بریدههایی از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید
نویسنده:جفری ای. یانگ، جانت اس. کلوسکو
مترجم:ساره حسینی عطار
انتشارات:انتشارات شمشاد
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۵۹۷ رأی
۳٫۷
(۵۹۷)
بسیاری از افراد این تله را در دوران جوانی شکل میدهند. جوانی و نوجوانی دورانی است که فشار همسن و سالان به اوج خود میرسد. قرار «نگرفتن» در یک گروه کار سادهایست. بسیاری از نوجوانان احساس متفاوتبودن، انزوا و بیگانگی میکنند. در حقیقت، این مسئله امری رایج و عادی است. هرچند که اغلب ما زمانی از بیگانگی خارج میشویم که به دوران دانشگاه یا بعد از آن رسیدهایم. فرد یا گروهی از دوستان را پیدا میکنیم که شبیه ما هستند و یا اینکه بهطورکلی از بودن در اجتماعات عمومی و شناختهشده دوری میکنیم.
اما برای برخی از مردم، احساس طرد اجتماعی تا آخر عمر باقی میماند. این افراد اغلب کسانی هستند که تلهاشان در گذشته و در دوران کودکی آغاز شده است. تا جایی که شخص بهخاطر میآورد، همیشه حس طردشدن توسط هم سن و سالان وجود داشته است.
hedgehog
تقریباً هرکسی تا حدی گرفتار تلهٔ طرد اجتماعی میباشد. همهٔ ما بخش مشخصی داریم که نا امن است و ممکن است مورد پذیرش واقع نشود. چه کسی هست که «تا حدی» طرد اجتماعی را تجربه نکرده باشد؟ اما سؤال اینجاست که تا چه اندازه این حس فراگیر و ضربهزننده بوده است. هرچه طرد اجتماعی زودتر آغاز شود، تله نیز قدرتمندتر خواهد بود.
hedgehog
برخی از کودکان ذاتاً منفعل هستند و یا اینکه والدینشان آنها را در جهت توسعهٔ شخصیتشان تشویق و حمایت نکردهاند. زمانی که منحصربهفردبودن شما پایمال شود، آن کاری را انجام خواهید داد که دیگران از شما میخواهند. از آنها پیروی میکنید و به دنبالهرویی همیشگی تبدیل میشوید. اما در گسترش و پرورش ایدهها، علایق و یا اولویتهای خودتان ناکام خواهید بود. زمانی که وارد یک مکالمه میشوید، احساس میکنید چیزی برای گفتن ندارید. انفعال شما باعث میشود که چیزی برای ارائه نداشته باشید. حضور در مکالمات برای شما همچون باری سنگین است. با شنیدن مشکلی ندارید اما نمیتوانید سر صحبت را باز کنید. نمیتوانید عقاید خود را بازگو کنید. هیچ ایدهای راجع به اینکه چه کاری انجام دهید و یا کجا بروید ندارید. پس از مدتی ممکن است ترجیح دهید جامعه را ترک کنید تا اینکه با کسی باشید و توانایی حرفزدن نداشته باشید. این الگو نیز مانند سایر سرچشمههایی که در مورد آنها توضیح دادیم، شما را از نظر اجتماعی مضطرب و منزوی میسازد.
hedgehog
سرچشمهٔ دیگرِ طردشدن اجتماعی، به تلههای وابستگی و اطاعت مربوط میشود. یک بُعد مهم در یادگیری، اجتماعیبودن و گسترش حس خودرهبری و فعالبودن است: ما توسط والدینمان تشویق میشدیم تا شخصیت، علایق و اولویتهای مختص به خودمان را بسازیم. ما «شخصیتی» منحصر به فرد داریم. این شخصیت است که انرژی و ایدهٔ مورد نیاز برای مکالمه با دیگران را به ما میدهد.
