست می‌آورند که احساس‌شان می‌کنند. بیش‌تر کسانی که دعا می‌کنند، باور ندارند دعای‌شان شنیده می‌شود یا دست کمک به سوی‌شان دراز می‌شود. بیش‌تر مردم از جایگاه ناامیدی دعا می‌کنند؛ مفهومش این است که چیزی را بیش‌تر جذب می‌کنند که احساسش می‌کنند؛ یعنی ناامیدی بیش‌تر را.»

با هُواُپونوپونوی امروزی که روشی است بر پایهٔ استغفار، بخشش و دگرگونی، طلب عشق و تهی بودن می‌کنیم تا جایگزین انرژی‌های مسموم شود. عشق، این کار را از طریق جاری شدن در ذهن آغاز می‌کند؛ با جاری شدن در ذهن معنوی که همان فراآگاه است. سپس به جریانش در ذهن تحلیل‌گر یا ضمیر خودآگاه ادامه می‌دهد و آن‌را از انرژی‌های اندیشه رها می‌کند. سرانجام وارد ذهن احساسی یا ضمیر ناخودآگاه می‌شود و افکار مربوط به احساسات مسموم را از میان می‌برد و آن مکان را مملو از خودش یعنی عشق می‌کند. دکتر ایهالی‌آکالا هیولن

دختر خانمی که مادرش ۹۲ سال سن دارد با من تماس گرفت و گفت: "چند هفته است که مادرم درد شدیدی در ناحیه لگن دارد." وقتی با من حرف می‌زد، این سؤال را از الوهیت پرسیدم: "چه چیزی در من باعث شده که آن زن درد بکشد". بعد پرسیدم: "چگونه می‌توانم آن مشکل را در خودم از بین ببرم". پاسخ این سؤالات به ذهنم آمد و کاری را که گفته شده بود انجام دادم. «حدود شاید یک هفتهٔ بعد آن زن با من تماس گرفت و گفت: "حال مادرم بهتر شده

آن‌که به بیرون خویش می‌نگرد، رؤیا می‌بیند؛ و آن‌که به درون خویش، بیدار می‌شود. کارل یونگ

دومین روش این است که دکتر هیولن دوست دارد کار پاکسازی و درمان را با این جملات آغاز کند: "متأسفم" و "لطفا مرا ببخش". شما این جملات را بر زبان می‌آورید تا بپذیرید چیزی که حتی خودتان هم از آن آگاه نیستید، وارد جسم و ذهن‌تان شده است. اصلاً نمی‌دانید که چطور این اتفاق رخ داده است. نیازی هم نیست که بدانید. اگر اضافه وزن دارید، فقط برنامه‌ای در ضمیر ناخودآگاه‌تان وارد شده است که موجب می‌شود چاق باشید. با گفتن: "متأسفم"، به الوهیت می‌گویید که می‌خواهید آن چیزی را که آن مشکل را برای‌تان به وجود آورده است،

«مردم چیزهایی را که می‌خواهند به دست نمی‌آورند؛ آن‌ها چیزهایی را به دست می‌آورند که احساس‌شان می‌کنند. بیش‌تر کسانی که دعا می‌کنند، باور ندارند دعای‌شان شنیده می‌شود یا دست کمک به سوی‌شان دراز می‌شود. بیش‌تر مردم از جایگاه ناامیدی دعا می‌کنند؛ مفهومش این است که چیزی را بیش‌تر جذب می‌کنند که احساسش می‌کنند؛ یعنی ناامیدی بیش‌تر را.»

۳- شما بیدار می‌شوید: سرانجام در برهه‌ای از زمان و پس از مرحلهٔ دوم، متوجه می‌شوید که اهداف و قصدها، محدودیت به وجود می‌آورند. به تدریج متوجه می‌شوید که با وجود آن نیروی تازه پیدا شده‌تان، همچنان قادر به کنترل همهٔ امور نیستید. درمی‌یابید که وقتی تسلیم قدرت بزرگ‌تری می‌شوید، معجزات رخ می‌دهند. به تدریج رها می‌کنید و اعتماد می‌کنید. لحظه به لحظه از اتصال‌تان به الوهیت آگاه می‌شوید و آن‌را تمرین می‌کنید. یاد می‌گیرید که وقتی به شما الهام می‌شود، آن‌را درک کنید و بر اساس آن عمل کنید. درمی‌یابید که حق انتخاب دارید ولی نمی‌توانید زندگی‌تان را تحت کنترل خود داشته باشید. درمی‌یابید مهم‌ترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که هر یک از لحظات زندگی‌تان را پذیرا باشید. در این مرحله، معجزات رخ می‌دهند و مدام در شگفتی، حیرت و سپاسگزاری به سر می‌برید.

