بریده‌هایی از کتاب چرا چنین کاری از من سر می زند؟

فروید همیشه تأکید داشت مطالب ناخودآگاه «نابودنشدنی» است.

شرم باعث می‌شود به حد افراط به سازوکارهای دفاعی‌مان تکیه کنیم.

این شرم با آن نوع شرمی که گاهی به دلیل شکستن قوانین مقبول رفتار اجتماعی حس می‌کنیم فرق دارد و نتیجهٔ تجربهٔ فراگیر ناامیدی از والدینمان است که ما را در مرکز وجودمان مبتلا می‌کند و باعث این احساس می‌شود که به نوعی از دیگران متفاوت، معیوب یا حتی ناقص هستیم

اگر به آنچه نیاز داریم برسیم، شاید خوشحال و کامروا شویم؛ اگر به آن نرسیم، شاید احساس غم، تنهایی و درماندگی کنیم. اگر درماندگی و ناامیدیِ ما تحمل‌ناپذیر باشد به خشم، رنجش یا حتی تنفر منجر می‌شود.

مرحلهٔ ضروری برای یادگیری بی‌اثرسازی دفاع‌هایتان، پروراندن نوع خاصی از صداقت همراه با واقع‌بینی است که ارزیابی‌اش نه بیش‌ازحد سخت‌گیرانه و نه بیش‌ازحد سهل‌انگارانه باشد. سعی کنید ارزیابی‌ای بی‌طرفانه و عینی از خود داشته باشید.

از دیدگاه تاریخی، انسانِ خردمند حیوانی اجتماعی است که همیشه در دسته‌ها یا قبایلی با سلسله‌مراتب درونی پیچیده زیسته است؛ به‌هم‌پیوستگی روانی/ عاطفی، همهٔ اعضای دسته را به هم پیوند می‌دهد و به بقای گونه کمک می‌کند.

آنچه بین همه مشترک است، استفاده از سازوکارهای دفاعی است که به شخصیت ما شکل می‌دهد

سازوکارهای دفاعی فقط به زمان حال می‌پردازد و به عواقب آینده اهمیت نمی‌دهد.