hedgehog
اساساً گاهی والدین ایرادگیر میتوانند باعث ایجاد تلهٔ طرد اجتماعی شوند. مراجعی داشتیم که مدام به خاطر نقصهای اجتماعیاش مورد انتقاد خانوادهاش قرار میگرفت؛ نقصهایی همچون شکل ظاهری، مدل حرفزدن و .... آنها کاری کردند که او احساس بیکفایتی کند. او از حضور در موقعیتهای اجتماعی منع شد. از آنجایی که از نقدشدن میترسید، از ارتباط با دیگران نیز اجتناب میکرد.
hedgehog
یکی از سرچشمهها، رشدکردن در خانوادهای متفاوت با سایر خانوادههاست. خانواده شما ممکن است به روشهای گوناگونی متفاوت باشند. از لحاظ نژاد، پیشینهٔ قومیتی، مذهب، موقعیت اجتماعی، سطح تحصیلات و یا دارایی. شاید عادات روزانه و یا رفتارها و رسوم خانوادگی شما متفاوت بوده و شاید تفاوت از نوع زبانی بوده است. ممکن است سابقهٔ نوعی بیماری ذهنی در خانواده شما وجود داشته باشد (مثل اعتیاد به الکل یا جنون..) یا شاید شما از محلی به محل دیگر رفته و هرگز در یک جا به اندازهٔ کافی باقی نمانده تا در آن محل جا بیفتید. سرچشمهٔ دیگر ممکن است چیزی بوده باشد که به «شما» مربوط میشده و شما را متمایز میکرده و در نتیجهٔ آن شما نسبت به سایر بچههای خانوادهاتان احساس متفاوتبودن داشتهاید.
hedgehog
طرد اجتماعی ابعاد مختلفی دارد. ممکن است آن شخصی باشید که همه سر به سرش میگذارند. برای او قلدری میکنند. ممکن هم هست شما فردی بیگانه باشید؛ فردی گوشهگیر یا جامعهگریز. همیشه در حاشیه هستید. عضو هیچ گروه و یا باشگاهی نیستید. ممکن است شخصی باشید که تلهاش تا حد زیادی ناپیداست. تشخیص آن مشکل است. از میان تعاملات اجتماعی میگذرید اما از درون احساس تنهایی میکنید.
از هر نوع که هستید، مستعد انواع فراوانی از علائم اختلالات روان-تنی خواهید بود. تنهایی معمولاً به مشکلات قلبی، شکمی، مشکل خواب، سردرد و افسردگی منجر میشود.
hedgehog
زندگی آدام به گونهای است که گویی در میان جمعی از غریبهها قدم میزند. او به هیچ کجا تعلق ندارد.
برای بسیاری از افراد، حس استثناءبودن بسیار سخت است. هرچند که بسیاری از مردم احساس خوبی نسبت به متفاوتبودن دارند و خود را بهتر میبینند، اما اغلب افراد آن را منبع و سرچشمهٔ نارضایتی میدانند. اغلبِ ما میخواهیم به جایی تعلق داشته باشیم و زمانی که به این امر دست پیدا نمیکنیم، احساس رنج و تنهایی میکنیم.
hedgehog
از طرف مقابل، مشکلات آدام به مهارتهای اجتماعی ربطی ندارند. در واقع او میتواند تواناییهای اجتماعی خیلی بالایی نیز داشته باشد. آدام اساساً خود را نسبت به دیگران یک استثناء میداند. احساس اصلیِ او حاکی از انزواست. او به جای مضطربشدن، خودش را به انزوا میکشاند. او «غیر قابل لمس» است.
آدام: به نظر میرسد که حتی زمانی که در جمع هستم نیز تنهایم. در واقع در جمعبودن باعث میشود بیشتر احساس تنهایی کنم.
hedgehog
این نوع از اضطراب بخشی بنیادین از تجربهٔ شماست. شما از نقدشدن، ارزیابی شدن و شنیدن قضاوت منفی میترسید. شما وابسته به فکری هستید که دیگران در مورد شما دارند. بسته به اینکه نسبت به چه چیزی حساس هستید (ظاهر، شغل، هوش و یا توانایی مکالمه)، ترس شما نیز در همان زمینه نمایان میشود.