پذیرش زندگی بزرگ‌ترین راز رسیدن به خوشبختی است نه کنترل کردن آن.

هر انسانی محدودیت‌های نگرش خود را به محدودیت‌های جهان نسبت می‌دهد. آرتور شپنهاور

"متأسفم. لطفاً مرا به خاطر هر آن‌چه در درون خود دارم که این مشکل را ایجاد کرده، ببخش

«خاطرات عزیزم، دوستتان دارم. سپاسگزارم که این فرصت را پیدا کردم تا شما و خودم را رها و آزاد کنم.» شما می‌توانید جملهٔ "دوستت دارم" را بارها و بارها، آهسته تکرار کنید. خاطرات هیچ‌گاه به تعطیلات نمی‌روند و یا بازنشسته نمی‌شوند؛ مگر این‌که شما این کار را بکنید. شما می‌توانید از جملهٔ "دوستت دارم" حتی زمانی که از مشکلات آگاهی هم ندارید، استفاده کنید. به عنوان مثال می‌توانید قبل از انجام هر کاری مثل تلفن زدن یا جواب دادن به تلفن یا قبل از نشستن در اتومبیل و رفتن به جایی این جمله را بر زبان آورید.

دشمنان‌تان را دوست بدارید و با کسانی که از شما نفرت دارند، نیکی کنید. مسیح

۳- آب خورشیدی آبی رنگ. نوشیدن مقدار زیاد آب، روش فوق‌العاده‌ای برای حل مشکلات است؛ به خصوص اگر آب خورشیدی آبی رنگ باشد. یک بطری شیشه‌ای آبی رنگ با درپوش غیرفلزی فراهم کنید. آن‌را از آب شیر پر کنید. این بطری شیشه‌ای آبی رنگ را زیر نور خورشید یا لامپ معمولی (فلورسنت نباشد) به مدت حداقل یک ساعت قرار دهید. بعد از این‌که آب زیر خورشید قرار گرفت، می‌توان به طرق مختلف از آن استفاده کرد. آن را بنوشید. با آن غذا درست کنید. بعد از حمام خودتان را با آن آبکشی کنید. میوه‌ها و سبزیجات دوست دارند با آب خورشیدی آبی رنگ شسته شوند! آب خورشیدی آبی رنگ مانند "دوستت دارم" و "متشکرم"، خاطراتی را که مشکلات را در ضمیر ناخودآگاه بازپخش می‌کنند، پاک می‌کند. پس مدام از آن بنوشید!

«مشکلات بازپخش خاطرات هستند. خاطرات برنامه‌های ذهن‌مان هستند. آن‌ها فقط متعلق به شما نیستند. آن‌ها را با دیگران سهیم هستید. برای این‌که خاطرات رها شوند باید به الوهیت عشق بورزید. الوهیت می‌شنود و پاسخ می‌دهد اما به بهترین نحو ممکن و در بهترین زمان ممکن. شما انتخاب می‌کنید اما تصمیم نمی‌گیرید. الوهیت تصمیم می‌گیرد.»

اگر می‌خواهی زندگی‌ات را بهبود بخشی، باید آن‌را شفا دهی. اگر می‌خواهی کسی را درمان کنی، حتی یک روانی جنایتکار را، این کار با درمان خودت انجام می‌شود.

وقتی افکار، خالی و رها می‌شوند، عشق، آن‌ها را از خود سرشار می‌کند. نتیجه چه می‌شود؟ درمانگر جان تازه‌ای می‌گیرد و عشق به درونش باز می‌گردد. به محض این‌که درمانگر از عشق جان می‌گیرد، مراجعه کننده و تمام کسانی که با مشکل درگیر بوده‌اند، نیز سرشار از عشق می‌شوند.

آن‌که به بیرون خویش می‌نگرد، رؤیا می‌بیند؛ و آن‌که به درون خویش، بیدار می‌شود.

