بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چشمهایش | صفحه ۲۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چشمهایش

بریده‌هایی از کتاب چشمهایش

۴٫۰
(۹۸۲)
دلم می‌خواست دستش را محکم بگیرم و روی سینه‌ام فشار بدهم تا تپش دل مرا، هیجان و اضطرابی را که به من دست داده بود، به او بنمایانم
Relax
هر لذتی وقتی دوام پیدا کرد، زجر و مصیبت است. خوب، فکرش را که بکنم، ریشه بدبختی من در رفاه و آسایشی است که از طفولیت در آن نشو و نما یافته‌ام. خوشگلی من بلای جان من بود. خوشگلی به اضافه زندگی بی‌دردسر. این دوتا با هم دست به یکی کردند و مرا به این روز سیاه نشاندند.
سجاد پیرزاد
از نگاه او لطیف‌ترین تارهای روح انسانی به ارتعاش می‌آمد
Relax
می‌گفتند: «یکی دیگر هم به سکته قلبی درگذشت.» چون روزنامه‌ها معمولاً قربانی‌های حکومت را که در زندان و تبعید جان می‌دادند، مبتلایان به چنین بیماری قلمداد می‌کردند.
هدیهٔ دریا
سکوت مرگ‌آسایی در سرتاسر کشور حکمفرما بود. همه خود را راضی قلمداد می‌کردند. روزنامه‌ها جز مدح دیکتاتور چیزی برای نوشتن نداشتند. مردم تشنه خبر بودند و پنهانی دروغ‌های شاخدار پخش می‌کردند. کی جرأت داشت علنا بگوید که فلان چیز بد است، مگر ممکن می‌شد
هدیهٔ دریا
هیچ‌کس برای خودش نمی‌نویسد. خواننده و نویسنده مکمل هم هستند.
نوشین
هنرمند بهترین منقد آثارش است، اما تماشاچی غرق لذت می‌شود. اغلب مردم نواقص را آسان ادراک نمی‌کنند، فقط زیبایی‌های آن را می‌بینند.
Bagher
هر آدم مشهوری دلش می‌خواهد گاهی میان جمعیت گم شود. می‌خواهد میان مردم بلولد. لذت‌های آنها را بچشد، دلهره آنها به سرش بیاید. آن‌وقت رفاه و آسایش برایش لذت‌بخش‌تر است. اما وقتی همه‌کس او را می‌شناسد و همه مردم او را با انگشت نشان می‌دهند، دیگر آزاد نیست.
Bagher
هر لذتی وقتی دوام پیدا کرد، زجر و مصیبت است.
Bagher
نمی‌دانید وقتی شوق ایجاد و آفرینش در شما هست اما استعداد و پشتکار ندارید، چطور یأس و ناامیدی در لابلای وجود شما می‌خزد و دنبال لانه می‌گردد.
sepide
هر درختی ثمری دارد و هرکس هنری من بی‌چاره بی‌مایه تهی‌دست چو بید
sepide
تابلوتان را ببرید! دیگر من به این تابلو هیچ علاقه‌ای ندارم. استاد شما اشتباه کرده است. «این چشم‌ها مال من نیست!»
sepide
پانزده سال است که پایه و اساس کار این مملکت روی گزارش‌های دروغ می‌گردد. می‌بینند که کارشان پیشرفت نمی‌کند، باوجود این بازهم ادامه می‌دهند.
soroosh7561
کبریت زد و آتش را نزدیک صورت من آورد و گفت: «آدم ناراحتی است.» پرسیدم: «کی؟» گفت: «همین نقاش.» پرسیدم: «چطور؟» گفت: «هیچ! یکی نیست به او بگوید که مردک بنشین کار خودت را بکن. ترا چه به سیاست!»
soroosh7561
همانطور که هزار راه به پستی و نیستی منتهی می‌شود، راه تعالی هم تنها هنرمندی نیست.
da☾
شاید همین دردی که امروز تحمل می‌کنی، راه نجات تو باشد.
da☾
با دیپلم، با پول، با شوهر، با این چیزها آدم خوشبخت نمی‌شود. باید درد زندگی را تحمل کرد تا از دور خوشبختی به آدم چشمک بزند.
da☾
کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده، کسی که از سرما نلرزیده، کسی که شب تا سحر بی‌خواب نمانده، چگونه ممکن است از سیری، از گرما، از پرتو آفتاب صبح لذت ببرد.
da☾
می‌گفت: «مگر اوضاع همیشه اینطور می‌ماند؟» امید به آینده شیرین‌ترین دلداری آنها بود.
da☾
مأیوس نباش! اگر بخواهی چیزی از آب دربیایی، نباید از میدان دربروی. ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل!
da☾

حجم

۲۰۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۰۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۹۳,۰۰۰
۶۵,۱۰۰
۳۰%
تومان