بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رنگ های رفته دنیا و گزیده ای از پرونده پنهان | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رنگ های رفته دنیا و گزیده ای از پرونده پنهان

بریده‌هایی از کتاب رنگ های رفته دنیا و گزیده ای از پرونده پنهان

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۹از ۱۹ رأی
۳٫۹
(۱۹)
آن‌قدر خسته‌ام که دیگر مرگ هم به دردم نمی‌خورد من از ادامه می‌ترسم از این‌که تابوت تنها اتاقی باشد تاریک‌تر و من دوباره استخوان‌هایت را پیدا کنم و تکه‌های پازل عشق دوباره چیده شود
فرزانه
از شب به شب گریخته‌ایم دست‌هایت را به تاریکی فرو ببر و هر چه را لمس کردی باور کن
فرزانه
هیچ جای سینهٔ او را نخواهید یافت که از زخم خنجر من خالی باشد. من مرگم او زندگی‌ست و فریاد من بلندتر از سکوت او نخواهد بود.
فرزانه
من مانده‌ام وُ پنجره‌ای خالی وُ فنجان قهوه‌ای که از حرف‌های نگفته پشیمان است
فرزانه
زیر این آسمان ابری به معنای نامش فکر می‌کند گل آفتابگردان
فرزانه
ماهی‌ها زیباتر از شعرهای من‌اند مسیرِ خانه‌ات را از حافظهٔ کفش‌هایم پاک کرده‌ام غمگین نباش! خودت هم می‌دانی همیشه عکس تکیِ تو زیباتر بود زیبایی تو وُ خستگی این دیوار که به‌هرحال به من تکیه داده است دلم گرفته درست مثل لک‌لکی که بال‌هایش را برای کوچ امتحان می‌کند
فرزانه

حجم

۴۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

حجم

۴۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

قیمت:
۳۱,۵۰۰
۱۵,۷۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۵
۶
صفحه بعد