اضطراب دبرا از نظر اجتماعی از او فردی ناشی میسازد. هرچند که او در زمان آرامش تواناییهای اجتماعی بالایی دارد، اما در اغلب موقعیتهای اجتماعی آنقدر مضطرب میشود که نمیتواند از آنها استفاده کند. او ثبات خود را از دست میدهد. احساس خجالت میکند و کنار میکشد. این بدان معنی نیست که دبرا خودش را فردی متفاوت میداند، بلکه تنها خودش را از نظر اجتماعی ناتوان مییابد.
hedgehog
دبرا: میدانم که با ورود به موقعیتهای اجتماعی مضطرب میشوم. اضطراب شرمآور است. واقعاً معذب هستم و دیگران را نیز معذب میکنم. به محض اینکه وارد جمعی میشوم، میدانم که قرار است گند بزنم. کار اشتباهی میکنم و یا حرف اشتباهی میزنم. فقط دلم میخواهد به گوشهای خلوت پناه ببرم. دبرا همواره خودش را با دیگران مقایسه میکند. فلان شخص ظاهر بهتری دارد و فلان شخص باهوشتر و جالب توجهتر است.
یکی از نتایج اصلیِ این اضطراب، ناتوانی در مدیریت یک مکالمه است. دبرا میخواهد به شکلی مناسب و به راحتی حرف بزند، بخندد و سؤال بپرسد، اما قادر به این کار نیست.
hedgehog
دبرا فقط به دلیل ویژگیهای سطحی است که احساس طردشدن میکند. شکلی که خودش را از آن طریق به دیگران معرفی میکند، به او احساس خوبی نمیدهد. هرچند که دبرا گرفتار تلهٔ شکست نیست. به محض اینکه با دیگران ملاقات میکند و به آنها نزدیک میشود، همه چیز روبهراه است. او با روابط صمیمانه راحت است و هرچند که دوست پسری ندارد اما دوستان نزدیکِ زیادی دارد. دوستان دبرا او را در برابر احساس بیارزشبودن و تنهایی تسکین میدهند. طرد اجتماعی به ویژگیهای «بیرونی» مرتبط میشود اما تلهٔ شکست به ویژگیهای «درونی» مربوط است.
hedgehog
اینکه احساس «مستثنی» بودن و یا «ناخوشایند» بودن میکنید، خود را از دنیا طردشده میدانید. این دو مورد، انواع طرد اجتماعی هستند. البته گاهی به صورت ترکیبی بروز پیدا میکنند و شما نیز ممکن است دچار هردوی آنها باشید.
hedgehog
آدام: سی و پنج ساله. او با تنهایی مشکل دارد.
از همان ابتدا ویژگی انزوا را در آدام دیدیم. به نظر میرسد خودش را حفظ میکند تا در جدایی و انزوا باقی بماند. او به اندازه دبرا قادر به بیان مشکلش نیست اما مشکل او نیز تنهایی است.
آدام احساس «استثناء» بودن میکند. او میگوید، «احساس میکنم به هیچ کجا تعلق ندارم.» تعداد کمی دوست دارد و گهگاهی آنها را می بیند اما سالهاست که خیلی کمتر از آنها خبر دارد.
آدام: میترسم کارم تا ابد به تنهایی بکشد. در محیط کارم احساس غریبی میکنم و زندگی شخصیام نیز کوچک و کوچکتر میشود. احساس میکنم که به هیچ کجا تعلق ندارم. من همیشه بیرون از ماجرا هستم و به درونِ گود مینگرم.
