بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق با صدای بلند | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق با صدای بلند

بریده‌هایی از کتاب عشق با صدای بلند

نویسنده:نزار قبانی
انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۵۴ رأی
۳٫۹
(۵۴)
با این دو راه جادویی دشواری‌ها را از میان‌ برمی‌دارم... چه جسمی باشند... چه روحی... چه شعری نگران هوا نیستم چرا که تابستانی واقعی درون ما خانه دارد...
nia
کتاب‌هایم را گم کردم امیدهایم را گم کردم
nia
نامه می‌نویسیم نمی‌فرستیم اما برای تمامی هواپیماهای در حرکت بلیت می‌خریم در فرودگاه می‌مانیم اما تو و من ترسوترین مسافران جهانیم.
nia
دشمن از مرزهایمان عبور نکرد او از میان ضعف‌هایمان به درون خزید.
کاربر ۱۵۱۸۱۱۵
زمانی که از قبیله رانده شدم به جرم گذاشتن شعری و گل سرخی بر آستانه خیمه تو عصر انحطاط آغاز شد. عصری که صرف و نحو خوب می‌دانست اما با الفبای زنانگی آشنا نبود عصری که گناهش پاک کردن نام زن از حافظه وطن بود.
الهام راگا
انتخاب با توست میان مرگ و سینه من. یا بر دفترهای شعر من. عشق را انتخاب کن و یا ناعشق را انتخاب نکردن ترسویی است راهی میانه وجود ندارد بین بهشت و جهنم.
رِ
از روزی که عشقت را به من دادی چوهر قلمم پر رنگ‌تر شده دفتر‌هایم شکوفه داده همه چیز عوض شده است. کودک شده‌ام در کار بازی با خورشید پیامبر نیستم اما پیامبر می‌شوم زمانی که از تو می‌نویسم.
کاربر ۵۴۰۰۹۷۰
شما نسلی هستید که بر شکست پیروز خواهید شد.
صهبا
می‌ترسم عشق‌ام را به تو ابراز کنم شراب عطرش را از دست می‌دهد وقتی در جامی بریزی‌اش.
صهبا
آه عشق من این چه وطنی است که با عشق چون پلیس رفتار می‌کند گل سرخ را توطئه‌ای علیه نظام می‌داند شعر را شبنامه‌ای علیه خود.
صهبا
عشق من به تو فرا‌تر از واژه‌هاست این است بر آن شدم خاموش بمانم همین.
am7n
دستانت را بگشا محبوب من شاید رودخانه‌ها از زیر النگوهایت جاری شوند دستانت را دراز کن عزیزترین شاید از حلقه فیروزه‌ای بر انگشتت زردآلوهای «حما» پایین ریزد درختان پدیدار شوند عطر گل‌ها در همه جا بپراکند. دستانت را بگشا... که من هزار سال است در انتظار بارانم...
کاربر ۴۱۰۵۵۶۳
دشمن از مرزهایمان عبور نکرد او از میان ضعف‌هایمان به درون خزید.
ARR
بر باد نوشتم نام آن را که دوستش دارم بر آب نوشتم نام آن را که دوستش دارم اما نه باد گوشی برای سپردن دارد و نه آب ذهنی برای به خاطر سپردن.
سید علیرضا سیدی
می‌گویم این را اما می‌دانم نقش مبلغی را بازی می‌کنم بیگانه از تاریخش... دنیا نیز نمی‌تواند دگرگون کند عقاید زنی را که در شور عشق گرفتار است
Negin
شکایت نمی‌کنم از این‌که در من زندگی می‌کنی از این‌که حرکات دستم را در اختیار داری پلک زدن‌هایم را سیر افکارم را. درخت انجیر از پرنده‌های فراوان بر شاخ‌هایش شکوه نمی‌کند فنجان‌ها از قهوه‌ای که درونشان است شکایتی ندارند.
HooraNasari
پیامبر نیستم اما پیامبر می‌شوم زمانی که از تو می‌نویسم.
سورملینا؛
همه واژه‌ها در فرهنگ‌ها نامه‌ها و رمان‌ها مردند. می خواهم راهی بیابم برای دوست داشتنت بدون واژه‌ها.
Raymond
عشق را انتخاب کن و یا ناعشق را انتخاب نکردن ترسویی است راهی میانه وجود ندارد بین بهشت و جهنم.
Ozra
عشق من به تو فرا‌تر از واژه‌هاست این است بر آن شدم خاموش بمانم همین.
Mahsa.T94

حجم

۱۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۱۵ صفحه

حجم

۱۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۱۵ صفحه

قیمت:
۱۳۸,۰۰۰
۹۶,۶۰۰
۳۰%
تومان