بریده‌هایی از کتاب ۳۰ سالگی

وقتی افراد در سنین بالا ازدواج می‌کنند، زندگی مشترکشان کمتر بر سر مطالب بی‌ارزش بهم می‌خورد. بنابراین زندگی مجردی خود را جشن بگیرید و آنقدر به خودتان فشار نیاورید. وقت بسیار است و جالب اینکه هرچه احساس بهتری از زندگی مجردی داشته باشید با افراد بیشتری هم برخورد خواهید داشت. هیچ چیز گیراتر از این جمله اثرگذار نیست که: «من عاشق زندگی‌ام هستم».

خبر خوش این است که هرچه سن بالا می‌رود، شادی بیشتر می‌شود! (تحقیقات نشان داده است که برخلاف انتظاراتمان زمانی‌که مسن‌تر می‌شویم شادتر می‌شویم. شاید هرچه مسن‌تر می‌شویم بیشتر از زندگی بهره می‌بریم و یاد می‌گیریم که بیشتر به اموری بپردازیم که ما را خوشحال می‌کنند و آنهایی را که شادی‌آفرین نیستند رها می‌کنیم.

وقتی‌که زندگی کمی جدی می‌شود و شما هم باید کمی جدی‌تر به آن بیاندیشید.

زندگی خود را تبدیل نکنید به سریال‌های تلویزیونی پراز مشکل و تصنعی: وقتی راه‌حلی برای مشکلات می‌یابید، سریال عاطفی‌تان را متوقف کنید. سعی کنید مشکلات را بزرگ‌تر از آنچه هستند جلوه ندهید، یعنی با ناله و زاری نگویید که وضعیت بدی دارم. به‌جای این عمل، برای رفع مشکلات کاری انجام دهید. * خود را باور کنید: اتفاقات خوبی رخ می‌دهند. بپذیرید که در وقوع آنها تأثیر داشته‌اید. اگر فکر می‌کنید که ترقی در زندگی به بخت‌واقبال و موقعیت مربوط می‌شود، تجدید نظر کنید. تصدیق کنید که پیشرفت شما در زندگی به این خاطر است که در کارتان شگفت‌انگیزید.

! اما قدم‌های کوچک می‌توانند راهنمای خوبی جهت زندگی شغلی کامل شما باشند.

در سال ۱۹۷۹ از دانشجویان هاروارد سؤال شد که آیا بعد از فارغ‌التحصیلی، اهداف مکتوب روشنی دارند که بخواهند به آن برسند؟ از کل دانشجویان ۳% اهداف مکتوب داشتند، ۱۳% اهداف غیرمکتوب و ۸۴% اصلا هدفی نداشتند. ۱۰ سال بعد افرادی که جزء آن ۳% بودند ۱۰ برابر پردرآمدتر و ثروتمندتر از بقیه ۹۷% بودند. همین انگیزه‌ای است برای شما که اهدافتان را مکتوب کنید.

برای اینکه به خود انگیزه بدهید، همیشه نظری به بُردهای کوچک خود داشته باشید و آنها را جشن بگیرید.

گر قرار باشد تمام وقت جلوی چشم یکدیگر باشیم، رابطه خیلی خسته‌کننده می‌شود: تنها اگر شمابخواهید چنین می‌شود. روابط زناشویی مستلزم سخت کوشی است و اگر شما تمام نیروی خود را صرف کارهای خانه کنید، چیزی نمی‌گذرد که جان کندنهای خانگی بر عشق و جوش و خروش عاشقانه غلبه می‌کند. قرار ملاقات‌هایی بیرون از خانه با هم بگذارید، حتی اگر رفتن به یک «تریای» نزدیک خانه باشد. هر روز زمان ویژه‌ای به رابطه خود اختصاص دهید و مزیت‌هایی را که از بیشتر دیدن یکدیگر نصیبتان می‌شود بخاطر بیاورید. با هم از خواب بیدار شوید و گاه و بی‌گاه با مهربانی یکدیگر را در آغوش بگیرید و در صبح روز تعطیل روزنامه‌ها را با هم بخوانید.

"اگر واقعآ می‌خواهم از کارم لذت ببرم باید یک معمار باشم" و مغزتان می‌گوید: "خودت را مسخره نکن. اگر این عمل خطیر را انجام دهی چگونه می‌خواهی کرایه‌ی خانه را بپردازی یا پول برای تعطیلات پس‌انداز کنی؟" به آنچه که از آن می‌ترسید، فکر کنید. آیا رسیدن به اهدافتان کار سختی است؟ آیا هدفی را برای خود تعیین کرده‌اید که خیلی بزرگ است؟ چه‌کار می‌توانید بکنید تا آن را به قطعات کوچک‌تر تقسیم کنید تا تک‌تک به‌سوی‌شان حمله‌ور شوید؟ قدم‌های کوچکی را به‌طرف هدفتان بردارید و به خودتان حتی برای کوچک‌ترین پیشرفت پاداش دهید. ببینید آیا می‌توانید

تحقیقاتی که از روابط زناشویی به دست آمده نشان می‌دهد که دلیل اصلی طلاق مسایل مادی است و اینکه ۴۰% ازدواجها پول را دلیل اصلی عدم توافق با یکدیگر می‌دانند.

اندوه سی سالگی می‌تواند تا اندازه‌ای مشکل باشد. این اندوه می‌تواند آرام‌آرام بر روی شما بخزد ــ شما ناخشنودی و سرخوردگی مبهمی در زندگیتان احساس می‌کنید، اما نمی‌توانید مشخص کنید که چه تغییراتی نیاز است تا احساس شما را بهتر کند ــ یا اینکه این اندوه می‌تواند با شما شاخ‌به‌شاخ شود و مثل یک بحران ناگهانی باعث آزار شما گردد. برای یک دقیقه همه‌چیز بر وفق مراد است و دقیقه‌ای بعد از کارتان متنفرید، رابطه با دیگران برای شما ملال‌آور می‌شود، به‌سادگی همه‌چیز در رابطه با روش زندگی شما نادرست جلوه می‌کند و فکر می‌کنید که به برزیل فرار کنید و همه‌چیز را از نو بسازید.

بدون تفکر به گذشته‌تان نمی‌توانید آینده‌تان را ببینید. در حقیقت این گذشته شما بوده که شما را به جایی که اکنون هستید آورده و هرچند خوب یا بد لازم است قبل از این‌که بتوانید حرکتی کنید خود را با آن سازگار کنید.