مسئولیت کامل در زندگی یعنی این‌که هر چیزی که در زندگی شماست، فقط به این دلیل که در زندگی‌ات وجود دارد، جزو مسئولیت تو محسوب می‌شود. به عبارتی دیگر، کل جهان هستی آفریدهٔ توست.

مسئولیت کامل یعنی پذیرفتن همه چیز؛ حتی آدم‌هایی که با مشکلات‌شان وارد زندگی‌تان می‌شوند؛ چون مشکلات آن‌ها مشکلات شماست. آن‌ها در زندگی شما هستند و اگر مسئولیت کامل زندگی‌تان را به عهده بگیرید، باید مسئولیت کامل آن‌چه را تجربه می‌کنید نیز به عهده بگیرید.

به عهده گرفتن مسئولیت کامل در زندگی یعنی این‌که هر چیزی که در زندگی شماست، فقط به این دلیل که در زندگی‌ات وجود دارد، جزو مسئولیت تو محسوب می‌شود. به عبارتی دیگر، کل جهان هستی آفریدهٔ توست.

درک ماهیت هستی با این نگرش سقراط آغاز می‌شود که می‌گوید: «خودت را بشناس.»

«ژوزف، وقتی چیزی را از کامپیوترت حذف می‌کنی، کجا می‌رود؟» پاسخ دادم: «نمی‌دانم.» همه خندیدند. مطمئن بودم آن‌ها هم نمی‌دانستند. رو به حاضران کرد و پرسید: «وقتی چیزی را از کامپیوترتان حذف می‌کنید، کجا می‌رود؟» یک نفر با صدای بلند پاسخ داد: «در سطل آشغال.» دکتر هیولن گفت: «دقیقاً. یعنی هنوز در کامپیوتر شماست اما دیگر جلوی چشم‌تان نیست. خاطراتِ شما نیز همین‌طور هستند. هنوز در شما وجود دارند فقط جلوی چشم‌تان نیستند. کاری که باید انجام دهید این است که آن‌ها را به طور کامل و دائم پاک کنید.»

طبق باور مردمان هاوایی باستان، اشتباه، از افکاری سرچشمه می‌گیرد که آلوده به خاطرات دردناکی از گذشته هستند. هُواُپونوپونو روشی را ارایه می‌دهد که با آن انرژی این افکار یا اشتباهات دردناک که تعادل و بیماری را به وجود می‌آورند، آزاد می‌شوند."

بهترین توصیف در مورد وضعیت صفر یا همان محدودهٔ صفر، این است که در آن‌جا عشق ناب جاری است. آن عشق در آن‌جا وجود دارد اما شما آن‌جا نیستید. به همین دلیل با گفتن "دوستت دارم، متأسفم، لطفاً مرا ببخش، متشکرم"، شما مشغول پاک کردن برنامه‌ای در خودتان هستید که مانع می‌شود در آن حالت ناب که همانا عشق است قرار گیرید

"ابتدا قلمرویی را برای پادشاهی جستجو کن (صفر) و آن‌گاه بقیهٔ چیزهای دیگر افزوده خواهند شد (الهام)." صفر جایگاه تو و الوهیت است... "از آن‌جا و از او تمام مواهب ثروت، سلامتی و آرامش جاری می‌شوند."

دکتر هیولن توضیح داد که هر آنچه به دنبالش هستی و تجربه‌اش می‌کنی، هر چیز، در درون توست. اگر می‌خواهی چیزی را تغییر دهی، باید در درونت این کار را انجام دهی نه در جهان بیرونت. موضوع اصلی بر عهده گرفتن مسئولیت کامل است. هیچ‌کس نیست که سرزنشش کنی. فقط خودت هستی.

اگر می‌خواهی مشکلی حل شود، روی خودت کار کن. مثلاً اگر می‌بینی مشکل در ارتباط با شخص دیگری است، فقط از خودت بپرس: "در من چه می‌گذرد که این شخص باعث آزارم می‌شود؟" مردم فقط در زندگی‌ات ظاهر می‌شوند تا آزارت دهند! اگر این‌را درک کنی می‌توانی هر شرایطی را به نفع خود تغییر دهی. چطور؟ خیلی ساده، باید بگویی: "برای آنچه در من رخ می‌دهد، متأسفم. لطفاً مرا ببخش".»