بریده‌هایی از کتاب زن و اعتماد به نفس

ترس به این معنا نیست که شما بزدل هستید. فقط حاکی از آن است که شما باید آن را، یعنی ترس را، حس کنید ولی به آنچه باور دارید عمل کنید.

فکر می‌کنم بسیاری از انسان‌های افسرده کسانی هستند که ترس بر زندگی آن‌ها حاکم است.

اگر خود اجازه ندهید، گذشته بر شما تأثیری ندارد. بخشی از سبکِ زندگیِ مبتنی بر اعتمادبه‌نفس این است که برای گذشته اعتباری قائل نباشید.

پس وقتی من می‌گویم که اعتمادبه‌نفس دارم، که اغلب این‌گونه است، منظورم این نیست که من به خود و توانایی‌هایم اعتماد دارم، بلکه منظورم این است که به رهبرم، خداوند و به موهبت‌ها، استعدادها و دانشی که خدا در من نهاده است، اعتماد دارم. می‌دانم که بدون او هیچم، اما با او من می‌توانم قهرمان باشم، چون او بهترین‌ها را در من شکوفا می‌کند.

خداوند هرگز اجازه نمی‌دهد شما فرد دیگری باشید. او می‌خواهد شما خودتان باشید! مطمئن باشید!

زمانی که انسان‌ها حس ایمنی داشته باشند آزادانه به استقبال شکست می‌روند تا به پیروزی دست یابند

بهتر است به خدا اجازه بدهید شما را درمان کند تا اینکه کل عمر خود را با تلخ‌کامی از گذشته صرف کنید.

اگر فردی چیزی را انتخاب کند، ولی در آن موفق نشود نمی‌توان گفت او شکست خورده است. او زمانی شکست می‌خورد که دست از تلاش بردارد