بریده‌هایی از کتاب ستاره شیطان

"وقتی فرضیه‌ای در ذهن دارید، ضمیر ناخودآگاه شما به طور کلیشه‌ای به دنبال شواهدی می‌گردد که فرضیه‌ی شما را تأیید کند.

«بعضی پولا سفیدتر از سایر پولا هستند، بعضی پولا خاکستری‌ هستند و بعضیاشون سیاه.»

یک تلفن همراه، در صورتی که روشن باشد، هر نیم ساعت یک سیگنال از خود مخابره می‌کند؛ این سیگنال‌ها، توسط دکل‌ها و آنتن‌های مخابراتی نصب شده در سراسرِ شهر دریافت می‌گردند؛ از طریق همین سیگنال‌ها، ردیابی تلفن همراهِ موردِ نظر، مُیَسّر می‌گردد. علاوه بر این، تمام مکالمات یک تلفن همراه، توسط آنتن‌های مخابراتی ثبت و ضبط می‌گردد.

تقریباً همه‌ی حاضرینِ در اتاق می‌دانستند که در این‌جور مواقع، تماس‌های اولیه مهم‌ترین تماس‌ها هستند. آدم‌ها چقدر زود برخی مسائل را فراموش می‌کنند.

"وقتی یه پیانو به صورت کاملاً دقیق و تا سَر حدِّ نهایتِ مطلق کوک میشه، دیگه صداش خیلی ایده‌آل نیست. وقتی پیانو به نقطه‌ی کوک دقیق میرسه، چون همه چیز بی‌عیب و نقصه، حس صمیمیت و بی‌ریاییِ آهنگ از بین میره."

"می‌خوام اگه یه وقت یه قطار از ریل خارج شد و به سمت خونه‌ی من اومد، دیوار‌های خونه جوری ضربه‌ی ناشی از برخورد قطار رو بگیره که تنها مجروح حادثه، خودِ راننده‌ی قطار باشه، نه من و اعضای خانواده‌ام."

با این که هدف از ساخت کلیساهای جامع، گسترش شئونات انسانیه؛ ولی در طول تاریخ، هیچ کلیسای جامعی رو نمی‌تونی پیدا کنی که پِی و شالوده‌ی اون، از استخوان و خون انسان‌ها بنا نشده باشه.