بریده‌هایی از کتاب تیم‌های رویایی

روانشناسان این وضعیت را «گیرِش شناختی» می‌نامند. انسان‌ها زمانی دچار گیرشِ شناختی می‌شوند که برای مدت طولانی روش‌های یکسانی را بر روی چیزهای یکسان بکار ببرند، به‌ویژه وقتی آن روش‌ها موفقیت‌آمیز باشند.

دانشمندان علومِ اجتماعی به ضرس قاطع نشان داده‌اند که تشریک‌مساعی و ائتلاف نیروها برای مبارزه با هیولاهای دریایی سبزِ برّاق صرفاً اعتیادآور نیست بلکه متحدکننده نیز هست.

هرچقدر یک سازمان در گذشته موفقیت‌های بیشتری کسب کرده باشد، احتمالا عقاید تعصب‌آمیزِ بیشتری خواهد داشت و این‌گونه فرض می‌کند که گذشته تا ابد ملاک آینده خواهد بود.

تمام تیم‌هایی که عملکردی فوق تصور دارند، حال در هر زمینه‌ای که فعال باشند، یک نقطهٔ اشتراک بسیار ممتاز و برجسته دارند. هر یک از آن‌ها فرماندهی دارد که ترجیح می‌دهد به‌جای معرکه‌گیری، رهبری در سایه باشد. تیم‌های رویایی زمانی کارآمد خواهند بود که رهبری داشته باشند که به جای عرضِ‌اندام و جلوه‌فروشی، کاری را که به نفع تیم است انجام دهد. به‌بیان‌دیگر، رهبرانِ تیم‌های رویایی، یاری‌دهندگان و دستیارانی فروتن و عاری از تعصب‌اند.

منطق حُکم می‌کند که انسان‌ها در تشریک‌مساعی و کار گروهی سرآمد همهٔ مخلوقات باشند حال چگونه است که بسیاری مطالعات نشان می‌دهد که یک فرد مستعد و توانا می‌تواند عملکرد بهتری نسبت به یک گروه از افراد داشته باشد.

پشتِ این اعجاز، علم نهفته است. تیم‌های رویایی همین‌جور بی‌ضابطه و بی‌نظم به وجود نمی‌آیند. این تیم‌ها نتیجه تعاملات ظریفی هستند که چندان هم مشهود و عیان نیستند

تیم‌های رویایی، خیلی خوب می‌دانند که این تنها راهِ تحقق موفقیت‌های بزرگ خواهد بود. آن‌ها در پی افرادی هستند که متفاوت از اعضای فعلی تیم می‌اندیشند و عمل می‌کنند.

ما به مخالفین، افشاگران، منتقدین و روشنفکرانِ افراطی نیاز داریم تا به ما کمک کرده از رخوت و خمودگی خارج شده و وارد منطقه احتمالات شویم؛ همچنین به رهبرانی نیاز داریم تا در این راه پشت‌وپناه آن‌ها باشند. این‌گونه می‌توانیم از بن‌بست‌ها بِرَهیم.

کارکنانشان مجبورند یا مرام آنان را قبول کنند یا به دنبال شغل دیگری باشند. شرکت‌هایی که زیاد در مورد ارزش‌های مشترک صحبت می‌کنند، سریع‌تر و موثرتر افراد را متحد می‌کنند.

جیم کالینز و جری پرس به این نکته اشاره می‌کنند که شرکت‌های موفق غالباً مرامی «فرقه‌ای» دارند.

مشارکت، اظهارنظر، کنجکاوی، احترام و صداقتِ اندیشگانی را از اجزاءِ مسیر حرکت خود کنید.

، فروتنی فکری به معنی آگاهی از در معرضِ لغزش و خطا بودن و شوق و رغبت نسبت به تغییر دیدگاهتان بدون این‌که اصطلاحاً جا بزنید، است.

یکی از بهترین راه‌های افزایش سطح فروتنی فکری این است که از زادگاه و محل سکونت خود دور شوید و برای مدتی خود را در فرهنگی ناشناخته و کاملاً جدید غرق کنید.

هر تیم رویایی برای پیشرفت نیاز دارد در مهارتِ تعریف کردنِ داستان‌های جالب و گیرا مهارت پیدا کند. داستان‌های درست می‌توانند راهگشا باشند.