بریدههایی از کتاب یادداشتهای زیرزمین و شبهای روشن
۳٫۶
(۳۷)
بهطور کامل یقین دارم که آگاهی، هرگونه آگاهیای یک نوع بیماری است. از این موضوع مطمئنم.
luna
لذت نومیدی، بیشک همین نومیدی است که پرشورترین لذتها را فراهم میآورد
امیررضا
از صبح دلتنگی و ملالی ژرف و عجیب آزارم میداد. ناگهان اینطور بهنظرم رسید که آدمی هستم تنها که همه کنارم گذاشته و از من فاصله گرفتهاند.
Woland
لذت نومیدی، بیشک همین نومیدی است که پرشورترین لذتها را فراهم میآورد، بهویژه موقعی که واقعآ چارهٔ دیگری نیست
Raymond
درمییافتم خصلتهای متضادی در من وجود دارند که مدام با هم بهشدت درستیزند. میتوانم بگویم احساس میکردم دائمآ در من میلولند. میدانستم همواره در من حضور دارند و میکوشند بیرون از من خود را نشان بدهند، اما من چنین اجازهای را به آنها نمیدادم و نمیگذاشتم از زندان درونم فرار کنند. اما این خصلتها تا سرحد شرمنده شدن و تشنج آزارم میدادند. آه که چهقدر از دستشان خسته بودم، تا چه حد جانم به لبم رسیده بود.
fariba.
کدام یک به دیگری ترجیح دارد: خوشبختیای مبتذل و مسکینانه یا رنج و دردی متعالی؟
Andrey
رفته رفته به آن عادت کردم. به همه چیز عادت میکردم. اما اگر بخواهم روراستتر بگویم: عادت نمیکردم، بلکه داوطلبانه قبول میکردم هر بلایی را سرم میآورند تحمل کنم.
Andrey
اما بهمحض اینکه دربست خودش را در اختیار من گذاشت، از او بدم آمد و از خود راندمش. انگار فقط احتیاج داشتم پیروزی بهدست آورم و اربابش شوم.
Andrey
بهطور کامل یقین دارم که آگاهی، هرگونه آگاهیای یک نوع بیماری است. از این موضوع مطمئنم.
مونا
ما همگی عادت به زندگی کردن واقعی نداریم، زیرا همگی کم و بیش در زندگی لنگ میزنیم.
pejman
کدام یک به دیگری ترجیح دارد: خوشبختیای مبتذل و مسکینانه یا رنج و دردی متعالی؟
pejman
رفته رفته به آن عادت کردم. به همه چیز عادت میکردم. اما اگر بخواهم روراستتر بگویم: عادت نمیکردم، بلکه داوطلبانه قبول میکردم هر بلایی را سرم میآورند تحمل کنم.
pejman
میان خاطرههایی که هریک از ما آدمها داریم، خاطراتی هستند که حاضر نیستیم برای کس دیگری جز دوستانمان تعریف کنیم، خاطرات دیگری هم هستند که حتا برای دوستانمان هم تعریف نخواهیم کرد و آنها را فقط برای خودمان تکرار میکنیم، تازه برای خودمان هم کاملا محرمانه و سر به مُهر نگه میداریم. اما در عین حال مسایلی وجود دارند که شخص حاضر نیست آنها را حتا به خودش اعتراف کند. هر آدم شرافتمندی در طول عمرش بهاندازهٔ کافی از اینگونه خاطرهها در ذهنش تلنبار کرده است. حتا میگویم فرد هرقدر شرافتمندتر باشد، تعداد این خاطرهها به همان نسبت زیادترند.
pejman
آدم در عمق وجودش رنج بردن را قبول ندارد، حتا کم و بیش به آن میخندد، با این همه، به شکلی کاملا واقعی رنج میبرد
pejman
این نالهها پیش از همه چیز گویای آگاهی حقارتآمیز شماست از بیهودگی کاملِ رنج بردن
pejman
یقین دارم که آگاهی، هرگونه آگاهیای یک نوع بیماری است.
pejman
ذهنی بسیار روشنبین داشتن یک نوع بیماری است، بیماریای کاملا واقعی. دارا بودن ذهنی معمولی برای زندگی روزمرهمان کاملا کافی است.
pejman
بیش از این زنده ماندن کار درستی نیست، غیراخلاقی است، زشت است.
pejman
خصلتهای متضادی در من وجود دارند که مدام با هم بهشدت درستیزند.
pejman
حرفهایی برای گفتن دارید، اما ترس باعث میشود کلمهٔ آخرتان را قورت بدهید، چون گستاخ هستید، اما جسور نیستید.
Azade_sh
حجم
۲۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۵۰%
تومان