بریده‌هایی از کتاب هشت‌تان را از گرو نه در آورید

چشم‌هایی که آموزش ندیده‌اند، قادر نیستند بهترین فرصت‌های سرمایه‌گذاری را ببینند.

«نمی‌توانی جلوی پیر شدنت را بگیری اما این بدان معنا نیست که مجبوری از نظر روحی پیر شوی.» اگر می‌خواهی جوان و سرزنده بمانی، ایده‌های تازه و نو را بپذیر.

یکی از نقل قول‌های محبوب پدر پولدار، برگرفته از اینشتین بود که می‌گفت: «روح‌های بزرگ اغلب با مقابلهٔ وحشیانه از سوی ذهن‌های متوسط رو به رو شده‌اند.» پدر پولدار می‌گفت: «همهٔ ما یک روح بزرگ و یک ذهن متوسط داریم. چالش تبدیل ایده‌هایمان به یک دارایی ۱ میلیون‌دلاری یا حتی ۱ میلیارددلاری، اغلب جنگ بین روح بزرگ ما و ذهن متوسط خودمان است.» «افراد بسیاری هستند که ایده‌های بزرگی دارند، اما افراد خیلی کمی هستند که پول‌های زیاد دارند. براساس قانون ۹۰.۱۰ برای ثروتمند شدن نیازی به ایده‌های بزرگ نیست، برای ثروتمند شدن، باید فرد بزرگی پشت آن ایده باشد.» ایده‌های بزرگ فقط در صورتی به ثروت‌های عظیم بدل می‌شوند که فردی که پشت آن ایده‌ها قرار دارد هم بخواهد بزرگ باشد.

پیام‌های پدر پولدار همان زمان که پدر پولدارم در یکی از گرانقیمت‌ترین املاک شهرمان سرمایه‌گذاری کرده بود و هیچ پولی نداشت، من فهمیدم که ثروت نوعی طرز فکر است و نه یک رقم دلاری در بانک. وقتی کسی به شما می‌گوید: «نمی‌توانی این کار را انجام دهی»، احتمالاً یک انگشتش را به سمت شما گرفته است ... اما سه انگشت دیگرش به سمت خودش هست. پدر پولدارم به من یاد داد: «نمی‌توانی این کار را انجام دهی» الزاماً به این معنا نیست که «نمی‌توانی»، بلکه به این معناست که: «آن‌ها نمی‌توانند». اگر پول ابتدا در ذهنتان نباشد، در دست‌هایتان هم نخواهد ماند.

مهم‌ترین علت نرسیدن به موفقیت مالی، این است که غالب مردم ترجیح می‌دهند کارها را با امنیت کامل انجام دهند نه خطرپذیر. حرفش این بود: «مردم آن‌قدر از باختن می‌ترسند که سرانجام می‌بازند.»

بسیاری از مردم خواهند گفت: “نمی‌توانی این کار را انجام دهی؛” اما همیشه به خاطر بسپار هیچ چیز بیش از افراد با ایده‌های کوچک و قدرت تصور محدود نمی‌تواند ایده‌های بزرگ تو را نابود کند.» پدر پولدار می‌گفت مردم برای این تفکرشان دو دلیل دارند: ۱. آن‌ها می‌گویند: «تو نمی‌توانی این کار را انجام دهی»، نه به دلیل این‌که تو نمی‌توانی، چون آن‌ها نمی‌توانند آن کار را انجام دهند. ۲. آن‌ها می‌گویند: «تو نمی‌توانی این کار را انجام دهی»، زیرا نمی‌توانند کاری را ببینند که در حال انجام دادنش هستی.

اطلاعات هر هجده ماه، دو برابر می‌شود. به عبارت دیگر، برای کنار آمدن با تغییر، لازم است هر هجده ماه عملاً همه چیز را دوباره یاد بگیرید.

کسانی که در رابطه با از دست دادن پول می‌هراسند در زندگی واقعی هم همین‌طور هستند. همهٔ ما کسانی را می‌شناسیم که: ۱. رابطهٔ زناشویی‌ای را ادامه می‌دهند که فاقد عشق و علاقه است. ۲. مشاغلی را ادامه می‌دهند که رو به شکست دارند. ۳. لباس‌ها و اشیای کهنه‌ای را نگاه می‌دارند که هرگز از آن‌ها استفاده نخواهند کرد. ۴. در شهرهایی می‌مانند که هیچ آینده‌ای ندارند. ۵. به ارتباط با دوستانی ادامه می‌دهند که آن‌ها را پس می‌زنند.

