بریدههایی از کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان
۳٫۲
(۱۵۸)
شجاعت پیوند عمیقی با حماقت دارد. جنگ با موجها و ادامهٔ سفر بدون داشتن نشانههایی از حماقت ممکن نبود. چندبار فرصت پیش آمده بود که تسلیم و منصرف شوم، اما هربار به کمک رگههای حماقتِ درونم به پیش میرفتم. درکِ خطر خودش عامل بزرگی است برای خطر نکردن، و من مجبور بودم به حماقتم میدان بدهم تا به خطر فکر نکنم.
shayan
شجاعت پیوند عمیقی با حماقت دارد. جنگ با موجها و ادامهٔ سفر بدون داشتن نشانههایی از حماقت ممکن نبود. چندبار فرصت پیش آمده بود که تسلیم و منصرف شوم، اما هربار به کمک رگههای حماقتِ درونم به پیش میرفتم. درکِ خطر خودش عامل بزرگی است برای خطر نکردن، و من مجبور بودم به حماقتم میدان بدهم تا به خطر فکر نکنم.
shayan
جنگ هم پدیدهٔ پیشبینیناپذیر و عجیبی است. ناگهان شروع میشود و ناگهان تمام.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
مردم همیشه علاقه دارند پشتسر رهبرانِ ضعیف جمع شوند و حرکت کنند
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
عشق از حلنشدهترین موارد زندگیام میتواند باشد.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
و زندگی چهقدر تلخ است
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
زندگیترین زندگی تنهایی است
Mary gholami
شجاعت پیوند عمیقی با حماقت دارد. جنگ با موجها و ادامهٔ سفر بدون داشتن نشانههایی از حماقت ممکن نبود. چندبار فرصت پیش آمده بود که تسلیم و منصرف شوم، اما هربار به کمک رگههای حماقتِ درونم به پیش میرفتم. درکِ خطر خودش عامل بزرگی است برای خطر نکردن، و من مجبور بودم به حماقتم میدان بدهم تا به خطر فکر نکنم.
این را هم میدانم که شجاعت پیوند عمیقتری با ناامیدی دارد. انسان هر چهقدر ناامیدتر باشد، بیشتر قدرت انجام دادن کارهای خطرناک را دارد
توکتم
غالباً ندانستن حقیقت آرامش خاطرِ بزرگی است. فهمیدن و پی بردن به حقیقت، در هر سطح و در هر جایگاهی، ترس یا اضطرابی در نهانِ آدم برمیانگیزد. ماه و روشنایی جادوییاش مرا با حقیقتِ گمگشتگی روبهرو میکرد، بااینحال همین حضور ماه روی دیگری هم داشت و آن هم نوعی آرامش کاذب در زیر پوستی از ترس بود.
حقیقتْ یک تناقض و یک معجون آشفته از ترس و آرامش و اضطراب در درون آدم میآفریند. با رفتنِ ماه، احساس ظلمت و تاریکی میکردم؛ با بودنِ ماه، صدای موجها و بزرگی اقیانوس کمتر ترسناک بود. چراغی نورانی آن بالا بود، در دل آسمان، کُرهای نورانی مراقبم بود. اما با رفتنش همهجا تاریکِ تاریک بود و دریا و موجها نزدیکتر و جسورتر بودند.
Mohammad
اصلاً مگر کُردها هیچ دوستی بهجز کوهستان دارند؟ مادران کودکان را در غرایزشان میپیچیدند و هراسان دل به کوهستان میزدند. دختران جوان رؤیاهایشان را در قلب مردانی میجستند که گروهگروه راهی جبهههای جنگ میشدند و گروهگروه به شکل جنازه برمیگشتند. و باز این بلوطها بودند که پذیرای رؤیاهای چالشده میشدند. فقط بلوطهای مغرورِ عزادارِ آن کوهستانها میدانستند که چه رؤیاهای زیبای دخترانهای در پای تختهسنگها، درون درههای عمیق، و کنار ساقههای زمخت جنگلهای تاریک جوانمرگ شدهاند...
mohamad mirmohamadi
حجم
۲۶۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۶۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان