بریده‌هایی از کتاب قدرت من هستم

اگر مجرد هستید این‌طور نتیجه‌گیری نکنید که من هرگز ازدواج نخواهم کرد. دیگر خیلی پیر شده‌ام. دیگر از من گذشته است. نه، باید بگویید فرد درست دارد به دنبال من می‌گردد.

شما وخدا اکثریت را تشکیل می‌دهید

اگر شما را دوست ندارند، ولشان کنید. اگر وجود شما را جشن نمی‌گیرند و شما را به عنوان یک هدیه، یک جواهر، یک ماهیت منحصر به فرد تصور نمی‌کنند، به زندگی خودتان ادامه دهید. آویزان آن‌هایی که جذب شما نشده‌اند نباشید

ناامیدی‌ها، تأخیرها و مشکلات گذشته همه جزء برنامۀ آماده‌سازی شما برای همین لحظه بوده‌اند. هیچ چیز هدر نرفته است. همۀ آن‌ها شما را قوی‌تر کرده‌اند.

چرا دست از انتقاد کردن از خودتان بر نمی‌دارید؟ صحبت از تمام آن چیزهایی که دوست ندارید را متوقف کنید- این‌که دارید پیر می‌شوید، چین و چروکتان زیاد شده، فلان چیز خراب شده، فلان چیز بدتر شده. از این به بعد خودتان را قوی، سلامت، با استعداد، زیبا و جوان بنامید. هر روز صبح قبل از این‌که خانه را ترک کنید در آینه خودتان را ببینید و بگویید «صبح بخیر، ای خوش‌تیپ خوش‌اندام!»

دست از باور کردن این دروغ‌ها که می‌گویند «حد شما همین است، دیگر بیش از این نمی‌توانید ادامه دهید» بردارید. از این به بعد مثل یک برنده با خودتان صحبت کنید. این در روح شما است.

خدا خودش می‌داند که چه‌طور از شما مراقبت کند، نه تنها از تصادف‌ها، نه تنها از برخورد با انسان‌های اشتباه، بلکه خداوند شما را از خودتان هم حفظ می‌کند. گاهی اوقات خود ما خطرناک‌ترین اتفاقی هستیم که ممکن است برایمان رخ دهد.

به آن‌چیزی که می‌گویید جان می‌بخشید. اگر به گفتن آن ادامه دهید، نهایتاً ممکن است به واقعیت تبدیل شود. شاید خودتان متوجه شوید یا شاد هم نشوید، ولی در واقع آینده‌ی خودتان را پیش‌گویی می‌کنید

وقتی بقیه با شما رفتار خوبی ندارند و احساس خوبی ندارید، بر این احساس خوب غلبه کنید و بگویید «من خداوند را راضی خواهم کرد و همچنان کارم را به بهترین شکل انجام می‌دهم. من می‌دانم که راضی کردن دیگران شرط نیست؛ من برای رضای خداوند کار می‌کنم»

شاید الان یکی از بهترین فصل‌های زندگی شما باشد اما از آن لذت نمی‌برید زیرا روی مشکلات تمرکز کرده‌اید، روی چیزهایی که ندارید، روی این واقعیت متمرکز هستید که چه‌قدر همه‌چیز سخت است

تو باید ترحم بر خود را کنار بگذاری، طرز فکر جدید پیدا کنی

ستایش خداوند است که توجه او را جلب می‌کند، نه گله و شکایت.

اگر دوستتان بگوید «خوب، شنیده‌ام چند نفری بوده‌اند که با تو بد رفتاری داشته‌اند»، راحت لبخند بزنید، سر خود را تکان دهید و توضیح دهید «بله، ولی من نگرانی ندارم. خداوند حامی من است. او برای من مبارزه می‌کند. او در برابر مصائب، به من قول سروری داده است»

شما کاملاً توانا هستید. با کمک خدا همه چیز از شما برمی‌آید. بهترین روزهای زندگی شما در راه رسیدن به شما هستند».

اگر کسی می‌توانست آزمایش دی‌ان‌ای ملکوتی بگیرد. نمونه‌ای از دی‌ان‌ای روح شما را می‌گرفتند و در عالم نمونه‌ای برای آن جست‌وجو می‌کردند. خبر خوب این است که نمونۀ مشابه آن پیدا می‌شد. بی‌شک ثابت می‌شد که روح شما با روح خداوند مطابقت دارد. دی‌ان‌ای روح خداوند در وجود شما است. شما اشرف مخلوقات هستید.

بسیاری از ما هرگز نمی‌رویم پیش یک نفر دیگر تا از او انتقاد کنیم، حداقل جلوی چشمش و رودررو این کار را نمی‌کنیم، با این وجود هیچ مشکلی با انتقاد از خودمان نداریم.

