بریدههایی از کتاب اسکی روی شیروانیها
۴٫۰
(۲۳)
زندگی
ایستادن در برابر بادها نیست
کنار آمدن با بادهاست
هدیه
آدمی بودن غمانگیز است
وقتی هوای آسمان به سرت بزند و
بال نداشته باشی
هدیه
شهر در خواب
و کوچهها
مثل راهروهای زندان بهنظر میرسند
همهچیز دلهرهآور است
اینگونه که تاریکی
در اشیا نفوذ میکند
فردا خورشید
روز پُرکاری خواهد داشت.
هدیه
مهمانی تمام شده
اما مهمانان
همچنان در حیاط ایستادهاند
هیچکس دوست ندارد
به تنهاییاش برگردد
ماشینها
در تاریکی پارک شدهاند...
هدیه
این زندگی نیست
زندگی در دره و ظلمت زندگی نیست
هدیه
نه آنجا به ما خوش گذشت
نه اینجا
اسم دربهدریها را سفر گذاشتهاند
با چمدانی
سنگین از آرزوها
در آوارگیها پیر میشویم!
از غربتی
به غربتی دیگر رفتن سفر نیست
حرکت ناگزیر باد است
از شهری به شهر دیگر.
Raana
در این دنیا همه پیر میشوند
اما هیچکس
مثل دیگری پیر نمیشود
هیچکس مثل ما پیر نمیشود
ما با شنیدن یک آواز غمگین و عاشقانه
در کافهای سرِ راهی پیر شدیم!
Raana
تاریکی را فراموش خواهی کرد
بازگشت
به رنگهای دیگر سخت است
وقتی در یک رنگ گیر کرده باشی
Raana
ای پرندهٔ زیبا
زخم بالت را که میبستم
عاشقت شدم
نباید اینقدر بیرحمانه دور میشدی
بیپروبالم من
آسمانبهآسمان
چگونه دنبالت بگردم؟
ای پرندهٔ زیبا
اسیر زیباییات شدهام
مرا به قفس انداختهای!
Raana
آدمی بودن غمانگیز است
وقتی هوای آسمان به سرت بزند
Raana
شهر در خواب
و کوچهها
مثل راهروهای زندان بهنظر میرسند
همهچیز دلهرهآور است
اینگونه که تاریکی
در اشیا نفوذ میکند
فردا خورشید
روز پُرکاری خواهد داشت.
Raana
این زندگی نیست
زندگی در دره و ظلمت زندگی نیست
پرواز کن ایکاروس!
زندگی تو
در مرگ توست
اگر بالهایت را
آفتاب آب کُند
بارانی از شمع میبارد...
Raana
بهار میآید
عکسها
پُر از خرگوش میشوند
بالکنها پُر از گنجشک
توفان
نسیم میشود و
نسیم
شانهای برای علفزار
بهار میآید
دنیا عوض میشود
اما آمدن بهار مهم نیست
مهم
شکفتن گلها در رویاهای توست.
Raana
وقتی زنی گریه میکند
یعنی گریه میکند
به نقشههایش نه
به اشکهایش فکر کن
حتماً که نباید
شعبدهباز از کلاه فیل درآورد
و یا زن
بعد از گریهاش بمیرد!
Raana
باید
همهچیز را از نو ساخت
هیچ بادی
لانهٔ پرندگان را
دوباره سر جایش نمیگذارد.
Raana
تو در گورستان چه میکنی؟!
هی «جانی دپ» غمگین!
با مُردهها درگیر نشو
زندگی از یادت میرود!
ayda
گاه رسیدن به مقصد
رسیدن به آغاز ناامیدیهاست
ayda
حال آدمی را دارم
که میخواهد به همسر مُردهاش تلفن کند
اما نمیکند
چرا که بهخوبی میداند
در بهشت گوشیها را برنمیدارند...
ayda
من از دقت او در تماشای کوچ درناها
فهمیدم که خواهد رفت
ayda
درختی در خوابهایم گیر کرده
از دهکدهای که
گاهوبیگاه
از شبهایم میگذرد.
ayda
حجم
۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
حجم
۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
قیمت:
۲۳,۵۰۰
۱۱,۷۵۰۵۰%
تومان