بریده‌هایی از کتاب مطالعه ، سرخط (خلاصه کتاب)

عادت نکرده‌ایم مردم را در حال مطالعه در بخش‌های مختلف شهر ببینیم.

دوستی می‌گفت مهم نیست به چه بهانه‌ای سراغ کتاب می‌روید، همین که سراغ آن را می‌گیرید و مطالعه می‌کنید آگاهیتان افزایش پیدا می‌کند و تجربه را بدون تجربه کردن یاد می‌گیرید.

گاهی نصفه خواندن کتاب احساس عذاب وجدانی به همراه خودش دارد که ما را از خرید کتاب بیشتر هم منع می‌کند

کتاب کاغذی هیچ جایگزینی ندارد و حسی که بو و لمس کاغذ به انسان می‌دهد بخشی از محتوای کتاب است که اگر حذف شود گویی بخشی از متن اصلی حذف شده است.

مهم نیست به چه بهانه‌ای سراغ کتاب می‌روید، همین که سراغ آن را می‌گیرید و مطالعه می‌کنید آگاهیتان افزایش پیدا می‌کند و تجربه را بدون تجربه کردن یاد می‌گیرید.

کتاب ارزانترین راه برای دریافت آگاهی و تجربیات است

چرا باید کتاب بخوانیم؟

چه طور می‌توان این فرهنگ را بین مردم جا انداخت و عادت به کتابخوانی را به خانواده‌ها برد؟ هر کدام از ما می‌توانیم یک سفیر کتاب باشیم. با معرفی کتاب‌های خوب به دوستانمان یا قرض دادن کتاب‌های خودمان به آنها، قدمی در راه علاقه‌مند کردن افراد به کتاب و کتابخوانی برداریم.

تحقیقات جدید نشان می‌دهد که افراد دیگر تمایلی برای خواندن متن‌های طولانی ندارند و متن‌های کوتاه را ترجیح می‌دهند. شاید همین موضوع یکی از دلایل به وجود آمدن پدیده‌ی جدیدی به نام میکروکتاب بوده است.

کتاب همیشه یکی از ارزشمندترین دارایی‌های انسان بوده است. کتاب وسیله‌ای برای انتقال تجربیات و آگاه کردن افراد است و هرچه میزان آگاهی در جامه‌ای بیشتر باشد درصد موفقیت کل جامعه هم افزایش پیدا می‌کند و مردم چون از تجربیات قدیم آگاهند سرنوشت بهتری برای خود می‌آفرینند.

فرهنگ کتابخوانی یعنی کتاب بخشی از زندگی افراد شده باشد.

پسر من در آمریکا به دنیا آمده است. از دبستان به آنها یاد داده‌اند که باید کتاب بخوانند. پسرم معمولا تکلیفی در خانه برای انجام دادن به جز هفته‌ای دوبار و آن هم فقط درس ریاضی نداشت و در عوض با روش‌های مختلف سعی می‌کنند تا عادت کتاب خواندن را در آنها نهادینه کنند

کتاب همه شرایط لازم و کافی به عنوان یک دوست خوب را دارد. فقط کافی است که آن را بخواهید و بخوانید.

مثلا پازل‌های سفید به بچه‌ها می‌دهند که در ازای یک ساعت کتاب خواندن اجازه داشتند یک قطعه از پازل را رنگ کنند و در پایان سال هر بچه‌ای که پازل بیشتری رنگ کرده بود جایزه می‌گرفت و توسط کادر مدرسه و گاهی اعضای دولت تشویق می‌شد. در کتابخانه‌ها هم فضای مخصوص بچه‌ها وجود دارد حتی جالب است بدانید بخشی مخصوص کودکان ۶ ماهه است که کارکنان کتابخانه برای آنها کتاب داستان‌هایی با نقاشی‌های بزرگ می‌خواندند به طوری که دختر کوچکم در طول هفته با اصرار می‌خواست که به آنجا برویم و کتاب بخواند.

هیچ چیز جایگزین کتاب و مطالعه نمی شود و همه روش ها را باید با هم و در کنار هم پیش ببریم.

به نظر شما ما برای گسترش فرهنگ کتابخوانی چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم؟ یکی از روش‌ها رها کردن کتاب در مکان‌های عمومی است به این صورت که هر کسی چندتا از کتاب‌های خودش را در مکان‌های عمومی می‌گذارد تا دیگران آن را بخوانند و در مکان عمومی دیگری رها کنند. و به همین ترتیب کلی کتاب در اختیار افراد زیادی قرار می‌گیرد. شاید فکر کنید که افراد کتاب‌ها را برمی‌دارند و به جای رها کردن آنها را به عنوان کتاب دست دوم می‌فروشند! در این صورت باید کمی مثبت فکر کنیم کسی که کتاب را دوباره رها نمی‌کند شاید برایش خیلی کاربردی بوده و این یک اتفاق بسیار خوب است.

