بریدههایی از کتاب هیچ چیز دوبار اتفاق نمیافتد
۴٫۲
(۴۴)
مرا ببخش امیدِ بهستوهآمده
اگر بعضی وقتها، از سرسختیات خندهام میگیرد.
ماهی
به آنهایی که عاشقشان نیستم
خیلی مدیونم.
احساس آسودگی خاطر میکنم
وقتی میبینم کسِ دیگری به آنها بیشتر نیاز دارد.
شادم از اینکه
خوابشان را پریشان نمیکنم.
آرامشی که با آنها احساس میکنم،
آزادییی که با آنها دارم،
عشق، نه میتواند بدهد،
نه بگیرد.
.ً..
چون قبلاً همدیگر را نمیشناختند،
فکر میکنند چیزی بینشان اتفاق نیفتاده است،
اما خیابانها، راهپلهها و راهروها نظر دیگری دارند،
شاید مدتها قبل، از کنار هم رد شده
Ahmad
بدون ما، رویاها نمیتوانند وجود داشته باشند.
ولی هنوز نمیدانیم دنیای واقعی به چه کسی وابسته است؛
Ahmad
واقعاً زیاد حرف میزنیم. همه دارند حرف میزنند. بیشتر از نیاز. همه فکر میکنند چیزی گفتنی دارند. حال آنکه حرف باارزش شاید دو سهبار در یک قرن پیدا شود. خود من شخص پُرحرفی نیستم. اصلاً بیش از آنکه راجعبه چیزی اظهارنظر کنم، دوست دارم یکی دو روز بیندیشم. دلم میخواهد حرفم ارزش دو روز فکر کردن را داشته باشد.
spencer
از سؤالهای بزرگ
به خاطر جوابهای کوچک، معذرت میخواهم.
آرزو ایرانمهر
حقیقتِ تلخ این است که:
ما بیتجربه و خام به دنیا میآییم،
و بیهیچ شانسی برای یاد گرفتن، از دنیا میرویم.
حتا اگر کندذهنتر از تو در دنیا نباشد،
و تو کودنترین آدمِ روی زمین باشی،
نمیتوانی این کلاس را دوباره بگذرانی،
این درس، فقط یکبار ارائه میشود.
farnaz Pursmaily
فیلمهای بزرگی دربارهی زندگی دانشمندان و هنرمندان ساخته میشود، اما کم پیش میآید شاعران موضوع فیلمی باشند. کارشان به طرز ناامیدکنندهای غیرفتوژنیک است. یک نفر پشت میز مینشیند یا روی مبل دراز میکشد، درحالیکه به دیوار یا سقف خیره شده است. هر چند وقت یکبار هفت خطی مینویسد، فقط برای اینکه یکی از آنها را پانزده دقیقهی بعد خط بزند، و سپس یک ساعت دیگر میگذرد که در طول آن هیچ اتفاق دیگری نمیافتد. چه کسی میتواند تماشای چنین چیزی را تحمل کند؟
farnaz Pursmaily
در رویا
کسی که تازه مُرده،
هنوز زنده است،
در سلامت کامل،
و در اوج جوانی و سرزندگیاش.
دنیای واقعی
جنازه را پیش رویمان میگذارد.
دنیای واقعی
شوخی ندارد.
رویاها به سبُکی پَر هستند
و حافظه، بهراحتی میتواند از دست آنها خلاص شود.
Ahmad
کسانی که بعد از فهمیدن حقیقتی عاقل میشوند:
خیلی بیشتر از کسانی نیستند
که پیش از آن عاقلاند.
ژنرالیسم
وقتی کلمهی آینده را بر زبان میآورم،
بخش اول کلمه، دیگر متعلق به گذشته است.
وقتی کلمهی سکوت را بر زبان میآورم،
آن را میشکنم.
وقتی کلمهی هیچ را بر زبان میآورم،
چیزی میسازم که دیگر در نبودن، جای نمیگیرد.
spencer
تاریخ، تعداد مُردگانش را رُند میکند.
هزار و یک نفر، تبدیل میشود به هزار نفر،
گویی آن یک نفر، هرگز وجود نداشته است:
یک جنین خیالی، یک گهوارهی خالی،
کتاب الفبایی که برای کسی باز نبود،
هوا بود که میخندید، گریه میکرد، بزرگ میشد،
خلأ بود که از پلهها پایین میدوید و به طرف باغ میرفت،
در میان صف، جایی برای هیچکس بود.
ما در میان علفزار میایستیم، درست همان جایی که او ایستاده بود،
اما علفزار ساکت است، مثل یک شاهد دروغین.
کاربر ۲۹۶۰۵۶۲
هیچ سؤالی ضروریتر از
سؤالهای ساده و ابتدایی نیست.
Ahmad
اگرچه قلب نهنگ قاتل، صد کیلو وزن دارد،
اما قسمتهای دیگرش سبُک است.
در سومین سیارهی خورشید،
در میان اینهمه رفتار وحشیانه،
هیچچیزی حیوانیتر از
داشتن یک وجدان آسوده نیست.
Ahmad
الهام، هر چه باشد، از یک "نمیدانمِ" مُدام زاده شده است... به همین خاطر این عبارتِ کوچک اینقدر برای من باارزش است: "من نمیدانم." این جمله خیلی کوچک است، اما با بالهای نیرومندی پرواز میکند. این سؤال زندگیهایمان را وسعت میبخشد، به طـوری که فضاهای درونمان را در برمیگیرد، و همزمان فضـاهای خـارج از ما را ــ که زمینِ کوچکمان در آن معلق است ــ هم شامل میشود... شاعران، اگر واقعاً شاعر باشند، باید همیشه یک "نمیدانمِ" بیوقفه را همراه خود داشته باشند.»
farnaz Pursmaily
طبق گفتهی منشی خصوصیاش، مایکل روسینک، شیمبورسکا تا لحظهی مرگش پیوسته در حال نوشتن بود، بااینحال در طول حیاتش کمتر از ۴۰۰ شعر منتشر کرد. وقتی از او در مورد
Ahmad
عشقِ واقعی.
طبیعیست؟
جدیست؟
شدنیست؟
دو نفر که در دنیای خودشان زندگی میکنند،
چه سودی برای دنیا دارند؟
یکدیگر را ستایش و تحسین کردن، بدون هیچ دلیلی؛
کاملاً تصادفی، از بین میلیونها نفر، یکدیگر را پیدا کردن؛
اما مطمئن به اینکه باید این اتفاق میاُفتاد،
در پاداشِ چه چیزی؟
در پاداشِ هیچچیز.
mohsen
روزها، همه زودگذرند
پس اینهمه ترس و اندوه بیدلیل برای چیست؟
هیچچیزی همیشگی نیست
فردا که بیاید، امروز فراموش شده است.
mohsen
از همه معذرت میخواهم
که نمیدانم چهطور باید آدم معمولییی باشم.
ماهی
از بین چیزهای مادی،
ساعتهای پاندولدار را ترجیح میدهد،
و آینهها را، که به کارشان ادامه میدهند،
حتا وقتی کسی بهشان نگاه نمیکند.
|ݐ.الف
حجم
۶۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۶۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۳۸,۵۰۰
۱۹,۲۵۰۵۰%
تومان