: «مردم می‌خواهند به بهشت بروند، اما نمی‌خواهند بمیرند!

اغلب از من می‌پرسند که برنامهٔ آموزشی شامل چه مواردی است. پاسخ من به این سؤال، یک فهرست بی‌پایان است. چند اصلی که می‌توانید در این فهرست قرار دهید عبارت‌اند از: مالیات، بازاریابی، فناوری، فروش، حسابداری، قانون و منابع انسانی

۱. ذهنی ثروتمند داشته باش. ۲. ثروتمندانه حرف بزن. ۳. هدفگذاری مالی داشته باش. ۴. به یادگیری مادام‌العمر متعهد باش. ۵. آزادی را بر امنیت ترجیح بده. ۶. از شکست نردبان موفقیت بساز. ۷. در دانشگاه اشتباهات ثبت‌نام کن. ۸. ادامه دادن را ادامه بده. ۹. مهارت‌های کارآفرینی را بیاموز و یک کسب و کار برای خودت راه بینداز. ۱۰. هوش مالی‌ات را ارتقا بده.

«برای پول به دست آوردن نیازی به پول نیست؛ این کار به واژه‌ها نیاز دارد. تفاوت بین یک ثروتمند و یک فقیر، فرهنگ لغات آن‌هاست. تنها چیزی که یک فرد برای ثروتمندتر شدن به آن نیاز دارد، این است که فرهنگ لغات مالی‌اش را ارتقا دهد و بهترین خبر این است که اغلب واژه‌ها مجانی هستند.»

هر گاه می‌شنوم کسی خطاب به من می‌گوید: «شما نمی‌توانید این کار را در این‌جا انجام دهید.» به آنان یادآور می‌شوم که شاید درست‌تر این باشد که بگوید: «من هنوز نمی‌دانم چگونه می‌توان این کار را در این‌جا انجام داد ...»

هیچ چیزی قدرتمندتر از ایده‌ای نیست که زمان آن فرا رسیده است ... و هیچ چیزی زیانبارتر از آن نیست که کسی همچنان به ایده‌های قدیمی بیندیشد.

«یک سفر هزارفرسنگی فقط با یک گام آغاز می‌شود.» درست‌تر این است: «یک سفر هزارفرسنگی با اندیشهٔ سفر کردن آغاز می‌شود.»

پدر پولدار می‌گفت: «بسیاری از مردم برای فقیر بودن برنامه‌ریزی می‌کنند.»

تفاوت بین یک ثروتمند و یک فقیر، فرهنگ لغات آن‌هاست. تنها چیزی که یک فرد برای ثروتمندتر شدن به آن نیاز دارد، این است که فرهنگ لغات مالی‌اش را ارتقا دهد و بهترین خبر این است که اغلب واژه‌ها مجانی هستند

دلیل اصلی که غالب مردم پولدار نیستند، این است که از زیان دیدن در هراس‌اند. برندگان از شکست نمی‌ترسند، اما بازندگان چرا. شکست، بخشی از روند موفقیت است.

در هر اشتباهی یک جادوی کوچک نهفته است و به آن جادوی کوچک، یادگیری می‌گویند.

خیلی از مردم پس از تحصیل در مدرسه به دنبال شغل می‌گردند، نه فرصت‌ها؛ به آن‌ها یاد داده‌اند برای درآمد دستمزدی سخت تلاش کنند. «خیلی مهم نیست که چقدر پول درمی‌آورید، این مهم است که چقدر از آن را حفظ می‌کنید، این پول چقدر برایتان کار می‌کند و شما آن را برای چند نسل نگهداری می‌کنید.» یک فرد معمولی که از زیان اجتناب می‌کند و انتظار برد ۱۰۰ درصدی را دارد شخصی است که اغلب راهبردیک بازنده را دارد.

علت عمده‌ای که باعث می‌شود غالب مردم در تنگناهای مالی به سر برند این است که آنان سال‌های سال را از عمرش در مدارس به سر می‌برند؛ اما درخصوص پول هیچ چیز یاد نمی‌گیرند. نتیجه این است که فقط یاد می‌گیرند برای پول کار کنند؛ اما هیچ‌گاه یاد نمی‌گیرند که چه کنند تا پول برایشان کار کند.