بریده‌هایی از کتاب قتل راجر آکروید

همیشه آخرِ کار این پیرمردها هستند که می‌خندند، موقعی که جوانها دیگر رغبتی به خندیدن ندارند.

حقیقت، هرقدر هم که زشت باشد، همیشه برای کسی که در جستجویش است زیباییهایی دارد.

چه چیزی طبیعی‌تر از این که دو قربانی یکدیگر را دلداری دهند!

ــ اتفاق ناجوری بود. کاری نمی‌شد کرد. باید توی خواب مرده باشد. خواهرم گفت: ــ می‌دانم. این بار رنجیدم. گفتم: ــ نمی‌شود بدانی. خودم هم تا پیش از رسیدن به آنجا نمی‌دانستم و تشخیص‌ام را هم به کسی نگفتم. اگر آنی خبر داشت، حتماً غیب‌گویی بلد است. ــ آنی به من نگفت. شیرفروش گفت و او هم از آشپز خانم فرارز شنیده بود. همان طور که گفتم، کارولین برای کسب خبر هیچ نیازی به بیرون رفتن از خانه ندارد. او در خانه می‌نشیند و خبر به سراغ او می‌آید.

هیچ توجه کرده‌اید که وقتی به چیزی ایمان دارید و دلتان نمی‌خواهد درباره‌اش حرف بزنید، با شنیدن آن از زبان کسی دیگر، با تمام قوا انکارش می‌کنید؟

شما متوجه مقصودم نشدید. کلمات چقدر می‌توانند معانی مختلفی داشته باشند!

نمی‌دانید اینجا چه زندگی‌ای دارم، درست مثل فسیل! هرگز اتفاق قابل توجهی نمی‌افتد.

به نظرم مسخره است که آدم برای اینکه کس دیگری چیزی را پوشیده یا از آن استفاده کرده، از دیدنش احساس شعف کند.

چه چیزی طبیعی‌تر از این که دو قربانی یکدیگر را دلداری دهند!

بندهای عادت. مدتهای مدید به خاطر هدفی معین کار روزانه خود را تعقیب می‌کنیم و وقتی که به هدف رسیدیم، دلمان برای همان کار روزانه تنگ می‌شود.

هیچ توجه کرده‌اید که وقتی به چیزی ایمان دارید و دلتان نمی‌خواهد درباره‌اش حرف بزنید، با شنیدن آن از زبان کسی دیگر، با تمام قوا انکارش می‌کنید؟

تجربه‌ام باعث می‌شود تا بر این باور باشم که وقتی زنی تصمیم می‌گیرد خودکشی کند، دلش می‌خواهد دلایل عملش را شرح بدهد. زنها از معروف شدن بدشان نمی‌آید!

همان طور که گفتم، کارولین برای کسب خبر هیچ نیازی به بیرون رفتن از خانه ندارد. او در خانه می‌نشیند و خبر به سراغ او می‌آید.

البته درست است که علائم گاستریت و مسمومیت ناشی از آرسنیک تا حدی به هم شبیه‌اند، اما اتهام کارولین بر پایه دلایل دیگری بنا شده است. بارها شنیده‌ام که می‌گوید: «فقط کافی است نگاهش کنی!»

خواهرم با ماندن در خانه و استراحت نیز کشفهای بی‌شماری انجام می‌دهد. نمی‌دانم چگونه، اما او از پس این کار برمی‌آید. تصور می‌کنم خدمتکاران و فروشندگان سیار، شبکه اطلاعاتی‌اش را تشکیل می‌دهند. زمانی هم که از خانه خارج می‌شود، برای کسب خبر نیست بلکه برای انتشار آن است. در این کار نیز خُبره و بی‌نظیر است.

بابت حرفهایی که به مردها می‌زنید خودتان را ناراحت نکنید. آنها فقط چیزهایی را باور می‌کنند که خودستایی‌شان را ارضا می‌کند. مردها خیلی خودپسند هستند!

بابت حرفهایی که به مردها می‌زنید خودتان را ناراحت نکنید. آنها فقط چیزهایی را باور می‌کنند که خودستایی‌شان را ارضا می‌کند. مردها خیلی خودپسند هستند!

پوآرو در حالی که دست دردناکش را مالش می‌داد آهسته گفت: ــ از هر نظر هم ابله نیست؛ فقط در یک مورد ابله است: عشق!

ــ درست است هِیزِ عزیز، درست است. اما بیکاری خیلی یکنواخت است! نمی‌توانید تصور کنید چقدر یکنواخت است!

سپس، هنگامی که خطر رفع شد، آن مرد همان کسی می‌شود که قبلا بود، یعنی آدمی طبیعی و خوب. اما اگر لزومش احساس شود، بار دیگر خنجرش را فرود می‌آورد!