بریده‌هایی از کتاب ۵ سطح رهبری

شما می‌توانید مردم را دوست داشته باشید بدون اینکه آنها را رهبری کنید، اما نمی‌توانید مردم را رهبری کنید بدون اینکه دوست‌شان داشته باشید.

کسانی که در مرحلهٔ ۱ می‌مانند ممکن است رئیس باشند، اما هرگز رهبر نیستند. آنها یک جمع مطیع دارند نه اعضای یک تیم. آنها با تکیه بر قوانین، مقررات، سیاست‌ها، و چارت سازمانی افراد خود را کنترل می‌کنند. افراد آنها نیز تنها در محدودهٔ مشخص اقتدار آنها از دستورات‌شان پیروی می‌کنند. و معمولاً فقط کاری را انجام می‌دهند که از آنها خواسته می‌شود. اگر رهبر مقام‌گرا از آنها کار یا وقت اضافی بخواهد، آنها به‌ندرت پاسخ مثبت می‌دهند.

«رهبری بیشتر از اینکه به عملکرد شما مربوط باشد به شخصیت شما مربوط می‌شود. اگر رهبری از دید شما دانستن ترفندهای زیاد و داشتن جذبه برای تحقق منافع شخصی خودتان است، پس به دیگران حق بدهید که به شما بدبین باشند. ولی اگر از روی منش والا و شخصیت اصیل رهبری کنید، خیلی راحت می‌توانید از دیگران بخواهید که خودشان را وقف سازمان و اهداف آن کنند.»

«تا زمانی که اقدامات شخص در ذهن و قلب افرادش تصدیق نشود، او رهبر نیست.»

من به‌کرات از گروه‌های گوناگون می‌پرسم، «اگر قرار باشد برای افزایش کارایی و بهره‌وری سازمان‌تان یک چیز را تغییر دهید، آن یک چیز چیست؟» معمولاً افراد این چند مورد را نام می‌برند: محصول، تبلیغات، خط‌مشی، روال و رویّه‌ها، قیمت‌گذاری، و نفرات. به‌ندرت کسی به مهم‌ترین و تأثیرگذارترین پاسخ اشاره می‌کند: «خودم! من خودم را تغییر می‌دهم تا سازمان‌مان بهتر شود.»

می‌توانید برای زندگی‌تان یک نقشهٔ رهبری داشته باشید رهبری یکی از موضوعات مورد علاقهٔ من است؛ همین‌طور تدریس آن. من بیش از سی سال از عمرم را وقف کمک به دیگران برای آموختن مبحث رهبری کرده‌ام. در واقع، من هر سال حدود هشتاد روز را صرف آموزش رهبری می‌کنم. در چند سال اخیر، من این مبحث را در شش قاره تدریس کرده‌ام. مبحث رهبری پایان ندارد. چرا؟ زیرا آغاز و پایان هر چیزی از رهبری است. اگر می‌خواهید تأثیر مثبتی بر جهان بگذارید، یاد بگیرید که بهتر رهبری کنید.