بریدههایی از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید
نویسنده:جفری ای. یانگ، جانت اس. کلوسکو
مترجم:ساره حسینی عطار
انتشارات:انتشارات شمشاد
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۵۹۷ رأی
۳٫۷
(۵۹۷)
طرف مقابل هرکاری انجام داد، شما با آرامش مجدداً نظر خود را بیان کنید. اجازه ندهید طرف مقابل شما را به موضع دفاعی بکشاند. در نظر خود پابرجا بمانید. خونسرد باشید. داد و فریاد نکنید. وقتی آرام و خونسرد هستید قدرت شما از زمانی که داد و فریاد میکنید بیشتر است. فریادکشیدن از نظر روانی، نشانهای از مغلوبشدن است. سعی کنید به طرف مقابلتان حمله نکنید. فقط کاری که انجام دادهاند و شما را ناراحت کرده است بیان کنید.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
دیگران وقتی به حرف شما گوش میدهند که در جایگاه شنوندهٔ پذیرا قرار بگیرند. اگر آنها را عصبانی کنید، درمقابلتان گارد میگیرند و فریاد میکشند. وقتی صحبت خود را با بیان موضوعی مثبت آغاز میکنید، پذیرش حرفتان برای شنونده بیشتر میشود.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
تمرین کنید به جای اینکه اینقدر سازشکار باشید، کمی با دیگران مقابله کنید. هرگاه خشمگین شدید به روشی مناسب آن را بروز دهید. بیاموزید وقتی کسی از شما عصبانی، ناراحت و یا رنجیده است، کمی راحتتر باشید. باید یاد بگیرید که خشم خود را به روشی مناسب و سازنده بیان کنید. به جای اینکه اجازه دهید این خشم مدام شما را کنترل کند، باید یاد بگیرید که از این خشم برای بهبود رابطه استفاده کنید.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
از کلمهٔ «من» برای بیان احساستان استفاده کنید. (خیلی از افرادی که تحت انقیاد هستند از ضمیر «من» استفاده نمیکنند. به جای اینکه بگویند «من...» عصبانی میشوم اگر ....، میگویند آدم عصبانی میشود اگر ...). اینکه از جایگاه خودتان، درمورد احساستان حرف بزنید مهمترین بخش از خوداظهاری است. این موضوع بسیار کاربردی است. کسی نمیتواند دربارهٔ احساساتتان با شما بحث کند. اگر بگویید: «حق با من است و تو اشتباه میکنی» طرف مقابل میتواند با شما بحث و کند اما اگر بگویید: «من عصبانی میشوم وقتی فلان کار را میکنی» هیچکس نمیتواند با شما بحث کند. کسی نمیتواند بگوید: «نه تو عصبانی نمیشوی». با بیان احساس خود، به طرف مقابل میفهمانید آنچه که اهمیت دارد، احساس من است.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
اولویتهای خود را در بسیاری از جنبههای زندگی مثل: فیلم، غذا، سرگرمی، سیاست، بحثهای موجودو غیره شکل دهید. درمورد خود و خواستههایتان فکر کنید. این کار نیازمند تغییر در توجهات شماست. به جای اینکه تمام انرژی روحی خود را صرف فهمیدن خواست و حس دیگران کنید، توجه خود را معطوف به احساسات و خواستههای خود بکنید. به چیزی که ترجیح میدهید فکر کنید.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
تیموتی: به نظر میرسد که مدیر مجموعه به دلایلی از من خوشش نمیآید و گاهی اوقات کارهایی میکند که مرا شرمسار میکند. یک روز در جلوی مشتریان و سایر کارمندان با من تندی کرد و دستور داد که بایستم و مانند کارکنان دونپایه، لباسها را تا بزنم.
پزشک: شما چه کردید؟
تیموتی: من دستورش را اجرا کردم و لباسها را تا زدم.
