بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هیچ چیز دوبار اتفاق نمی‌افتد | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هیچ چیز دوبار اتفاق نمی‌افتد

بریده‌هایی از کتاب هیچ چیز دوبار اتفاق نمی‌افتد

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۴۴ رأی
۴٫۲
(۴۴)
«در این چند سال گذشته، عبارت موردعلاقه‌ی من این بوده است: "نمی‌دانم." من به سن خودشناسی رسیده‌ام، بنابراین هیچ‌چیز نمی‌دانم. کسانی که ادعا دارند چیزی می‌دانند، مسئول بیشترین هیاهوهای دنیا هستند.»
Sina Iravanian
بدون ما، رویاها نمی‌توانند وجود داشته باشند. ولی هنوز نمی‌دانیم دنیای واقعی به چه کسی وابسته است؛ کسی که نتایج بی‌خوابی‌اش را هر کسی بیدار باشد می‌تواند ببیند.
Sina Iravanian
بعضی‌ها شعر را دوست دارند، اما شعر چیست؟ پاسخ‌های زیادی به این سؤال داده شده که همه تردیدآمیزند. اما من چیزی در این‌باره نمی‌دانم، چیزی نمی‌دانم، و به نادانی‌ام می‌چسبم، مثل چسبیدن به حفاظ پله‌ها.
Ahmad
هر کسی که بخواهد از دنیا لذت ببرد با کار غیرممکنی روبه‌رو می‌شود. حماقت، دیگر مضحک نیست. دانایی، شادی‌آور نیست. امید، دیگر همان دختر جوان همیشگی نیست، و آه، خیلی چیزهای دیگر. و بالاخره این‌که خدا قرار بود به انسان‌ها اعتقاد داشته باشد، به انسان‌های خوب و قدرتمند؛ اما خوبی و قدرتمندی هنوز دو چیز جدا از هم‌اند.
Ahmad
از آن بالا به زمین نگریستم، و از آن بالا به زمین گوش کردم و دیدم بیش از پیش شلوغ است. فکر کردم و دیدم در قدیم، زمین بسیار ساکت‌تر بوده است. واقعاً زیاد حرف می‌زنیم. همه دارند حرف می‌زنند. بیشتر از نیاز. همه فکر می‌کنند چیزی گفتنی دارند. حال آن‌که حرف باارزش شاید دو سه‌بار در یک قرن پیدا شود.
hamtaf
برای رسیدن به یک مفهوم سیاسی، حتا لازم نیست انسان باشی؛ موادِ خام هم می‌توانند سیاسی باشند، یا حتا غذاهای پروتئینی، یا نفتِ خام.
سپهر
عاشق بشریت بودم. می‌خواستم برای مردم کار خوبی بکنم. اما خیلی زود فهمیدم که نجات بشر ممکن نیست.
ASMA
در سومین سیاره‌ی خورشید، در میان این‌همه رفتار وحشیانه، هیچ‌چیزی حیوانی‌تر از داشتن یک وجدان آسوده نیست.
pejman
چرا چیزهای بد را با چیزهای خوب، اشتباه گرفتم؟ و چه‌طور می‌توانم این اشتباه را تکرار نکنم؟
حدیث
سه کلمه‌ی خیلی عجیب وقتی کلمه‌ی آینده را بر زبان می‌آورم، بخش اول کلمه، دیگر متعلق به گذشته است. وقتی کلمه‌ی سکوت را بر زبان می‌آورم، آن ‌را می‌شکنم. وقتی کلمه‌ی هیچ را بر زبان می‌آورم، چیزی می‌سازم که دیگر در نبودن، جای نمی‌گیرد.
حدیث
تاریخ، تعداد مُردگانش را رُند می‌کند. هزار و یک نفر، تبدیل می‌شود به هزار نفر، گویی آن یک نفر، هرگز وجود نداشته است: یک جنین خیالی، یک گهواره‌ی خالی، کتاب الفبایی که برای کسی باز نبود، هوا بود که می‌خندید، گریه می‌کرد، بزرگ می‌شد، خلأ بود که از پله‌ها پایین می‌دوید و به طرف باغ می‌رفت، در میان صف، جایی برای هیچ‌کس بود. ما در میان علفزار می‌ایستیم، درست همان جایی که او ایستاده بود، اما علفزار ساکت است، مثل یک شاهد دروغین.
Sina Iravanian
در این چند سال گذشته، عبارت موردعلاقه‌ی من این بوده است: "نمی‌دانم." من به سن خودشناسی رسیده‌ام، بنابراین هیچ‌چیز نمی‌دانم. کسانی که ادعا دارند چیزی می‌دانند، مسئول بیشترین هیاهوهای دنیا هستند
farnaz Pursmaily
تاریخ، تعداد مُردگانش را رُند می‌کند. هزار و یک نفر، تبدیل می‌شود به هزار نفر، گویی آن یک نفر، هرگز وجود نداشته است:
Ahmad
مرا ببخشایید بیابان‌ها که با قاشقی پُر از آب به‌ سوی‌تان نمی‌شتابم.
Ahmad
طبق گفته‌ی منشی خصوصی‌اش، مایکل روسینک، شیمبورسکا تا لحظه‌ی مرگش پیوسته در حال نوشتن بود، بااین‌حال در طول حیاتش کمتر از ۴۰۰ شعر منتشر کرد. وقتی از او در مورد تعداد کم اشعار منتشرشده‌اش سؤال کردند، گفت: «در خانه‌ام یک سطل‌آشغال دارم.»
Ahmad
مقابل‌مان جاده‌های دوری بودند که به هیچ‌ کجا می‌رفتند.
ژنرالیسم
جسم همیشه هست، و هست، و هست، و جایی برای رفتن ندارد.
ژنرالیسم
اما گریه‌ای که بدن با آن به شکنجه‌ها جواب می‌دهد، بسته به میزان و قدمت شکنجه، همیشه گریه‌ی بی‌گناهی بوده، هست و خواهد بود.
ژنرالیسم
رویاها دیوانه نیستند؛ این دنیای واقعی است که مجنون است، فقط به ‌خاطر این‌که با لجبازی و سرسختی به هر چیزی که اتفاق می‌افتد می‌چسبد.
ژنرالیسم
قرار بود بالاخره این قرن بیستم از بقیه‌ی قرن‌ها بهتر باشد؛ ولی دیگر وقتی برای اثباتش ندارد، سال‌هایش به شماره افتاده‌اند، قدم‌هایش نامطمئن‌اند، و نفَس‌هایش، کوتاه.
سپهر

حجم

۶۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

حجم

۶۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

قیمت:
۳۸,۵۰۰
۱۹,۲۵۰
۵۰%
تومان