بریده‌هایی از کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست (راهی به سوی موفقیت واقعی)

جوانی که رویا ندارد، اصلاً جوان نیست و باید رویا و هدف داشت تا بتوان رشد نمود. آینده مال کسانی است که اهداف بزرگ دارند.

هر وقت در طول روز سخت‌تر کارکنید، شب‌ها رویاهایتان واقعی‌تر می‌شوند

باارزش‌ترین چیز در دنیا زمان است؛ ولی مانند تیر رهاشده از کمان هرگز برنمی‌گردد.

من همیشه می‌گویم، قانع بودن و تن‌آسایی علامت پایان همه‌چیز است.

کسی که از اشتباه می‌ترسد و نمی‌خواهد با چالشی روبه‌رو شود هرگز مزه موفقیت را نخواهد چشید.

احمقانه است اگر از ترس خارها نتوانی شاخه‌ی رز را بچینی.

این یک توهین بزرگ به اخلاق کاری است که فکر کنید کار کردن فقط عرق ریختن و تلاش برای کسب نتایج مالی هست، درصورتی‌که باید به آن به‌عنوان عامل موفقیت، کامیابی، رشد شخصیت و بهبود جامعه بنگرند.

مشکل زمانی رخ می‌دهد شخصی که به آن جایگاه تعلق ندارد و یا کار نمی‌کند یا آن را به‌درستی انجام نمی‌دهد، صندلی را بگیرد. به‌اصطلاح، هرکسی جایگاه و صندلی درخور و شایسته‌ی خود را دارد و وقتی افراد درجایی که به آن‌ها تعلق دارد هستند جامعه به‌خوبی عمل می‌کند، همه‌چیز آرام است و یکنواخت پیش می‌رود.

اگر می‌خواهید در اوج باقی بمانید، باید سخت‌تر از کسانی که از شما عقب‌ترند کارکنید. اگر به تن‌آسایی فکر کنید و ازخودراضی شوید افرادی که از شما عقب‌ترند تلاش خواهند نمود تا از شما جلو بزنند.

«اگر به مکانی پر از ریسک بروید، وقتی خوب به همه‌جا نگاه کنید متوجه می‌شوید ریسکی وجود ندارد.»

یک سطل خالی خیلی سروصدا دارد اما یک سطل پر کاملاً ساکت است و هیچ سروصدایی ندارد.

اگر کسی از ظرفیت و توانایی واقعی خود استفاده کند، سخت تلاش کند، هر چیزی امکان‌پذیر خواهد بود.

کشاورز از کارگر مزرعه می‌خواهد که شالیزارها را وجین کند و کارگر به مزرعه رفته و تمام‌روز مشغول این کار است؛ اما روز بعد کشاورز دوباره علف‌های هرز را می‌بیند. او می‌تواند بارها و بارها کارگر مزرعه را بفرستد تا آن‌ها را حذف کند. ولی تا زمانی که کشاورز شخصاً برای وجین کردن علف‌های هرز نرود، همیشه مقداری علف هرز در شالیزارها باقی خواهد ماند. چرا؟ به خاطر آنکه کشاورز به‌عنوان مالک شالیزار علاقه‌ی زیادی به زمین خود دارد و نگران آن است، اما کارگر به خاطر اینکه مالک نیست چنین نگرانی ندارد.

کمک به دیگران یک روز بارانی، مورچه‌ای گرفتار جریان آب شد و به‌جایی رانده شد، خوشبختانه کبوتری که در آن حوالی پرواز می‌کرد او را دید. دلش به حال مورچه سوخت و یک برگ را جلوی مورچه قرارداد تا نجات پیدا کند. چند روز بعد همان کبوتر روی شاخه‌ی درختی در حال چرت زدن بود. یک شکارچی به او نزدیک شد و او را هدف گرفت، مورچه که به‌طور اتفاقی ازآنجا می‌گذشت، متوجه شد و فوراً پای شکارچی را گاز گرفت. شکارچی از شدت درد اسلحه‌اش را انداخت و شروع به فریاد زدن کرد، این کار باعث شد که کبوتر بیدار شده و پرواز کرده ازآنجا دور شود. مورچه به این طریق لطف کبوتر را جبران کرد.