طبیعتاً چنین رفتارهایی، موجب روشنشدن آتش خشم میشود. تیموتی این خشم را بر سر سایر کارکنان و زیردستانش خالی کرد.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
ممکن است در محل کار تحت انقیاد کسی باشید و سپس عقدهٔ خود را بر سر دیگران خالی کنید. تیموتی چنین رفتاری دارد. او مدیر بخش پوشاک مردانه در یک فروشگاه بزرگ است. او خود را تحت انقیاد مدیر مجموعه قرار داده است و مدام سعی دارد تأیید او را کسب کند اما منفعتی دریافت نمیکند.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
شاید برای مدت طولانی خشم خود را فرونشانید، ولی بعد این خشم را به صورت انفجاری و ناشایست در یک جا بروز میدهید. مثلاً شاید رئیستان کار زیادی به شما میدهد و شما هم اعتراض نمیکنید و خشم خود را فرو میخورید، اما ناگهان در یک جلسهٔ کاری این خشم فوران میکند یا در هنگام سروکلهزدن با مشتری یا زیردستانِ خود بسیار پرخاشگر میشوید. چنین رفتاری، حرفهای نیست و وجههٔ شما را خراب میکند. اگرچه احتمال بیشتری وجود دارد که خشم خود را از طریق پرخاش منفعلانه بروز دهید.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
او حتی در بیان دستور به زیردستان خود مشکل دارد زیرا به شدت سعی میکند آنها را راضی نگه دارد و نمیتواند اقتدار لازم را داشته باشد. وقتی که زیردستانش کارشان را خیلی خوب انجام نمیدهند آنها را تحسین میکند و آزادیهای زیادی به آنان میدهد. او کارهای کسلکنندهای که در اصل باید کارمندانش انجام دهند را خودش انجام میدهد. وقتی کارمندانش درخواست غیرمنطقی از او میکنند، برای الیزابت سخت است که جواب منفی به آنها بدهد. طبیعتاً آنها هم از این موقیعت سوءاستفاده میکنند.
قطعاً شما از انقیاد خود در محل کار عصبی و خشمگین هستید اما به ندرت خشم خود را مستقیماً بروز میدهید.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
پدر کارلتون فرزندی میخواست که مطابق با تصورات خودش باشد. وقتی هم که کارلتون دربرابر امیال او مقاومت میکرد، مورد انتقاد پدرش قرار میگرفت. کمی بعد، کارلتون اینطور آموخت که اگر خواستههای خود را به زبان بیاورد کار بدی انجام داده است. این احساس تا سالها با او بود و همانطور که بزرگتر میشد، هرگاه خواستههای خود را در اولویت قرار میداد به شدت خود را مورد سرزنش قرار میداد.
او با زنی ازدواج کرد که رفتارش مانند پدرش بود. اریکا [همسر کارلتون] هم ذهنیاتی داشت که کارلتون باید منطبق بر آنها میبود. وقتی او از این ذهنیات منحرف میشد، مورد شکایت و بددهانی قرا میگرفت. اریکا نیز مانند پدر کارلتون، او را از نواختن پیانو منع میکرد و او را مجبورمیکرد که با جدیت بیشتری در حرفهٔ پدرش تلاش کند.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
در خلال انقیاد، احتمالاً هروقت که کمی توجه به فردیتِ خود نشان میدادید یکی از والدینتان به شدت شما را نکوهش و سرزنش میکردند.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
گاهی اوقات، افرادی که تحت انقیاد هستند در طول درمان یا به دلایل دیگر، شروع به اظهارِ خود کرده و از حقِ خود دفاع میکنند. وقتی این اتفاق میافتد، اغلب به شدت احساس گناه میکنند. بخشی از کارکرد تلهٔ انقیاد این است که به شما این باور را القاء میکند که با مطرحکردن نیازهای خود [و اولویت بخشیدن به آن] کار اشتباهی را انجام میدهید. بهترین کار این است که درمقابلِ این حس گناه مقاومت کنید و مدام نیازهای خود را اظهار کنید. تا زمانی که اعتماد به نفستان بیشتر نشود، این خشم مسئلهٔ بغرنجی برایتان خواهد بود حتی اگر متوجه عواقب ناگوار آن نباشید.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
شاید از شنیدن این جمله تعجب کنید اما خشم، جزئی از روابط سالم است. خشم یک نشانه است از این که احتمالاً یک چیز درست در سرجایش نیست و طرف مقابل کاری غیرمنصفانه انجام میدهد. خشم در اصل باید ما را بر آن دارد که درپی اصلاح شرایط برآییم. وقتی که خشم چنین تأثیری داشته باشد، مفید و خوب خواهد بود. پس زمانی که خشم خود را سرکوب و از ابراز حس خود اجتناب میکنید و به خودتان توجه نمیکنید، در حقیقت نشانهٔ طبیعی بدن خود را نادیده گرفته و قادر به اصلاح شرایط نیستید.
