بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رنگ های رفته دنیا و گزیده ای از پرونده پنهان | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رنگ های رفته دنیا و گزیده ای از پرونده پنهان

بریده‌هایی از کتاب رنگ های رفته دنیا و گزیده ای از پرونده پنهان

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۹از ۱۹ رأی
۳٫۹
(۱۹)
نه من او را می‌فهمم نه او مرا.
parya.prz
کدام پل در کجای جهان شکسته است که هیچ‌کس به خانه‌اش نمی‌رسد
parya.prz
این سیب هم برای تو دخترک! دوباره فکر کن نیوتن هرگز آن‌چه را که باید کشف نکرد
Kamand Kamoei
فرصتی نمانده است بیا همدیگر را بغل کنیم فردا یا من تو را می‌کشم یا تو چاقو را در آب خواهی شست
ژنرالیسم
دریای بزرگ دور یا گودال کوچک آب فرقی نمی‌کند زلال که باشی آسمان در توست
Maryam
گفتی دوستت دارم وُ من به خیابان رفتم. فضای اتاق برای پرواز کافی نبود
szahra
ما تکرار تکه‌های همیم مثل تو پسرم که تاب می‌خوری مثل من که تو را تاب می‌دهم تا طناب را فراموش کنم
saeedi
فراموش کن مسلسل را مرگ را و به ماجرای زنبوری بیندیش که در میانهٔ میدان مین به جست‌وجوی شاخه‌گلی است.
sety seyfi
خیره بر کرهٔ کوچک دوباره حساب کرد جایی برای جنگلِ بی‌انتها نبود جایی برای دریایی که هر چه می‌روی به پایانش نمی‌رسی چشم‌های تو را آفرید.
sety seyfi
زندگی چمدانش را بست مرگ هم تلفن نمی‌زند. آن‌قدر خسته‌ام که دراز می‌کشم و کم‌کم در خاک فرو می‌روم آن‌قدر خسته‌ام که دیگر مرگ هم به دردم نمی‌خورد من از ادامه می‌ترسم از این‌که تابوت تنها اتاقی باشد تاریک‌تر
ش
زیر این آسمان ابری به معنای نامش فکر می‌کند گل آفتابگردان
ش
بازی را عوض می‌کنی و خود را از طنابی می‌آویزی که سال‌ها پیش بر آن تاب خورده‌ای ما تکرار تکه‌های همیم مثل تو پسرم که تاب می‌خوری مثل من که تو را تاب می‌دهم تا طناب را فراموش کنم
sety seyfi
دریای بزرگ دور یا گودال کوچک آب فرقی نمی‌کند زلال که باشی آسمان در توست
ش
دروغ دیواری‌ست که هر صبح آجرهایش را می‌چینی بنّای بی‌حواس من! در را فراموش کرده‌ای آب تا گردنم بالا آمده آجرها تا گردنم بالا آمده آب تا لب‌هایم بالا آمده آب بالا آمده... من اما نمی‌میرم من ماهی می‌شوم
شیلا در جستجوی خوشبختی
دریای بزرگ دور یا گودال کوچک آب فرقی نمی‌کند زلال که باشی آسمان در توست
شیلا در جستجوی خوشبختی
مانده‌ام چه کنم؟ درخت می‌شوم تو پاییزی کشتی می‌شوم تو بی‌نهایت توفان‌ها تفنگت را بردار و حرفت را راحت بزن!
parya.prz
من او را بارها در برابر جوخهٔ اعدام نشانده‌ام بارها از حلقه‌های دار آویخته‌ام و هیچ جای سینهٔ او را نخواهید یافت که از زخم خنجر من خالی باشد.
parya.prz
بازی را عوض می‌کنی و خود را از طنابی می‌آویزی که سال‌ها پیش بر آن تاب خورده‌ای
parya.prz
می‌خواهم تو را بکشم اما چاقو را در سینهٔ خود فرو می‌کنم تو کشته خواهی شد یا من؟
Relax
بلند شدم قهوه را حساب کردم و بیرون آمدم از دنیا.
ژنرالیسم

حجم

۴۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

حجم

۴۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

قیمت:
۳۱,۵۰۰
۱۵,۷۵۰
۵۰%
تومان