بریدههایی از کتاب آبنبات نارگیلی
۴٫۲
(۴۹۲)
روزی یک بار دیوانه مشه ولی خا دیوانگیش بیست و چهار ساعت طول مکشه
Yasi
جدی نگیر کم کم عادت مکنی. ابی روزی یک بار دیوانه مشه ولی خا دیوانگیش بیست و چهار ساعت طول مکشه
Yasi
هیچوقت بر اساس ظاهر دیگران قضاوت نکن.
Yasi
ابی به انوش گفت: «ولی خدا شاهده تا قبل از اینکه هم اتاق بشیم فکر نمکردم تو اهل نماز خواندن باشی»
انوش گفت: «هیچوقت بر اساس ظاهر دیگران قضاوت نکن.»
Yasi
تا گیتار را برداشتم، متاسفانه انوش آمد و آزمایش علمی ما نیمه تمام ماند. چون گیتار دستم بود، کمی تعجب کرد اما مثل آقاجان عین طلبکارها گفتم:
- اینِ اینجا نذار. مخواستم اتاقِ جارو کنم کم مانده بود بیفته. همیشه بذارش سر جاش
- خب سر جاش بود دیگه
- باشه. برای خودت گفتم. بازم هرجور خودت صلاح مدانی
انوش با تردید گیتار را گرفت اما نمیدانست آن را کجا بگذارد. جایش دقیقا همانجایی بود که من برداشته بودم.
Yasi
- خا بگو ابی جان
ابی کمی من و من کرد و گفت: «الان نمتانم. اشکال نداره بعدا بگم؟»
- باشه بعدا بگو
- نه ولش کن اگه همین الان بگم زودتر خلاص مشم.
- باشه پس الان بگو
ابی میخواست حرف بزند اما انگار رویش نمیشد. نیمنگاهی به گیتار انوش که گوشه اتاق بود، انداخت و گفت:
- ولی من بچه که بودم مرحوم پدربزرگم پنبه حلاجی مکرد، عین همین گیتار زدن بود
- نه ابی جان اون با این فرق مکنه مال پدربزرگت گیتار برقی بوده.... خا حالا بگو
- راستش نمتانم... شاید بعدا هم نگفتم.
با عصبانیت گفتم: «ما رِ گرفتی پس؟ الان من به هزار چیز فکر مکنم.»
Yasi
شمایم یکوقت اگه کسی بهتان توهین کرد، مقابله به مثل نکنین. با ادبتان نشان بدین که اشتباه مکنه. الانم که نه، یک روز مفهمه اشتباه کرده....
Yasi
ولی همه اختلاف نظرها نباید باعث بشه خدای نکرده دهان ما به دشنام باز بشه.
Yasi
نباید بذاریم دشمن از اختلافها استفاده کنه....
Yasi
ولی همه اختلاف نظرها نباید باعث بشه خدای نکرده دهان ما به دشنام باز بشه. نباید بذاریم دشمن از اختلافها استفاده کنه....
Yasi
دلیل نمشه اگه مثل تو فکر نمکنه، بخوای بهش توهین کنی.
Yasi
ولی یک دفاع بد متانه نتایج بدتری داشته باشه.
Yasi
اگه قرار بود ما دو تا دقیقا مثل هم فکر کنیم، خدا فقط یکی از ما دو تا ر میافرید.
Yasi
مریم فورا چیپس و پفک و اسمارتیز را قایم کرد و گفت «محسن جان دستت درد نکنه ما از این چیزا به بچهها نمدیم. براشان خوب نیست» مهسا که محموله ممنوعه را دیده بود شروع کرد به عر زدن. فورا سعی کردم با اسباب بازیها سرگرمشان کنم. فرفره را چرخاندم و رها کردم تا مهسا کیف کند. فرفره به لامپ خورد ونزدیک بود بشکند. تیرِ پلاستیکی کمانِ احسان هم از کنار چشم مریم رد شد. بخاطر کادوهایی که گرفته بودم، حسِ داییاکبر بودن به من دست داد.
Yasi
دایی اکبر لبخندی زد و باز بحث را برد سمت انتخابات: «ولی مگن گل آقا تو مجله ش نوشته بنویسین خاتمی بخوانین ناطق. بعد مجله شِ توقیف کردن و خودشم گرفتن
Yasi
نرسیده به خانه ملیحه، حمید را دیدم. سوار موتور بود و با دیدن من جوری دور زد که همه رانندههای پشت سرش با بوق به او و خاندانش سلام رساندند و او هم با انگشتش پاسخ سلام پر مهر آنها را به گرمی داد.
Yasi
نرسیده به خانه ملیحه، حمید را دیدم. سوار موتور بود و با دیدن من جوری دور زد که همه رانندههای پشت سرش با بوق به او و خاندانش سلام رساندند و او هم با انگشتش پاسخ سلام پر مهر آنها را به گرمی داد.
Yasi
- با مسخره کردن دیگران میخواستی بهشون نشون بدی مسخره کردن دیگران جالب نیست؟
Yasi
وقتی نمیدونی طرفت چه افکاری داره و حتی حاضر نیستی بشنوی، چطور میخوای تصمیم درستو بگیری؟ شاید توی زندگی مشترکمون هم یه جا با من مخالف بودی. اونوقت اگه صددرصد فکر کنی که فقط خودت درست فکر میکنی که دیگه نمیشه بحث منطقی کرد.
Yasi
به انوش گفتم: «شنیدم قراره برای بچهها گیتار بزنی. ممنوع نیست؟»
- دم انتخابات همه چی آزاده همیشه
- راستی آهنگ اسپاگتی چی آهنگیه؟
- اسپاگتی چیه؟ گفتم میخوام دسپرادو بزنم.... میخوام همچی بترکونم که دوست دخترام دو رقمی بشن
- مدانی کدوم دخترا با این چیزا عاشقت مشن؟ دخترایی که دوست پسراشان دورقمیه..
Yasi
حجم
۲۹۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۵ صفحه
حجم
۲۹۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۵ صفحه
قیمت:
۲۱۰,۰۰۰
۱۰۵,۰۰۰۵۰%
تومان