آدام میتواند در سطحی صمیمی ارتباط برقرار کند. در گذشته نیز با دوستان و معشوقههایش روابط نزدیکی داشته است. اگرچه که ملاقات با افراد را کنار گذاشت و به غیر از شغلش وابسته به هیچ گروه یا سازمان دیگری نیست. او نیز همچون دبرا از موقعیتهای اجتماعی دوری میکند.
hedgehog
هرچه جلوتر رفتیم دیدیم که دبرا از اغلب موقعیتهای اجتماعی دوری میکند: «آنها مرا بیش از حد مضطرب میکنند. او در هنگام اضطراب نمیداند که چه بگوید و کلماتی بیمعنی بهکار میبرد. او خودش را جذاب نمیداند و انتظار ندارد که مردان از نظر جنسی جذب او شوند. (باز هم تعجب کردیم چرا که دبرا فوقالعاده زیبا بود.)
دبرا با اشکی که از چشمانش جاری میشد، احساسش را به ما گفت: «در روابط اجتماعیِ بزرگسالیام احساس شکست میکنم.»
hedgehog
این نکته به ما یادآوری شد که یک شخص هر نوع برخورد و شخصیتی که با ما دارد، لزوماً در سایر موقعیتهای اجتماعی نیز به همین شکل نیست. افراد در جمع میتوانند بسیار خجالتی و ناشی باشند.
hedgehog
۱۱. من با دیگران سازگار نمیشوم
(تلهٔ طرد اجتماعی)
دبرا: بیست و پنج ساله. او در موقعیتهای اجتماعی احساس اضطراب و بیارزشی میکند.
در اولین جلسهای که داشتیم، دبرا از عدم رضایتش نسبت به زندگی اجتماعی اش به ما گفت. از زمان اتمام دانشگاه با کلاقات کردن با دیگران مشکل دارد.
دبرا: هفت ماه است که با هیچکس قراری نگذاشتهام. واقعاً کسی را ندیدهام که دلش بخواهد با من قرار بگذارد.
معالج: معمولاً کجا با افراد ملاقات میکنی؟
دبرا: این خودش بخشی از مشکل است. واقعاً از رفتن به خیلی جاها برای ملاقات با دیگران متنفرم. خجالتی خستم. نمیتوانم با دیگران حرف بزنم. از آنها انتظار ندارم که مرا دوست داشته باشند.
hedgehog
الیزابت پس از طلاقش فوراً با دو مردِ سرد و بیعاطفهٔ دیگر تکرار کرد. او میگوید: «گویا مجبورم آنقدر این الگو را تکرار کنم تا کاملاً آن را یاد بگیرم.» او همچنان خود را مجذوب مردان خودپرست میبیند اما اکنون در برابر آنان مقاومت میکند. اخیراً الیزابت به فردی به نام مارک علاقهمند شده است. این اولین رابطهای است که او نه تنها عشق می ورزد بلکه دریافت کنندهٔ عشق نیز هست. خودش میگوید: «به مارک اجازه میدهم تا از من مراقبت کند. به نظرم خندهدار است که دارم یاد میگیرم که چگونه عشق دریافت کنم. اما چنین اتفاقی واقعاً در حال وقوع است. من در حال یادگیری دریافتِ عشق هستم.»
hedgehog
الیزابت همسرش جاش را ترک کرد. هرچند که ما هیچ تلاشی در جهت تغییر تصمیمش نکردیم و بلکه حمایتش نیز کردیم. ما معتقدیم که هر فردی میبایست رابطهای ناامیدکننده و ناخشنود را رها کند. الیزابت برای مدتی طولانی تلاش کرد تا روابطش با جاش را بهبود ببخشد اما فایده ای نداشت. با ماندنش در این رابطه احتمالاً تا آخر عمرش همچنان سرخورده و ناراضی باقی میماند. جاش آنقد ها هم الیزابت را دوست نداشت تا به خاطرش دست به تغییر بزند.
hedgehog
هرچه در کودکی بیشتر آسیب دیده باشید، به تلاش بیشتری نیاز دارید. این یک بی عدالتیِ دیگر در میان سلسله بی عدالتی های علیه شماست. اگر در کودکی به شکلی جدی آسیب دیدهاید، ممکن است به کمک جدی تری نیاز داشته باشید.
hedgehog
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۲۹ صفحه
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۲۹ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۵۰%
تومان