بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سوءتفاهم | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سوءتفاهم

بریده‌هایی از کتاب سوءتفاهم

نویسنده:آلبر کامو
انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۳.۶از ۲۹۴ رأی
۳٫۶
(۲۹۴)
من برای یافتن آن سرزمینی که مسائل دشوار را خواهد کشت خیلی عجله دارم.
usofzadeh.ir
با جنایت اولی، هیچ چیز شروع نمی‌شود. جنایت اولی چیزی است که تمام می‌شود. و بعد، اگر موفقیت نادر باشد جنایت‌های بعدی در سال‌های درازی اتفاق می‌افتد؛ و عادت به وسیله خاطره تقویت می‌گردد.
𝑴𝒂𝒔𝒖𝒎𝒆
داستان‌هایی هم هست که همیشه بد شروع می‌شود و هیچ کس نمی‌تواند چیزی از آن درک کند
Nilch
مارتا: شغل؟ ژان: بی‌شغل. مارتا: آدم باید خیلی پولدار باشد، یا خیلی بی‌چیز، تا بتواند بی‌هیچ شغلی زندگی کند.
N_ZAHEDI
هیچ روحی به طور کامل جانی نیست و بدترین جنایتکاران هم ساعاتی را می‌شناسند که در آن خلع سلاح می‌شوند
N_ZAHEDI
ژان: من هم الان شما را بخشیدم. راستش را بخواهید گمان می‌کنم صمیمیت اناً ایجاد نمی‌شود. باید به خاطر آن فداکاری کرد و اگر حالا، به نظر شما همه چیز میان ما روشن شده است، من باید خوشحال باشم.
nafis
مردها هرگز نمی‌دانند که چطور باید دوست داشت
nayer
پولدارهایی که راهشان را در اینجا گم می‌کنند، فقط دیر به دیر پیدایشان می‌شود. مادر: ناشکری نکن مارتا! پولدارها خیلی دردسر درست می‌کنند. مارتا: (به او نگران) در عوض خوب پول می‌دهند.
.
آه! مادر! وقتی یک پول حسابی جمع کردیم و توانستیم این سرزمین‌های درندشت را ترک کنیم، وقتی این مسافرخانه را و این شهر بارانی را پشت سر گذاشتیم، و این سرزمین بی‌آفتاب را فراموش کردیم، روزی که عاقبت در برابر دریا که من این همه خوابش را می‌بینم قرار گرفتیم، آخر در آن روز، مرا خواهی دید که می‌خندم.
.
ژان: ما به جستجوی خوشبختی نیست که اینجا آمده‌ایم. خوشبختی را ما خودمان داریم. ماریا: (با تندی) پس چرا از آن راضی نیستی؟ ژان: خوشبختی تنها کافی نیست. همه چیز نیست
آسمان دوم
یک مشتری کاملاً تنها، گاهی از یک ازدحام بسیار بزرگ هم مزاحم‌تر است
آسمان دوم
و می‌دانی که زندگی ستمگرتر از ماست.
realarezu
انسان چرا نتواند در هر کاری، در هر مساله‌ای، و در هر مشکلی، راه مخصوص به خودش را انتخاب کند؟ یا به معنای دیگر «آزادیِ اختیار» داشته باشد؟ چرا باید حتما برای حلِ مشکلات و مسائل غامض و حتی ساده حیات از راه عادی و معمولی عمل کند؟
soniya
مادر: من هرگز تو را خندان ندیده‌ام. مارتا: علتش این است که من در اطاقم می‌خندم، در ساعاتی که تنها هستم.
زینب
آدم وقتی که کسی در انتظارش هست به این سادگی نمی‌میرد.
Pariya
از خدای خودتان بخواهید که شما را همچون سنگ کند. خوشبختی این است که آدم به جای سنگ گرفته شود؛ تنها خوشبختی حقیقی. مثل سنگ عمل کنید، در مقابل تمام فریادها کر باشید و هر گاه وقتش شد به سنگ بپیوندید.
kian
آه! این شبی را که همه چیز در آن این قدر دور است دوست ندارم.
Nilch
یافتن کلماتی که جدایی می‌افکند خیلی آسان‌تر از یافتن کلماتی است که پیوند می‌دهد
Nilch
یک مشتری کاملاً تنها، گاهی از یک ازدحام بسیار بزرگ هم مزاحم‌تر است.
N_ZAHEDI
برای ماندن در یک مکان، آدم باید دلایلش را هم داشته باشد؛ یعنی دوستانی را ومهر و محبت چند نفری را. وگرنه، محرکی برای ماندن در یک جا و نماندن در جای دیگر، وجود نخواهد داشت
Nilch

حجم

۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۳۰%
تومان