می‌توانید از کتاب‌هایی که دوست دارید نسخه‌های جیبی تهیه کنید و همیشه همراهتان داشته باشید و هیچ فرصتی را برای مطالعه از دست ندهید. البته شاید کمی عجیب به نظر برسد. چرا که عادت نکرده‌ایم مردم را در حال مطالعه در بخش‌های مختلف شهر ببینیم. ولی خود ما هستیم که رفتارهای جامعه را شکل می‌دهیم پس باید با خودمان شروع کنیم.

پسر من در آمریکا به دنیا آمده است. از دبستان به آنها یاد داده‌اند که باید کتاب بخوانند. پسرم معمولا تکلیفی در خانه برای انجام دادن به جز هفته‌ای دوبار و آن هم فقط درس ریاضی نداشت و در عوض با روش‌های مختلف سعی می‌کنند تا عادت کتاب خواندن را در آنها نهادینه کنند. مثلا پازل‌های سفید به بچه‌ها می‌دهند که در ازای یک ساعت کتاب خواندن اجازه داشتند یک قطعه از پازل را رنگ کنند و در پایان سال هر بچه‌ای که پازل بیشتری رنگ کرده بود جایزه می‌گرفت و توسط کادر مدرسه و گاهی اعضای دولت تشویق می‌شد.

مطالعه را از کاری لوکس تبدیل به عادت کنیم.

ما برای گسترش فرهنگ کتابخوانی چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم؟ یکی از روش‌ها رها کردن کتاب در مکان‌های عمومی است به این صورت که هر کسی چندتا از کتاب‌های خودش را در مکان‌های عمومی می‌گذارد تا دیگران آن را بخوانند و در مکان عمومی دیگری رها کنند. و به همین ترتیب کلی کتاب در اختیار افراد زیادی قرار می‌گیرد.

کتاب کاغذی هیچ جایگزینی ندارد و حسی که بو و لمس کاغذ به انسان می‌دهد بخشی از محتوای کتاب است که اگر حذف شود گویی بخشی از متن اصلی حذف شده است.

اگر کتابی را نصفه خوانده و آن را رها کردید شاید مشکل شما نیستید و لازم نیست بابت این موضوع خودتان را سرزنش کنید. گاهی ذهنتان درگیر موضوع دیگری بوده و اجازه تمرکز به شما نمی‌داده است.

چرا که وقتی شما با نویسنده آشنا باشید بهتر با کتاب ارتباط برقرار می‌کنید.

چرا که وقتی شما با نویسنده آشنا باشید بهتر با کتاب ارتباط برقرار می‌کنید.

نمی‌شود کسی را پیدا کرد که بگوید کتاب خواندن بد است، اما افراد زیادی هستند که به علت نداشتن وقت کافی، خواندن کتاب را از برنامه زندگی‌شان حذف می‌کنند غافل از اینکه این یار مهربان می‌تواند نکاتی به ما بیاموزد که تاثیرات معجزه آسایی در زندگی داشته باشد.

کتاب بهترین دوست است. آیا این جمله غریبی است؟ احتمالا شما دوستان زیادی داشتید و دارید. چند نفر از آن‌ها دوست واقعی برای شما بودند؟ به این معنی که رک و رو راست مسائل را برای شما باز کردند و به شما چیزهای خوب و مفید آموختند (چه برای شما خوشایند باشد و چه ناخوشایند). آیا واقعا از هم‌نشینی با بیشتر دوستان خود احساس خوب دارید و آرامش می‌گیرید؟ به شما پیشنهاد می‌کنیم که یک بار کتاب را به عنوان دوست صمیمی خود برگزینید. کتاب همه شرایط لازم و کافی به عنوان یک دوست خوب را دارد. فقط کافی است که آن را بخواهید و بخوانید.

ما چقدر کتاب می‌خوانیم؟

کتاب بهترین دوست است. آیا این جمله غریبی است؟ احتمالا شما دوستان زیادی داشتید و دارید. چند نفر از آن‌ها دوست واقعی برای شما بودند؟ به این معنی که رک و رو راست مسائل را برای شما باز کردند و به شما چیزهای خوب و مفید آموختند (چه برای شما خوشایند باشد و چه ناخوشایند). آیا واقعا از هم‌نشینی با بیشتر دوستان خود احساس خوب دارید و آرامش می‌گیرید؟ به شما پیشنهاد می‌کنیم که یک بار کتاب را به عنوان دوست صمیمی خود برگزینید. کتاب همه شرایط لازم و کافی به عنوان یک دوست خوب را دارد. فقط کافی است که آن را بخواهید و بخوانید.

هر کدام از ما می‌توانیم یک سفیر کتاب باشیم. با معرفی کتاب‌های خوب به دوستانمان یا قرض دادن کتاب‌های خودمان به آنها، قدمی در راه علاقه‌مند کردن افراد به کتاب و کتابخوانی برداریم.

کتاب وسیله‌ای برای انتقال تجربیات و آگاه کردن افراد است و هرچه میزان آگاهی در جامه‌ای بیشتر باشد درصد موفقیت کل جامعه هم افزایش پیدا می‌کند و مردم چون از تجربیات قدیم آگاهند سرنوشت بهتری برای خود می‌آفرینند.