صحبت از مشکلات، این‌که اوضاع چه‌قدر بد است، صحبت از این‌که هرگز موفقیت حاصل نخواهد شد خیلی ساده است. اما در آن اوقات سخت- زمانی که هوس شکایت کردن به شما دست می‌دهد، زمانی که دلیل خوبی برای کج‌خلقی دارید، مثلاً به‌خاطر این‌که شغل خود را از دست داده‌اید، یا مثلاً دوستتان کار بدی در حقتان کرده، یا حالتان خوب نیست باید مقاومت کرده و با ایمان بگویید: «کسب و کار ضعیف است اما اوضاع خوب است. خداوند هنوز قادر مطلق است. او به من کمک می‌کند»

من فهمیده‌ام که برخی از شرایط تغییر نمی‌کنند مگر آن‌که اول خودمان تغییر کنیم.

«اگر می‌خواهید چیزی به دشمن بگویید، آن را کف کفش خود بنویسید، زیرا دشمن زیر پای شما است»

خداوند کار شما را در یک چارچوب زمانی قرار داده است. او یک حصار، مرز، در اطراف زندگی شما قرار داده است. هیچ چیز نمی‌تواند به این حصاری که خداوند ایجاد کرده است نفوذ کند

زمانی که فردی از شما می‌پرسد «متاسفانه شنیده‌ام که گزارش پزشکی تو بد بوده است. حقیقت دارد؟» باید پاسخ بدهید «بله، درست است. اما یک گزارش دیگر هم دارم که می‌گوید خداوند سلامت را به من باز می‌گرداند».

پیشنهاد من برای شما این است که هرگز مطالب منفی راجع به خودتان نگویید. بسیاری از ما هرگز نمی‌رویم پیش یک نفر دیگر تا از او انتقاد کنیم، حداقل جلوی چشمش و رودررو این کار را نمی‌کنیم، با این وجود هیچ مشکلی با انتقاد از خودمان نداریم. «من خیلی کندذهن هستم. من زشت هستم. من خیلی نامرتب هستم». این کار آینده‌ی شما را تباه می‌کند. یک لطفی به خودتان بکنید و دیگر از این حرف‌ها نزنید. ما همین حالا هم به اندازه‌ی کافی مشکل در زندگی داریم، دیگر خودتان به مانعی در برابر خودتان تبدیل نشوید.

اگر آن‌چه می‌گویید را تغییر دهید، آن‌چه می‌بینید را هم تغییر خواهید داد. آمده است که «هر آن‌چه که وجود ندارد را طوری بنامید که انگار واقعاً وجود دارد»

باید با دیگران خوب باشید، حتی آن زمانی که آن‌ها با شما خوب نیستند. وقتی اتفاق نادرست رخ می‌دهد، شما باید کار درست را انجام دهید. این را فرصتی برای رشد ببینید. هر زمان که شما کار درست را انجام دهید، برکتی از جانب خداوند خواهد آمد. زمانی که خوش رفتار باشید، همیشه پاداشی در پی خواهد بود.

«وقتی اشتباه کنید، خدا دیگر شما را مثل قبل دوست ندارد، او در واقع شما را قدر ی بیشتر از قبل دوست دارد. آن‌قدر که به دنبالتان می‌آید. او شدت علاقه‌اش را بیشتر خواهد کرد. او شما را رها نمی‌کند تا وقتی‌که ببیند احیاء شده‌اید و در مسیر درست قرار گرفته‌اید».

به جای این‌که نجوا کنی «من حقیر هستم، من از بقیه کمتر هستم»، از این به بعد بگو «من منحصر به فرد هستم. خداوند متعال من را گلچین کرده است. من ارزشمند هستم. من شاهکار هستم». وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوید روی تمام نقاط ضعف خود تمرکز نکنید. در آینه به خودتان نگاه کرده و شجاعت داشته و به خودتان بگویید «من زیبا هستم. من جوانم. من می‌درخشم. من دلگرم هستم. من اعتماد به نفس دارم».

کلید کار در این‌جا است: در همان حال که منتظر تغییر همه چیز هستیم، منتظر هستیم که وعده‌ها عملی شوند، نباید از جایی که هستیم ناراضی باشیم.

راضی بودن به این معنی نیست که به دنبال تغییر نیستیم، که رویاهای خود را رها کرده‌ایم یا از همان جایی که هستیم راضی هستیم بلکه به این معنی است که با همه چیز در حال جنگ نیستیم.

البته، بهبود یافتن هیچ اشکالی ندارد، این‌که به بهترین حالت خود تبدیل شوید، این‌که جذابیت خود را نشان دهید، اما نباید همیشه آرزو کنید که چیز متفاوتی باشید.

در تمام ساعات روز باید این سوال را از خودتان بپرسید «آیا این چیزی که الان می‌خواهم بگویم همان چیزی است که می‌خواهم وارد زندگی من بشود؟» زیرا هرآنچه بگویید را به سوی خودتان فراخوانده‌اید.