اغلب مشکل این است که نمیدانید چطور و به چه روشی باید خشم خود را به دیگران اظهار کنید. ممکن است به خاطر موضوعی که به نظر جزئی و کوچک میآید طوری خشمگین شوید که اصلاً نیاز به آن همه خشم ندارد.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
به طور اخص، خشم از جایی نشئت میگیرد که شما مجبور شوید بارها و بارها خواست خود را فدای خواستههای دیگران کنید. وقتی نیازهای شما مدام سرکوب شوند، به وجود آمدن احساسِ خشم بدیهی و ناگزیر است. ممکن است احساس کنید که تحت کنترل هستید و از شما استفادهٔ ابزاری میشود و دیگران برای منافع خود از شما استفاده میکنند یا ممکن است حس کنید که کسی برای خواستههای شما ارزشی قائل نیست.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
یک باور غلط در شما وجود دارد و آن این است که شما برای افرادی که شما را تحت سلطه و انقیاد خود دارند، قدرتی بیش از آنچه که دارند متصورید. هرکس که شما را تحت انقیاد درآورده است مثل زن، شوهر یا والدین، در حقیقت تسلط کمی بر شما دارد. شما این قدرت را دارید که به انقیاد خود پایان دهید.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
او همواره در تلاش بود تا همسرش را راضی کند اما هرچه بیشتر تلاش میکرد، همسرش نیز بیشتر طلب میکرد. همین طلبکردن بیشتر، کارلتون را خشمگین میکرد. اما هرگاه خشمگین میشد بلافاصله احساس گناه میکرد و دوباره تلاش مضاعف میکرد تا همسرش را راضی و خشنود کند. به همین ترتیب او مدام در حرکت مابین خشم از همسر و احساس گناه از این خشم بود.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
اغلب از بیمارانی که درگیر تلهٔ انقیاد شدهاند این عبارات را میشنویم که آنها برای چیزی که میخواهند نمیجنگند زیرا به نظر میرسد خواستهشان جزئی است. اما وقتی همین خواستههای جزئی را کنارهم میگذاریم، میبینیم که زندگی پایان یافت و فقط کمی از خواستههای شما در آن برآورده شد.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
توانایی خدمتکردن به مردم نقطهٔ قوت افراد ایثارگر است. ممکن است شما مهارتهای قابل ملاحظهای در کمک به دیگران داشته باشید و در شغلی باشید که به کمکرسانی به مردم اهتمام دارد. اما یکی از نقاط ضعفتان این است که اغلب، به چیزی که خودتان میخواهید نمیرسید. بسیار پیش میآید که در مورد خواستههای خود کمرو و ساکت هستید.
این انقیاد، عزت نفس شما را کاهش میدهد. در روابط خود حس نمیکنید که شما هم مانند دیگران حقوقی دارید. همه دارای حق هستند به جز خودتان.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
به جای یک کنشگر تبدیل به یک واکنشدهنده شدهاید. احساس میکنید که برای حال مشکلتان نمیتوانید کاری انجام دهید. فقط منتظر ایستادهاید تا اوضاع به طور ناگهانی و معجزهآسایی بهتر شود.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
غلبه بر تلهٔ شکست بیشترین پاداش را در پی دارد
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۲۹ صفحه
حجم
۳٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۲۹ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۵۰%
تومان