بریده‌هایی از کتاب توقف بیش اندیشی، تسلط بر هیجانات و شروع به اقدام عملی

در مجله نوروساینس می‌خوانیم که محیط به‌هم‌ریخته موجب آشفتگی در ذهن می‌شود، چون عوامل بیرونی برای جلب‌توجه شما با هم رقابت می‌کنند و این منجر به محدود شدن توانایی پردازش صحیح و دقیق اطلاعات می‌شود.

برای انجام انتخاب‌های متعادل، باید هیجانات خود را به رسمیت بشناسیم و منطق خود را بالا ببریم تا کمتر واکنش‌های هیجانی نشان دهیم.

قبل از اینکه خشمگین شوید، هیجانات به سیستم عصبی شما پیام می‌فرستند و موجب انقباض ماهیچه‌ها و بالا رفتن ضربان قلب می‌شوند. از آنجا به بعد این شما هستید که تصمیم می‌گیرید در مرحلهٔ بعد چه کنید و چه احساسی داشته باشید.

هیجانات در ضمیر ناخودآگاه شکل می‌گیرند اما نوع واکنش ما نسبت به آن‌ها، تأثیر شگرفی روی زندگی‌مان دارد.

وقتی کمتر اطلاعات بی‌ارزش بخوانیم و کمتر برنامه‌های ناسالم نگاه کنیم، ذهنمان می‌تواند نفسی بکشد و از پردازش اطلاعاتی که هرگز در زندگی به کارمان نمی‌آید در امان بماند.

اجازه ندهید انباشتگی ذهنی به حدی برسد که انجام کارها سخت به نظر برسد.

علم روانشناسی، پنج دلیل اصلی را برای وجود هیجانات مطرح کرده: به ما کمک می‌کنند تا اقدام عملی کنیم، زنده بمانیم، از خطر پرهیز کنیم، تصمیم‌گیری کنیم و دیگران را درک کنیم.