رسیدن به نبوغ تا ۹۹% به تلاش شما بستگی دارد؛ و برای تبدیل‌شدن به یک نابغه در رشته و حرفه‌ی خود باید خود را در آن رشته یا حرفه غوطه‌ور سازید.

رویاها نیروهایی برای تغییر جهان هستند.

هیچ‌چیز غیرممکن نیست تنها عدم سرسختی شماست که کار را غیرممکن می‌سازد.

شما با قدرت فکری می‌توانید آینده‌ی خود را بسازید. احیاناً اگر در برابر دیگران احساس حقارت می‌کنید علت آن است که افکارتان منفی است و خود را بسیار معمولی می‌پندارید

افرادی که می‌گویند «این کار ممکن نیست» یا «اگر شکست بخوریم چه می‌شود و چه‌کار باید کرد؟» صلاحیت ندارند تاجر و بازرگان شوند. اگر تنها ۱% شانس موفقیت وجود داشته باشد یک تاجر واقعی آن ۱% را به‌صورت جرقه‌ای می‌بیند که می‌تواند آتشی را برافروزد.

مهم نیست که چه‌کاری انجام می‌دهید، هر کاری که انجام می‌دهید خود را وقف آن کنید؛ و اگر شما بتوانید خود را به خاطر منافع جامعه وقف کنید، همین کافی است.

دین مسیحیت درباره‌ی حس نظارت صحبت می‌کند، حسی که به شما می‌گوید هر چه شما در این دنیا دارید مال شما نیست. بلکه به امانت نزد شما سپرده‌شده‌اند. این گفته باعث می‌شود مراقب چیزهایی که دارید و نحوه‌ی مصرف آن‌ها برای کمک به دیگران باشید.

. هدف از رقابت از بین بردن حریف و حذف حریف نیست. رقابت باید موجب بهتر شدن زندگی همه‌ی شرکت‌کنندگان شود، رقیب واقعی می‌تواند حتی از یک دوست یا معلم برای شما بهتر باشد.

چه چیزی بیشتر از کار سخت خلاقیت را افزایش می‌دهد.

این سؤالات از خودتان می‌توانید وارد مسیر نوآوری شوید. «آیا من تمام تلاش خود را کرده‌ام؟» «آیا شرایط فعلی ایده‌آل است؟» «می‌توانیم یک محصول بهتر بسازیم؟» «آیا می‌توان روشی بهتر از این پیدا کرد؟» چنین سؤالاتی خلاقیت‌های پنهان و نهفته‌ی شمارا بیدار و تحریک می‌کند و هر چه بیشتر کاوش کنید نتایج بهتری حاصل خواهد شد.

زندگی دنیوی سراسر رنج است و جاده‌ای صاف و پر از گل‌های زیبای رز نیست و حتی اگر پر از گل رز هم بود فراموش نکنید که گل رز پر از تیغ‌های بُرّنده است؛ اما احمقانه است از ترس خارها نتوانی شاخه رز را بچینی. موفقیت از آن‌کسانی است که از مبارزه با تیغ‌های تیز و بُرّنده وحشتی ندارند

اگر به اسم کسی اشاره شود، شما فوراً چهره، صدا و شخصیت، موقعیت، سابقه و شاید نقاط ضعف و قوت او را به خاطر خواهید آورد؛ بنابراین یک نام، یک شخص است. اگر کسی به «نرون امپراطور روم» اشاره کند، شما بلافاصله راجع به کارهای ناپسند او فکر می‌کنید. اگر کسی به «آلبرت شوایتزر» اشاره کند، فوراً به یاد کارهای انسان دوستانه‌ی او می‌افتید؛ بنابراین به شما نشان داده شد که چه گونه یک نام مهم است